08-16-2011, 02:47 AM
asmani نوشته: من در ابتدا میخواستم تعریف چند واژه به کار برده شده در استدلالتان را بپرسم، چرا که دستکم با تعاریف رایج، گزاره 1 از دید من درست نیست، البته اگر آنطور که از گزاره 3 بر می آید، منظور شما از تحمیلی، دیترمینیستیک بوده باشد.
Russell نوشته: بسیار ممنون،مقدار زیادی از ابهامات من با تشریح استدلال شما از میان رفت.من تصور میکنم تنها گزاره مورد مناقشه اکنون گزاره 1 و 2 باشد و البته از آنجا که استدلال بر پایه تحمیل گزاره بر ماست،سپاسگزار میشوم شما تعریف تحمیل را تشریح کنید
همانطور که دوستمان گفتند، «تحمیل شدن باورها» اشاره به به جبری/دیترمنیستیک بودن این پروسه دارد. دربیانی ساده: اگر شخصی مجبور بوده تا به p باور کند (باور وی به p، به طور علی توسط واقعه ای پیشین تعیین شده است)، آنگاه این باور به وی "تحمیل" شده .
باقی واژگان، همچون توجیه (justification) و بخردانه بودن (rationality) نیز با مفاهیم معمول و سنتیشان استفاده شده اند.
Russell نوشته: و در آخر گمان میکنم شما هم قطعاً متوجه هستید که میان اینکه داده ها بر ما تحمیل میشوند یا نمیشوند( که احتمالاً استدلال شما برای رسیدن به آن بر determinism استوار خواهد بود) با اینکه آیا ما اراده آزاد داریم یا نداریم دو شق جداگانه هستند.بله، ولی شقوق مستقلی نیستند. رابطه ی این دو، در گزاره ی 3 بیان شده بود:
3. اگر اراده آزاد وجود نداشته باشد، آنگاه همه ی حالات ذهنی ما (که شامل باورهای ما باشند) بر ما تحمیل شده اند/جبری هستند.
Russell نوشته: مچنین آگاه هستید که ناموجه بودن باور ما به گزاره ای چیزی درباره درستی یا نادرستی گزاره به ما نمیگوید.
درست می فرمایید. من در پاسخ به جناب مهربد نیز نوشته بودم:
اشاره ی من به «خردمندانه بودن گزاره ها» (حقیقی/منطقی بودن گزاره ها) نبوده. گزاره ها مسلم است که میتوانند مستقل از ما و اراده ی آزاد ما صحیح/منطقی باشند.
عرض بنده در مورد «خردمندانه بودن ما» است که برخلاف «خردمندانه بودن گزاره ها» جنبه ای غیر-عینی (subjective) داشته و مستقیما بر ما وابسته است. برای اینکه باور ما به X خردمندانه، باشد، باور ما به X بایستی موجه justified باشد. تحمیل یک باور به ما، از طریق یک سری فعالیت ها نرون ها، هیچ اساسی برای توجیه justification باقی نخواهند گذاشت. (پست #37)
عرض بنده در مورد «خردمندانه بودن ما» است که برخلاف «خردمندانه بودن گزاره ها» جنبه ای غیر-عینی (subjective) داشته و مستقیما بر ما وابسته است. برای اینکه باور ما به X خردمندانه، باشد، باور ما به X بایستی موجه justified باشد. تحمیل یک باور به ما، از طریق یک سری فعالیت ها نرون ها، هیچ اساسی برای توجیه justification باقی نخواهند گذاشت. (پست #37)
Russell نوشته: همچنین در حالتی که گزاره ای به ما تحمیل شده باشد همواره لزومی ندارد که ما به آن باور داشته باشیم یا نداشته باشیم بلکه میتوانیم قضاوت را متوقف کنیم.اگر اراده ی آزاد وجود نداشته باشد. شما نمی توانید هیچ کاری (منجمله ی قضاوت) انجام دهید (/منیت شما عامل هیچ چیزی نخواهد بود). درواقع در صورت عدم اراده، شما تبدیل به یک ماشین جبری (deterministic) خواهید شد که تمامی فعالیت ها و تفکراتتان (از قبیل توقف قضاوت) صرفا توسط یک سری وقایع پیشین، به طور علی، تعیین شده اند (are causally determined by preceding events)
در چنین موجودی، نه تنها عامل بودن و چه بسا جوهر «منیت» سلب خواهد شد، بلکه به روشنی هیچ اساس و پیشزمینه ای نیز برای خردمندانه بودن وجود نخواهد داشت.
Russell نوشته: در واقع تصویری که ارئه میدهید از تحمیل داده ها بر ما بر ما تصوری ماتریکسی از دنیاست در حالی که آنچه ما را تشکیل میدهد شامل مغر و بدن
مغز و بدن هم سیستمهایی جبری هستند و لذا باعث بهبودی این "تصویر ماتریکسی" نخواهند شد.
"fiat lux"
اet facta est lux