09-03-2011, 08:04 AM
مهربد نوشته: من هم نگفتم برای ابراز موضع شما نیست. گفتمان «اتاق چینی» میگوید که اگر یک ماشین بتواند تنها با یک فرآیند mapping ساده (پردازش محض) همهمدعای «برای انجام رفتار "هوشمندانه" نیاز به خودآگاهی است» دلیل می خواهد.
جملههای زبان چینی را بدون نقص بازگردانی کند، آیا میتوانیم آنرا خودآگاه بدانیم یا خیر. که این در راستای سخن شما است که خودآگاهی با پردازش تفاوت میکند.
هنگامیکه با نگاه به Strong AI، هوشمندی چیزی بیشتر از داشتن «رفتار هوشمندانه» نیست. اگر یک ماشین بتواند مانند یک آدم سخن
بگوید و گفتمان کند و کتاب بنویسد، پس خودآگاه و هوشمند نیز خواهد بود، اما دقت کنید که تراز پیچیدگی اینها با یکدیگر زمین تا آسمان فرق میکند.
در نمونه «اتاق چینی» در بهترین حالت اگر ساخت ماشین نامبرده را بدون داشتن خودآگاهی برای «برنامه
بازگردان» محال ندانیم، با یک سفسته پهلوانپنبه روبرو هستیم که هوشمندی را به بازگردانی نوشته ساده کرده است.
فعالیتهای زیر به ترتیب پیچیدگی لیست شدهاند:
جمع و تفریق و محاسبات چهارگانه
فهم نوشتاری (character recognition)
پیدا کردن کوتاهترین مسیر در یک ماتریکس بدون تکرار کردن
جستجوی دادهها و سرچ
راه رفتن بسیار ساده و ابتدایی
فهم گفتاری (speech recognition)
بازگردانی و ترجمه پیشرفته (اتاق چینی)
فهم دیداری (pattern recognition) پیشرفته
راه رفتن و مسیریابی پیشرفته
فهم زبان گفتاری/نوشتاری
سخن گفتن (آزمون تورینگ)
کتاب نوشتن
فلسفه کردن
...
ما شاید تا بازگردانی و ترجمه را بتوانیم با کامپیوترهای امروزین تا یک تراز قابل قبولی پیش ببریم، ولی انجام دادن کارهای پس از آن بیاندازه پیچیده
میشوند و نیاز به یک سیستم خودآگاه برای انجام دادن آنها خواهد رفت. یک ماشین بدون خودآگاهی نمیتواند از خود کتاب داستان بنویسد، چراکه از دید محاسباتی
و محدودیتهای فیزیکی، برای ما ممکن نیست که بتوانیم «همه قانونها» را در یک رویکرد mapping ساده (استدلال «اتاق چینی») یک ماشین یاد بدهیم. برای بازگردانی
شاید چنین رویکردی شُدنی باشد (بهترین نمونه آن Google translator است) ولی فراتر از آن، نیاز به خودآگاهی میرود.
راه استاندارد و درستی که برای هوشمندی ماشین پیشنهاد شده نیز همان آزمون تورینگ است:
آزمون تورینگ آزمونی برای سنجش میزان هوشمندی ماشین است. آزمون به این صورت انجام میگیرد که یک شخص به عنوان قاضی، با یک ماشین و
یک انسان به گفتگو مینشیند، و سعی در تشخیص ماشین از انسان دارد. در صورتی که ماشین بتواند قاضی را به گونهای بفریبد که در قضاوت خود دچار اشتباه شود، توانسته است آزمون را با موفقیت پشت سر بگذارد.
پس اگر ما ماشینی داشته باشیم که همانند یک انسان بتواند «رفتار» کند، پس همانند انسان لزوما خودآگاهی نیز خواهد داشت، چراکه بدون خودآگاهی از پس همه فعالیتهای آدمی برنخواهد آمد.
درواقع برای انجام X چه نیازی به آگاهی از انجام X وجود دارد؟
(X = عملی هوشمندانه از هرگونه پیچیدگی)
اگر عمل هوشمندانه صرفا از یک سری رویداد عِلی و مطلقا منفعل حاصل شود حالا دیگر "آگاهی از این عمل هوشمندانه" را کجای این پروسه، و چگونه قرار خواهید داد؟
«اتاق چینی» هم هیچ ربطی به "تراز پیچیدگی" عمل مد نظرش ندارد. مثال تنها میخواهد یک اصل را نشان دهد (اینکه وجود یک سری کنش و واکنش نیازی به باخبر بودن از آنها ندارد) که برای هر عمل به اصلاح "هوشمندانه ای" از هر پیچیدگی صادق خواهد بود.
مهربد نوشته: کیفیت چیزی بیشتر از همان خورد و بازخورد نیست.خوب این یک تمثیل مع الفارق واضح است.
همانگونه که «خورد و بازخورد» میان مولکولهای H2O به کیفیت آب میانجماد، خورد و بازخورد میان نورونهای مغزی نیز به qualia میانجامد.
با تحلیل علمی واژگان استفاده شده، میتوان دید که کیفیات (فیزیکی) آب همان خورد و بازخود ماده هستند. (برای نمونه "کیفیت" مایع بودن آب را میتوان با مقدار انرژی جنبشی ملکول های آب و یا فاکتور های فیزیکی دیگر تعریف کرد)
حالا شما دیدن رنگ قرمز (یک qualia ) را چگونه میتوانید با "خورد و بازخورد" تعریف کنید؟
مدعای پیشین من این این بودن نه تنها چنین تعریفی کشف نشده بلکه چنین چیزی یک خطای مقولی (Category Mistake) هم خواهد بود.
"fiat lux"
اet facta est lux