09-28-2013, 12:03 PM
sara نوشته: برز[SIZE=4] شماره ی 3
[/SIZE]
همچنانکه جعفر برمکی و این رسته وزیری کردند به روزگار هارون رشید، و فرجام کار ایشان همان بود که از آنِ این وزیر آمد. و ف[SIZE=4]رمانبران و بندگان را زبان نگاه باید داشت با خداوندان، که ناممکن است روباهان را با شیران چخیدن. و بوسهل، با پایگاه و دَهِش و مردمش، در کنار امیر حسنک یک قطره آب بود از رودی ـ فضل جای دیگر نشیندـ اما چون زورگویی ها رفت از وی ـ که پیش از این در تاریخ بیاوردهام، یکی آن بود که عبدوس را گفت:«امیرت را بگوی که من آنچه کنم به فرمان خداوند خود میکنم، اگر وقتی تخت پادشاهی به تو رسد حسنک را بر دار باید کرد.» ـ به ناچارچون شهریار پادشاه شد، این مرد بر رهوار چوبین نشست. و بوسهل و غیر بوسهل در این کیسنتد، که حسنک عاقبتِ بی باکی و هراسانیدن خود کشید. و پادشاه به هیچ حال بر سه چیزبردباری نکند: ایراد در پادشاهی و آشکار شدن راز و تاخت و تازوپناه می بریم به خدا از نابودی و ویرانی .[/SIZE]
ممکن: مکن بر آهنگ مفعل: شایند, شُدنی
امکان = شایندی
امکان = شایندی
پ.ن. برای برواژگان زیباتر است آنها را سرهم بنویسیم, یعنی "بناچار", "بنادرستی", "بلغزش", ... تا کارکرد یک واژهیِ تنها را بیابند.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns