01-09-2014, 07:45 PM
مزدك بامداد نوشته: بیجاست! به وارونه،قبلا اشکال کردم جواب ندادید؛
گرهی در کار نیست، همچنان که گفتیم و گفتید، او از جنگل ها و درختها
به استپ های گرم استوایی رفت که گرمتر و خورشیدین تر بودند و او اینجا
بخش بزرگی از موهایش را از دست داد چون نیازی به آنها نداشت. در برابر
چون دیگر درخت نبود باید از پایهایش برای سکار و گریز سود میجست
که به فرگشت و چیره شدن دستهایش انجامید. پس از اینکه او اینچنین در
آفریکا فزون شمار گردید، آنگاه نخست به جاهای دیگر گریزانده شد ولی
دیگر او دست داشت و کار میتوانست بکند و برای همین گزینش طبیعی
در او دیگر در این رهگذر ساده کارگر نشد.
به غیر از انسان (البته به قول شما شامپانزه) حیوانات دیگری نیز در استپ بودند اما پشم و پر و کرک هیچکدام نریخت پس
دلیلی بر استثنا شدن انسان نیست که اینچنین لخت و عور شود و در نیتجه
نیاز به لباس در مناطق دیگر داشته باشد.
با افسانه گفتن نمی توان پایه استدلال برای خود ساخت !
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني