03-14-2014, 04:17 PM
Theodor Herzl نوشته: شما هم یک جوری صحبت میکنید انگاری که ما که از ایران خارج شدیم همیشه با یک بطری آبجو کنار دریا نشستیم! کون ملت هم اینجا پاره شده است! کدام بچه ۱۵ ساله از طبقه متوسط در ایران کار میکند؟ تمام دوران بچگی و نوجوانی من به اینکه کرایه سر ماه را دارم بدهم یا اینکه چجوری با ۲۰ دلار ۲ هفته غذا بخرم گذشت! من پناهنده اینجا نبودم ، ولی داستانهای کمپ پناهندگی را شنیدم که مسلما انسان را خورد میکند! شما کجا در ایران لبهای خود را از فرط درماندگی دوختید؟ درد ، افسردگی ، بدبختی ،۲۰ سال بلاتکلیف هیچ کاری در زندگی نمیتوانند بکنند تا اوضاع اقامتشان روشن بشود!
اینها آه و گلایههایِ نابجایی هستند, چنانکه سرکار [MENTION=200]کافر_مقدس[/MENTION] بزیبایی گفت, باید دید این هزینهها
در چه راستایی بودهاند, نگرانی من و شما برای اجاره خانه اینور آب, برابر نیست با نگرانی از ترس جان و اندیشه آنور آب.
درسته که درونخویشانه از دید هر کس دشواریهایِ خود اش بزرگترین هستند, ولی برونخویشانه سخن دیگریست.
راسل نیز درست میگوید, خود شما و میلاد جستار دیگر میگویید ظرفشویی و پادویی در آمریکا به
سگ زندگی کارمندین در ایران میارزد, اینجور جاها که میرسد ناگهان نه و ما هزینهها دادهایم میشود؟ (:
come on!
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns