09-15-2011, 07:19 PM
Reactor نوشته: پس با این حساب من از شما خیلی پیغمبرتر بودم. شاید یکی از دلیل هایی که به نتیجه ای که من رسیدم نرسیدی به همین خاطره.
خودخواه نبودن و به دیگران کمک کردن و پایبندی به اخلاقیات ربطی به باخدا یا بیخدا بودن نداره.
ارزش یک آدامس برای من از ارزش خدا هم بیشتره(تازه در صورت وجود. بر فرض محال)
پایبندی به اخلاقیات به تربیت خانوادگی و محیط و دوران کودکی برمیگرده. من هم به حقوق دیگران احترام میگذارم و در احترام به حقوقو مردم از 90% آدم های این کشور سر هستم ولی به خدا اعتقادی ندارم.
فکر میکنی. توهمه! چرا همچین فکری میکنی؟ خیلی هارو میشناسم که موفقیت مالی براشون پیش اومد و سفره پهن کردن و نذر ادا کردن و از این مدل کارها.
ولی همین موفقیت ها برای من بیخدا هم پیش اومده و هیچ نذری هم ندادم و خودمم پاره نکردم.
چرا فکر میکنی دستت رو گرفته؟ چرا من و بچه های دیگه فکر نمیکنیم که خدا دستمون رو گرفته؟ چندتا از نشونه هایی که باعث شده اینقدر به خدا ایمان داشته باشی بگو ما هم بدونیم.
لااقل به گفته ی خودت مطمئنم که من یکی در ایمان به خدا و این جفنگ بازی ها از تو خیلی جلوتر بودم.
بله احتمالا شما پیغمبر تر باشید . اما اینکه چیزی نیست میگویند شیطان بعد از چند هزار سال عبادت کافر شد ! برای همین دعا برای عاقبت به خیری اهمیت خاصی دارد .
Reactor نوشته: چندتا از دلیل هاتو برامون بگو
یک جاهایی که به نظر خیلیها هم میتواند فقط اتفاقی باشد
Reactor نوشته: مطمئنم منطقی فکر نکردی. به کسی که این راه رو رفته دروغ نگو. منطق دشمن توهم و خرافات و دین و پیغمبر و امامه. به محض اینکه منطقی فکر کنی همه این ها برات یک علامت سوال گنده میشه!
نه من حداقل قسمتهایی از اون کتابها را خواندم اما بطرز ابتدایی مشکل داشتند واینکه آدم خودش دو دو تا بکنه خوب هست اما میتواند پر اشتباه باشد .
Reactor نوشته: خانواده شما جزو نوادر خانواده هایی هست که اینقدر بیخدا زیاد داره. خانواده ی من بیچاره که همه باخدا از نوع مسلمون 6 سیلندر هستند. برو با همون ها صحبت کن ببین چطوری شد که اینطوری شدن. شاید تو هم سعادتمند شدی.
حالا یک چیز جالب تر بگم .یکی از برادرهای بزرگم یک وقتی آنقدر مذهبی بود که یکبار وسط خواب بلند شده و نماز خوانده و بقیه همکلاسیهایش تعجب کردند و بهش گفتند ! حالا اون کاملا بی خدا هست . من چندین بار باهاش صحبت کردم . یک کمی سر به سرم میذاره و بعد هم سکوت میکنه !
یک بار یکی دیگه از برادرهام گفت تو از کجا مطمئنی که روز قیامت برپا میشه و ماها دوباره زنده میشیم . گفتم به سادگی ما تقریبا همیشه اینرا می بینیم اما چون تکرار میشه برامون عادی میشه . بعد گفتم فرض کن یک آدم در اول تیرماه بدنیا بیاد و تا آخر مرداد زنده بمونه ! آیا فکر میکنی باور میکنه که چند وقت دیگه این درختها همه ظاهری خشک پیدا میکنند و هیچ برگی ندارند .و حالا یکی در دیماه بدنیا بیاد و بهمن ماه هم بمیره باور میکنه همین درختها روزی برگ پیدا میکنند و سبز میشند ؟! ادامه دادم هستند حشراتی که عمر چند هفته ای دارند .خب اونها چطور به این موضوع فکر میکنند ؟! بعد گفتم خواب و بیداری ما خیلی شبیه مردن وزنده شدن هست فقط چون تکرار میشه برای ما عادی شده ! در یک تاپیک دیگر گفتم که علیرغم سعی در بیخدا شدن مسلمان تر میشم . همین موضوعات هست . ما برای خشک وسبز شدن بلافاصله بدنبال مکانیسمهای این اتفاق میریم و فکر میکنیم همه چیز را فهمیدیم در حالیکه وجود قیامت هم میتواند توسط مکانیسمهایی که بعضا بعدا شناخته میشند صورت بگیره . یک وقتی آخوندها میگفتند دو تا فرشته روی شانه ها هستند که تمام اعمال و افکار آدم را ثبت میکنند و حتما بیخداهای 50 سال پیش به اون میخندیدند اما حالا ثبت تمام افکار و رفتار یک آدم از تولد تا مرگ چیز عجیب و دور از ذهنی نیست !
در یکی از نوشته های آرش بیخدا توی وبلاگش یک تیکه کوچک آمده بود در باره همین موضوع . اون گفت حتی میتونه روز قیامت برپا باشه اما خدا وجود نداشته باشه ! من اون موقع وقت پرسش بیشتر را نداشتم اما برام جالب بود چون در واقع اون تلویحا اشاره کرده بود که برپایی قیامت هم با توجه به قوانین فیزیک دور از ذهن نیست .
Reactor نوشته: نمیدونم من تا حالا مواد نکشیدم. من ورزشکارم. ولی میدونم مسلمون نبودن و توهمی به اسم خدا رو باور نداشتن برای من آرامش خاصی داره. فکرم رو متمرکز کرده. به زندگیم هم برنامه داده. عجیبه که صبرم هم بالا برده.
اشکالی نداره .دوره دبیرستان را تصور کن . همیشه چند نفر لات والوات بودند که آخر کلاس بشینند و درس نخونند و در عین حال همیشه هم خوشحال باشند و به درس خوانها هم بگند بچه سوسول و بیخیال امتحان آخر سال . اتفاقا اونها هم اصلا وجود معلم و امتحان را نادیده میگیرند و یک چند صباحی آرامش فکری دارند .