03-23-2014, 04:14 PM
کوشا نوشته: [INDENT]
[SIZE=3]توضیحات شما قانع کننده به نظر نمی رسد و تنها توجیهی است برای درک وضعیت موجود، صرف یک ادعا بدون ذکر چرایی آن.
پرسش به اینکه چرا جهان آماسیده, مانند پرسش به اینه که چرا آب با داغی میجوشد یا چرا هوای سرد به ابرها خورد میبارد; قانون مادی آن چرایی
که شما دوست دارید — آفریدگار بیکار نشسته به این میگوید بجوش, به آن میگوید ببار و پس از مرگ به ما حوری میدهد — را شوربختانه درسته, ندارد.
کوشا نوشته: قبل از خواندن این مطلب، وقتی می شنیدم علم از یک طرف مدعی آغاز جهان در حدود چهارده میلیارد سال قبل است و از طرف دیگر می گوید
مثلا فاصله فلان کهکشان تا زمین ما مثلا ده میلیارد سال نوری است این سوال در ذهنم شکل می گرفت که چگونه ممکن است که در این مدت زمان (چهارده میلیارد سال معمولی ) این فاصله های بسیار زیاد بین دو جرم آسمانی که زمانی یکی بوده اند، ایجاد شود؟
پاسخ همان چرایِ بالا.
کوشا نوشته: تقریبا مثل یک برنامه نویس کامپیوتری که بعد از نوشتن برنامه و کدهای خاص، تنها با زدن یک اینتر تمام آنچه طراحی کرده را در کسری از ثانیه بر روی صفحه مانتیور به نمایش درآورده و محقق می کند؛
درون این برنامه هر حرکتی از نقطه ای به نقطه دیگر نیازمند سپری شدن مقداری زمان و صرف میزانی از نیرو و انرژی است اما فاصله نوشته شده در برنامه بین دو نقطه، در حقیقت وجود ندارد و تنها پندار کسی است که از صفحه مانیتور به این دو نقطه نگاه می کند.
اینجور نیست, هر نرمافزار برای روان شدن زمان میبرد و این فرایند از بیخ و بن از راهِ جنبش الکترونها (ریزگان
پیامرسان) شدنی است, بی الکترون و بی پردازشگر مادّین (= cpu, ram) نرمافزاری هم در کار نیست.
کوشا نوشته: یک بام و دو هوا ممکن نیست، جنس هستی و عالم ماده نمی تواند بیش از یک نوع باشد هستی از هر جنسی که باشد یکپارچه از همان جنس است لذا
عقلا نمی توان برای کرانه های آن یک قانون و برای مجموعه داخل هستی قانونی کاملا متفاوت و یا حتی متناقض در نظر گرفت !
دریافت شما از شناختشناسی و فرایند بُندارش (axiomatizing) درست نیست, قانونهایِ درون یک سامانه هم همواره در بیرون از آن سامانه کارگر نیستند,
برای اینکه بهتر بهوشید, یک نرمافزار یک جهان مجازی است که در آن قانونهایِ دیگری فرمانروا هستند تا آنچه بیرون, درست مانند
یک بازیِ رایانهاین که بازیکن میتواند هزاربار بمیرد, ولی در جهان بیرون یکبار بیشتر نه. از دیدگاه سادهانگارانه باز هم
درسته, ما اینجا به پادستیز برخوردهایم, یکی میتواند همزمان یکجا پیوسته بمیرد و بزوید, ولی دگرجا نه!
کوشا نوشته: به نظر می رسد ما چاره ای جز پذیرفتن این واقعیت که هستی خارج از ذهن ما توهمی بیش نیست نداریم و فاصله ما تا درک این واقعیت یک مرگ (اختیاری یا اجباری) است؛ الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا، مردمان در خوابند آنگاه که بمیرند بیدار می شوند !
شما آزادید خودبفریبید و با پندارههایِ حوری و جویِ انگبین خودارضایی کنید, ولی فرنودسار به ما چیز دیگری میگوید.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns