03-21-2014, 01:38 PM
کوشا نوشته: متوجه نمی شوم، یعنی به عنوان پیش فرض باید آن را قبول کنیم هر چند دلیل آن را (حداقل فعلا) ندانیم؟
اگر اینگونه باشد معنای آن می شود نوعی ایمان !
یعنی قوانین حاکم بر درون هستی با قوانینی که بر مجموعه هستی حاکم است فرق دارد؟
آیا بر ماده قوانینی فرا مادی (حالا نه لزوما به معنای آنچه در فلسفه مجرد نامیده می شود) حکومت می کند؟
پاسخ همهیِ اینها برمیگردد به اینکه شناختی که خود ما دارید چگونه و خود به چراهی شناختهایم:
شناخت (گذشته) + شناسی (کنون) —> شناختشناسی
یکی از مِهادهایِ شناختشناسیک اینه که نمیتوان قانونهایِ که در یک سامانه روامند هستند را بر سامانه هم واگستراند.
نمونهیِ خوب, ما میتوانیم با فرایافت زمان, دربارهیِ آغاز و پایان هر چیز سخن بگوییم بجز خود زمان: نمیشود گفت زمانی بوده که زمانی نبوده, یا زمانی
بوده که زمان آغازیده, زیرا فرایافتهایِ آغاز و پایان خود با فرایافت زمان کراننمایی میشوند و نمیتوان از زمان, بر زمان سخنراند.
پس گرفتاریِ شما دربارهیِ چراییِ تندتر بودن واگسترش بستر اسپاشزمان از تُندای شید به همین
برمیگردد, در اسپاش همهیِ ریزگان پایبند مرز C هستند, ولی این مرز بر خود اسپاسزمان دیگر کارگر نیست.
کوشا نوشته: اگر اینگونه باشد معنای آن می شود نوعی ایمان !
درسته, شناخت ما در زیرینترین تراز خود یک باور است. نکتهای که ولی باید هوش کنید, بُنداشتن (باوریدن) را
از چیزهای خُرد و کوچک به کلان میآغازند و پایههایِ دانش را بر روی آنها میسازند, نه وارونه و از کلان به خرد.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns