09-28-2013, 11:51 AM
Unknown نوشته: آنچه شما می گویید، دو چیز مختلف در یک زمان، و دو مکان متفاوت است. بحث ما اینجا در مورد هویت در گذر زمان است، یعنی دو چیز در دو زمان متفاوت.
بسیار خوب، بینگاریم شما تصمیم گرفتید قدری مست کنید. در این فرآیند، ما دو "شخص" داریم، شخص P1 در زمان t1، که هوشیار است، و شخص مست P2 در زمان t2. آیا P1 و P2 یک شخص هستند؟ اگر پاسخ منفی باشد، به این معناست که شخص P1 نتوانسته از این کنش جان بدر ببرد/مرده است.
گزاره سرخرنگ هم در صفحه ویکیپدیا هست، مراجعش را آن پایین نوشته.
من تنها چیزیکه اینجا دریافتم اینه که میگویی چون یکی در بازهیِ t1 با بازهیِ t2 منشی یکسان و آیینهسان ندارد (هیچ بخشی از منش وی دست نخورده نمانده), پس منش پیشین در گذر این بازه نفرازیسته است!!
خب پرسش اینه که این بایستگیِ یکسانی چگونه و چرا راهِ خودش را به تعریف هویست یا کیستیِ ما باز نموده؟ چرا برای اینکه بگوییم کیستی همان است, باید بخشهایی از آن یکسان و دست نخورده بمانند؟
دربارهیِ آزمایشها شکافتِ نیمسپهر هم من نگر خود ام را آوردم, یعنی گرایندیِ اینکه ابزارهای این پژوهشگران به اندازهیِ بسنده پرسون نبوده باشد (از دیدگاه شناختشناسی) بسیار بالاتر است تا اینکه مغز کسی را نیم کنیم و منش اش یکسان بماند. برای اینکه سادهتر گرفته شود, میتوانیم مغز کسی را یک چهارک کنیم, آنگاه چه, هنوز minimal change در رفتار وی دیده میشود؟ and how minimal!؟
پس منش به مغز وابسته است و نیمسپهر هم بزرگتر از آن میزند که با زدایش آن دگرسانی ژرف و بازگشتناپذیری در منش رخ ندهد.
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns