04-10-2014, 05:42 PM
خب گویا از دوستان کسی آنچنان به ویتگنشتاین، این نابغهترینِ فیلسوفها دلبستگیِ چندانی ندارد. در گامِ نخست من میکوشم اندکی انگیزشِ بیشتر در این مورد ایجاد کنم.
برای گفتگو در موردِ ویتگنشتاین باید به دو موضوع از نگاهِ او به طور جدی بپردازیم: منطق و فلسفه! معنای هر دوی اینها با ویتگنشتاین دچارِ دگرگونیهای سهمگینی میشوند. و زمانیکه سخن از مفهومِ زبان به میان میآید، نگاهی که او به این شگرفترین جادوی ذهنِ بشر دارد، در تلاقی و تعامل با فلسفه و منطق، او را به کلی از تمامِ دیگر فیلسوفانِ تحلیلی جدا میسازد. او آخرین کسیست که من میشناسم اینطور توانسته با خطوطی درهم و جزوههایی کوچک غوغایی عظیم در عالمِ فلسفه به پا کند و ایدهی نامِ این جستار هم از همینجا آمده. از آنجا که او در پیشگفتار «رسالهی منطقی-فلسفی» گفته که «این کتاب [اندیشهها] را تنها کسانی خواهند فهمید که قبلا پیرامونِ آنها با خود اندیشیده باشند» و از آنجا که من میخواهم کمی بیشتر اینجا گفتگو داشته باشیم، جملهای معروف از او را نقل خواهم کرد و نگرِ دوستان را در موردش جویا خواهم شد. ویتگنشتاین در موردِ کتابِ 80 صفحهای «رسالهی منطقی-فلسفی» چنین میگوید:
این کتاب به مسائلِ فلسفه میپردازد و نشان میدهد، چنانکه باور من است، که طرحِ این پرسشها (پرسشهای فلسفی) بدین دلیل است که منطقِ زبانِ ما بد فهمیده شده.
به نگر شما منظورِ ویتگنشتاین از اینکه میگوید منطقِ زبانِ ما بد فهمیده شده چیست؟
برای گفتگو در موردِ ویتگنشتاین باید به دو موضوع از نگاهِ او به طور جدی بپردازیم: منطق و فلسفه! معنای هر دوی اینها با ویتگنشتاین دچارِ دگرگونیهای سهمگینی میشوند. و زمانیکه سخن از مفهومِ زبان به میان میآید، نگاهی که او به این شگرفترین جادوی ذهنِ بشر دارد، در تلاقی و تعامل با فلسفه و منطق، او را به کلی از تمامِ دیگر فیلسوفانِ تحلیلی جدا میسازد. او آخرین کسیست که من میشناسم اینطور توانسته با خطوطی درهم و جزوههایی کوچک غوغایی عظیم در عالمِ فلسفه به پا کند و ایدهی نامِ این جستار هم از همینجا آمده. از آنجا که او در پیشگفتار «رسالهی منطقی-فلسفی» گفته که «این کتاب [اندیشهها] را تنها کسانی خواهند فهمید که قبلا پیرامونِ آنها با خود اندیشیده باشند» و از آنجا که من میخواهم کمی بیشتر اینجا گفتگو داشته باشیم، جملهای معروف از او را نقل خواهم کرد و نگرِ دوستان را در موردش جویا خواهم شد. ویتگنشتاین در موردِ کتابِ 80 صفحهای «رسالهی منطقی-فلسفی» چنین میگوید:
این کتاب به مسائلِ فلسفه میپردازد و نشان میدهد، چنانکه باور من است، که طرحِ این پرسشها (پرسشهای فلسفی) بدین دلیل است که منطقِ زبانِ ما بد فهمیده شده.
به نگر شما منظورِ ویتگنشتاین از اینکه میگوید منطقِ زبانِ ما بد فهمیده شده چیست؟
کسشر هم تعاونی؟!