01-09-2014, 06:55 PM
مزدك بامداد نوشته: برای انیکه آدمی در روند فرگشت به چیزی دست یافته که دیگر جانوران دست نیافته اند
و آنهم همان " دست" است. برای نمونه گرچه دولفین هوش بالایی دارد ولی چون دست
ندارد نمیتواند کار ابزار مند انجام دهد. پریمات ها در جنگل ها از دست هم برای بالارفتن
از درخت و .. سود میبرده اند ولی با بیرون امدن نیاکان آدمی از جنگل ها و به سوی استپ ها،
دو دست آنها برای کاری دیگر رها و باریک شده و بجای ان دو پای انها نیرومند و کلفت شده است.
از زیر بار جواب به سوال اصلی فرار می کنید و حرف های دیگری به میان می اندازید
با دست یا بدون دست
وقتی انسان پا به استپ گذاشت یا مکانسیم طبیعی بدن او قادر به حفظ او از گزند سرما و گرما بود یا نبود
اگر بود
که دیگری نیازی به دوخت و تهیه لباس نداشته و
اگر نبود
همزمان با فرگشت دست او که طبق نظر خودتان نیاز به حداقل یکی دو میلیون سال زمان داشته
پوست او که به مراتب به فرگشت کمتری نیاز داشته نیز تطابق با محیط پیدا کرده و
باز نیازی به لباس نداشته است
پس مسئله لباس همچنان لاینحل است.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني