08-30-2011, 10:22 AM
asmani نوشته: همانطور که میدانید، احتمالات/عدم قطعیت در دو حالت میتوانند برای یک سیستم ظاهر شوند. اول اینکه رفتار سیستم دیترمنیستیک نباشد. حالت دوم اینکه رفتار سیستم دیترمنیستیک است، اما اطلاعات کافی در مورد شرایط اولیه و قوانین حاکم بر رفتار سیستم یا توان محاسباتی کافی در اختیار نیست. یک نمونه برای حالت دوم، سکه ای است که حرکت آن بر اساس قوانین فیزیک کلاسیک قابل پیش بینی است، اما مجازیم که بگوییم سکه میتواند پشت یا رو بیاید.تعریف:
اشاره ی بجای شما به عبارت 'در همان شرایط' ابهام احتمالی را از بین می برد، اما تعریفی که من برای 'انتخاب' پیشنهاد می کنم، همان تعریف شما، بدون آن عبارت است. توانایی شخص در انجام ندادن یک کار، میتواند به خاطر عدم قطعیت در شرایطی (یا هر کدام از دو عامل دیگر) باشد که برای ما یا شخص 'دانسته' نیست. در اینصورت، گمان می کنم تعریف خردمندانه (1) مطابق تعریف شما از خردمندانه خواهد بود و تعریف خردمندانه (2) نیز تناقضی را در بر ندارد.
«انتخاب» هنگامیست که شخص کاری انجام داده (یا یک حالت ذهنی دارد) اما [STRIKE]-- در همان شرایط --[/STRIKE] میتوانسته آن کار را انجام ندهد (یا آن حالت ذهنی را نداشته باشد)
برای تمامی حالات ذهنی/کارهای ما صادق خواهد بود و واضحا نتایج نامعقولی خواهد داشت. برای نمونه، دیدن و درد هم حالات ذهنی میباشند که می توانند وجود نداشته باشند، اما این پدیدها هیچ گاه «انتخاب» تلقی نمی شوند. نقل قول: توانایی شخص در انجام ندادن یک کار، میتواند به خاطر عدم قطعیت در شرایطی (یا هر کدام از دو عامل دیگر) باشد که برای ما یا شخص 'دانسته' نیست.این «عدم قطعیت» همانطور که شما بدرستی مطرح کرده اید، میتواند به دو قسم باشد:
1. از ویژگی های (وجود-شناختی) خود سیستم باشد: در این صورت سیستم ایندیترمنیستیک (indeterministic) است. اگر این ایندیترمنیسم بشکل رَندومنس (randomness) (یا مروبط به هرگونه فاکتور برون شخصی) باشد شما با همان مشکل دیترمنیسم (که در زیر توضیح داده خواهد شد) روبرو خواهید بود. پس این به کارتان نخواهد آمد.
2. صرفا یک پدیده ی شناخت شناسی (epistemological) بوده و ناشی از عدم دانش ما از سیستم دیترمنیستیکی است: که این هم اساسا ربطی به بحث ندارد.
asmani نوشته: حالا چرا بخش 'مدلل' را حذف کردید؟ صرف نظر از اینکه اراده آزاد باشد یا خیر، فرایند تفکر در انسان هست. فرایند فکری (مجموعه استدلالها) که یک شخص خردمند (و نتیجتاً دارای اراده آزاد) برای پذیرش باورها دارد را در نظر بگیرید. چه مانع منطقی وجود دارد که یک انسانِ بدون اراده آزاد و یا حتی یک کامپیوتر، نتواند همین فرایند فکری را طی نماید؟«مدلل» صفت «انتخاب» بود و به همین خاطر میبایست همراه واژه ی «انتخاب» حذف می شد .
و اما اشکال توجیه شما (اینکه تفکر عاری از اراده میتواند اساس خردمندانگی باشد) را میتوان از دو زاویه مطرح کرد.
1. اگر تفکر دیترمنیستی باشد، آنگاه باور شما به p صرفا به این خاطر است که شما امکان باور به P¬ را نداشته اید. درواقع شما به ناچار به p باور دارید. و این قضیه به وضوح نمی تواند اساسی برای خردمندانگی باشد.
2. اگر ویژگی "انتخاب" از پروسه ی تفکر سلب شود، آنگاه آنچه باقی می ماند تنها یک «آگاهی مطلقا passive (واژه ی همسان فارسی: واکنشپذیر؟)» است. درواقع در این حالت شما چیز بیشتری از تماشاچی یک سری واکنش فیزیکی (که حالا به طریقی به صورت باور و گزاره برای شما پدیدار شده اند) نخواهید بود. و همانطور که در پست پیشین گفتیم، صرف داشتن و آگاه بودن از یک سری گزاره، نمی تواند تعریفی برای خردمندانگی باشد.
asmani نوشته: هرچند من نمی دانم که چگونه از 'امکان' مطرح شده در 4، 'لزوم' مطرح شده
اگر اراده ی آزاد وجود نداشته باشد، آنگاه خردمندانگی ممکن نیست (در بیانی دیگر: اراده ی آزاد از جنبه های واجب خردمندانگی است؛ چنانچه در بالا توضیح داده شد)
اگر خردمندانگی ممکن باشد، آنگاه ارده ی آزاد لزوما وجود دارد.
گزاره ی اول که در بالا ثابت شده و باقی نیز از نفی تالیش می آید.
"fiat lux"
اet facta est lux