01-20-2014, 12:34 PM
بهرحال بنظر من این هرزگی و بی و بند و باری کار آدمهای درست و حسابی نیست.
منکه شخصا اینقدر علاف نیستم اینقدر مسائل مختلف برام شوخی و کم اهمیت نیست که همینطور زرت و زرت هر روز با یکی سکس بکنم. با یکی دوست باشم بعد که میره بیرون با دوستش یا کس دیگه سکس کنم!
من اگر سمت کسی برم جدی میرم، شوخی نمیگیرم، وقت و انرژیم برام ارزش داره، میگم ببین من توی این دنیای مخوف میخوام با تو همراه بشم همینطوری شوخی نیست هروقت با کوچکترین هوسی بخوای رها کنی یا خیانت کنی، ببین این جدیت رو داری این دیدگاه رو داری شاید اگر بتونیم و مجبور به ترک هم نشیم حتی یک عمر با هم بمونیم، وقت و انرژیمون نمیخوایم هدر بره واسمون ارزش داره کارها و هدفهای مهمتر و بزرگتری هم چه بخوایم و چه نخوایم هست بجز سکس، ما رابطمون برای سکس هم هست و ارضای همدیگر اما بیش از این هم هست رابطهء دو انسان جدی و عمر و فرصتها و سرنوشتشونه، باید بتونیم یخورده تحمل کنیم سر هر هوس و کوچکترین مشکلی از زیر بار در نریم به هم خیانت نکنیم تنها نذاریم.
آره عزیزم من میخوام اینطوری باشه.
یعنی آدم درست و حسابی باید اینطور باشه.
نمیشه اینقدر رابطهء بین دو انسان و این همه وقت و انرژی و ریسک های مختلفی رو که داره ساده گرفت.
من نمیخوام با یکی دوست بشم که به من اینقدر نزدیک بشه اما در نهایت سرنوشت من براش مهم نباشه و هیچ احساس مسئولیتی نکنه و از این حد ارضای غریزهء جنسی حتی اگر بتونه فراتر نره بخاطر زحمت و مسئولیتش بخاطر تنبلی و لذت طلبی محض خودش.
رابطهء بین دو انسان میتونه خیلی فراتر از این باشه خیلی مفیدتر از این باشه خیلی جدی تر و خردمندانه تر باشه.
دوتا آدمی که اینطور نیستن، یعنی اینقدر علاف و بی توجه هستن، بنظر من اصلا شخصیت ندارن! شعور ندارن. هیچی ندارن. اندازهء گاو نمیفهمن. بنظر من چنین آدمهایی جاشون توی سکس هاس هست که آدم فقط بره بکنه دربیاد بیرون پولش رو بده. ولی وقتی کسی با من دوست میشه، نباید اینطور باشه تصورش، منم وقتی طرف کسی میرم ترجیح میدم اینطور نباشه، خودش ظرفیت داشته باشه منم بهش بها میدم همینطور مثل گاو و حیوون حسابش نمیکنم! و اصولا هم بنظر من باید اینطور باشه، مگر اینکه چی بشه مجبور بشم به کار دیگه. که اونم تاحالا نشدم. یعنی وقت نکردم. یعنی اصلا انگیزه نداشتم با هزینه ها و ریسک هایی که داره طرفش برم.
سر همین مسائل جنسی ببینید چقدر دزدی چقدر قتل و درگیری پیش میاد.
بخاطر اینکه به ابتذال کشیده شده. بخاطر اینکه واقعا مسئلهء اونقدر شوخی هم نیست که باهاش رفتار میکنن! شوخی نیست عزیزم. هزینه و خطر داره. شما که رفتی اینقدر هرزه بازی، داری مسئله پیش میاری هم برای خودت هم برای اجتماع. خب مگه یخورده اخلاق و وفاداری، نه درحد قواعد مذهب، اینقدر سخت بود دیگه اینقدر محدودکننده بود، نخواستی یک ذره از لذت ها و هوس خودت بگذری و تمام این آفت ها و خطرات رو آوردی واسه خودت و جامعه؟! پس دیگه کدوم اخلاق کدوم خرد کدام کشک کدام دوغ؟ عملا قانون جنگله، نه چیز دیگه.
منکه شخصا اینقدر علاف نیستم اینقدر مسائل مختلف برام شوخی و کم اهمیت نیست که همینطور زرت و زرت هر روز با یکی سکس بکنم. با یکی دوست باشم بعد که میره بیرون با دوستش یا کس دیگه سکس کنم!
من اگر سمت کسی برم جدی میرم، شوخی نمیگیرم، وقت و انرژیم برام ارزش داره، میگم ببین من توی این دنیای مخوف میخوام با تو همراه بشم همینطوری شوخی نیست هروقت با کوچکترین هوسی بخوای رها کنی یا خیانت کنی، ببین این جدیت رو داری این دیدگاه رو داری شاید اگر بتونیم و مجبور به ترک هم نشیم حتی یک عمر با هم بمونیم، وقت و انرژیمون نمیخوایم هدر بره واسمون ارزش داره کارها و هدفهای مهمتر و بزرگتری هم چه بخوایم و چه نخوایم هست بجز سکس، ما رابطمون برای سکس هم هست و ارضای همدیگر اما بیش از این هم هست رابطهء دو انسان جدی و عمر و فرصتها و سرنوشتشونه، باید بتونیم یخورده تحمل کنیم سر هر هوس و کوچکترین مشکلی از زیر بار در نریم به هم خیانت نکنیم تنها نذاریم.
آره عزیزم من میخوام اینطوری باشه.
یعنی آدم درست و حسابی باید اینطور باشه.
نمیشه اینقدر رابطهء بین دو انسان و این همه وقت و انرژی و ریسک های مختلفی رو که داره ساده گرفت.
من نمیخوام با یکی دوست بشم که به من اینقدر نزدیک بشه اما در نهایت سرنوشت من براش مهم نباشه و هیچ احساس مسئولیتی نکنه و از این حد ارضای غریزهء جنسی حتی اگر بتونه فراتر نره بخاطر زحمت و مسئولیتش بخاطر تنبلی و لذت طلبی محض خودش.
رابطهء بین دو انسان میتونه خیلی فراتر از این باشه خیلی مفیدتر از این باشه خیلی جدی تر و خردمندانه تر باشه.
دوتا آدمی که اینطور نیستن، یعنی اینقدر علاف و بی توجه هستن، بنظر من اصلا شخصیت ندارن! شعور ندارن. هیچی ندارن. اندازهء گاو نمیفهمن. بنظر من چنین آدمهایی جاشون توی سکس هاس هست که آدم فقط بره بکنه دربیاد بیرون پولش رو بده. ولی وقتی کسی با من دوست میشه، نباید اینطور باشه تصورش، منم وقتی طرف کسی میرم ترجیح میدم اینطور نباشه، خودش ظرفیت داشته باشه منم بهش بها میدم همینطور مثل گاو و حیوون حسابش نمیکنم! و اصولا هم بنظر من باید اینطور باشه، مگر اینکه چی بشه مجبور بشم به کار دیگه. که اونم تاحالا نشدم. یعنی وقت نکردم. یعنی اصلا انگیزه نداشتم با هزینه ها و ریسک هایی که داره طرفش برم.
سر همین مسائل جنسی ببینید چقدر دزدی چقدر قتل و درگیری پیش میاد.
بخاطر اینکه به ابتذال کشیده شده. بخاطر اینکه واقعا مسئلهء اونقدر شوخی هم نیست که باهاش رفتار میکنن! شوخی نیست عزیزم. هزینه و خطر داره. شما که رفتی اینقدر هرزه بازی، داری مسئله پیش میاری هم برای خودت هم برای اجتماع. خب مگه یخورده اخلاق و وفاداری، نه درحد قواعد مذهب، اینقدر سخت بود دیگه اینقدر محدودکننده بود، نخواستی یک ذره از لذت ها و هوس خودت بگذری و تمام این آفت ها و خطرات رو آوردی واسه خودت و جامعه؟! پس دیگه کدوم اخلاق کدوم خرد کدام کشک کدام دوغ؟ عملا قانون جنگله، نه چیز دیگه.