11-29-2013, 10:44 PM
nasimparsi نوشته: خیر
ما پیش از این 100 سال اخیر که برخی با توجه به آشنایی با ادبیات غرب آمدند و تقلید کردند و به اصطلاح شعر نو گفتند، در زبان پارسی و در ادبیات پارسی نوشتارهای موزون پر از احساسات و .. داشته ایم که هیچ گاه آن را شعر نخوانده اند
شعر ار روز آغازش چند ویژگی داشته که داشتن وزن یکسان و قافیه دوتا از ویژگی های بنیادین اش بوده. شما می توانید این نوشتارهای موروزن زیبا! را که البته ارزش ادبی هم دارند چیز دیگری بنامید ولی شعر ویژگی هایی داشته از گذشته های دور و حقیقت تاریخی همین است
حتی اگر همه ی مردم امروز بگویند نه خیر ما به نوشتار موزون اینچنینی شعر می گوییم باعث نمی شود حقیقت تاریخی را در نظر نگیریم. حقیقت تاریخی با بررسی اشعار (نوشته هایی که به شعر اشاره داشته اند) می گوید این نوشتارها که ورزن یکسان و قافیه ندارد شعر نیست و کسی هم که این نوشتارها را می نوسد شاعر نیست
مانند این است که زمانی که دوربین به میان آمد شماری که توانایی نگارگری نداشته اند بیایند و بگویند این نگارگری نو است (به جای عکاسی)
چامه ی نو ، شاید به گونه ای برگرفته از ادبیات و چامه ی غرب باشد ولی حرکت آغازین و مداوم آن در چند دهه ی اخیر نشان داد
که میتواند برای چامه های پارسیگ نیز جواب گو و برآوردنده ی نیاز ادبیات در این زمینه باشد .
حرکت تارخی از چامه ی هجایی و گونه های متفاوت چامه در قالب های غزل و مثنوی و قصیده و رباعی و .... که دارای برابری مصراع
بوده اند و سیر و مسیر تاریخی ادبیات ، شیوه ای دیگر را همراه با تحولات اجتماعی و ... می طلبید و آنانکه این راه را آغازیدند انحصار
چامه را از قالب هایی با محدودیت وزنی و عروضی ، برابری مصرع ها با یکدیگر و سپس برابری بیت ها با یکدیگر ، برداشتند .
خود چامه ی نو هم چند نوع است ...و برابری وزن عروضی هم تنها یکی از فرنودها برای چامه بودن یک نوشته است .
در بین این گونه چامه ها نیز با دقت بیشتر میتوان بر روی تاکیدها بر روی کلمات در هر بند و هتا در بعضی موارد به رعایت وزن عروضی
( نه به گونه ی چامه ی کلاسیک و سنتی ) دست یافت .