03-23-2014, 09:04 PM
کوشا نوشته: !!!!
اینکه چرا در زمان ده به توان منفی سی و پنچ ثانیه هستی ده به توان پنجاه بار گنده شده یا به قول شما آماسیده واقعا قابل قیاس با فهم چرایی جوش آمدن آب در درمای صد درجه است ؟؟؟؟؟
اگر با این قیاس قانع شده و مشکل به همین راحتی برایتان حل می شود، خوش به حالتان !!
این چراها پاسخ به «علت غایی» که شما دنبال اش میگردید (یا میخواهد آن لاماها رد کنید)
نیست, جوشش آب و آماسش کیهان فرایندهایِ مادی هستند و پیرویِ قانونها مادی و چرایِ ویژهای ندارند.
کوشا نوشته: اولا یک مثال بود برای نزدیک شدن موضوع به ذهن
ثانیا هنگام نوشتن برنامه و نرم افزار هیچ فاصله طولی و عرضی بین نقطه آ و نقطه ب وجود ندارد و تنها چند کد این فاصله را برای نرم افزار تعریف کرده و ما آن را روی صفحه نمایش توهم می کنیم.
این هم یک مشت واژهیِ بی سر و ته و بی معنا بود. دو خط کُدی که میگویید را بنویسید ببینیم چه "توهمی" میزنیم
کوشا نوشته: درون و بیرونی در هستی قابل فرض نیست هستی تنها هستی است و بس طبق فرض شما ماده تنها قابلیت چینش و دگرش های گونه گون دارد و بر اساس همین فرض است که وجود جهان دیگر و آخرت را منکرید.
قیاستان هم خیلی خیلی مع الفارق است، یک بازیکن رایانه ای اصلا زنده نیست که بخواهد هزاران بار بمیرد!
همانطور که اشاره شد در هستی ما دو چیز نداریم صحبت بر سر هستی و کرانه هستی است که تنها می توان یک مرز فرضی و ذهنی میان آنها کشید.
اگر قبول کنید که محیط هستی موجود با محیطی که تورم در آن رخ داده متفاوت است خوبخود خود را خلع سلاح کرده و پذیرفته اید که غیر از عالم ماده عالم دیگری (هر اسمی مایلید روی آن بگذارید) نیز موجود است.
اینها سامههایِ افزودهیِ بیخودی هستند که یک بازیکن زنده باشد یا نباشد. نمونهیِ من بسیار ساده و گویا بود, ما میتوانیم (و کردهایم)
هماکنون در همین جهان کنونی یک جهان مجازی بسازیم که قانونهایِ دیگری در آن فرمانروا باشند (ولی قانونهایِ جهان ما بر خود آن فرمانروا).
زنده بودن و نبودن agentهایِ درون این جهان مجازی هم پیوندی به نمونه ندارند,
اگر agent به اندازهیِ بسنده هوشمند باشد (turing test را رد کند) زنده هم به شمار خواهد رفت.
کوشا نوشته: یکبار دیگر دو عدد ده به توان منفی سی و پنج و ده به توان پنجاه را به دستگاه فکرتان بسپارید تا قدری آنها را با پیش فرض های یک انسان مادی نشخوار کند اگر چاره ای جز خود فریبی پیدا کردید بگویید تا من نیز از دست از خود فریبی بردارم.
هر چه برای شما دریافت اش سخت بود که برای دیگران هم سخت نیست.
این هم گونهای ابزار شارلاتانیسم است که واژههایِ غُلمبه سلمبه پرانیده و با گیجاندن
خواننده به او چیزیکه دوست داریم (بودن آفریدگار و حوری و بهشت و سهم امام و ...) را بپذیرانیم.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns