09-08-2013, 10:14 PM
Unknown نوشته: من مخالفتی با سخنان شما ندارم، و گمان می کنم ما در مورد دو موضوع متفاوت بحث می کنیم. آنچه که من با عنوان "هویت" به کار بردم، در واقع معادلی فارسی برای Identity بوده، که آن خودش با مفهوم Identical بودن یا Sameness در ارتباط است. همانطور که به درستی فرمودید، ارائه تعریف برای این مفهوم (بدون آنکه به دور باطل گرفتار شویم) کار دشواریست، اما میتوان گفت که وقتی برای یک شیء هویت قائل شویم، چیزی در آن شیء هست که ثابت می ماند. برای نمونه، مربعی را در نظر بگیرید که در یک حرکت پیوسته، تبدیل به یک دایره می شود. اگر چنین بگوییم که این همان چیز است، اما تنها شکلش از مربع به دایره تغییر کرده، به نوعی برای آن هویت قائل شده ایم. اما یک نگاه دیگر این است که بگوییم، مربع "نابود" شده، و یک دایره "پدید" آمده. هر دو این نگاه ها، در عمل به یک اتفاق اشاره دارند، و در اینجا تنها تفاوت در شیوه بیان است. اما وقتی در مورد شخص صحبت می کنیم،تفاوت این دو نگاه میتواند تفاوت مرگ و زندگی باشد!شما حتما میدانید که هویت موجودی فیزیکی نیست که بخواهیم با جدا کردنِ بخشی از کالبد یا همهی آن، بخواهیم چیزی را از آن کم کنیم (یا به عکس بخواهیم بیافزاییم) و یا اینکه در سلولها به دنبالش باشیم. من چند نکته را میگویم:
همانطور که پیشتر هم گفتم، در واقعیت تقریبا هیچ چیز ثابت نمی ماند، ما کم و بیش تغییرات (پیوسته) را تا یک مرزی قابل چشم پوشی می دانیم، که این مرز هم بیشتر فازی است. برای نمونه، اگر چند قطعه از یک خودرو را عوض کنید، می گوییم این همان خودروست، اما اگر بیشتر قطعات را تعویض کنید، خیر. از همین روست که من معتقدم مفهوم هویت تنها یک ابزار ذهنیست. در انسان نیز، تقریبا همه چیز با مرور زمان تغییر می کند، جز DNA، اثر انگشت و چند مورد دیگر.
1- مفهومِ هویت(مستقل از تعریفاش) عمیقا وابسته به درک و تلقیِ شخص از «من» است که مجموعهی این تلقیها در بازهی زمان، هویت یا «خود» را میسازند.
2-وجودِ هویت وابسته به خودآگاهی است! این نکتهایست حیاتی، چرا که زمانی که خودآگاهی نباشد، اساسا «من»ی وجود ندارد که هویت بخواهد معنا داشته باشد. بنابراین شخصی که بیهوش است یا موجودی که بی جان است، اساسا بحثی در موردِ هویتاش وجود نخواهد داشت. نتیجه غیرمستقیم: هرجا که خودآگاهی باشد، هویت هم هست. بنابراین فارغ از کالبدی که ذهنِ شما اختیار کرده (بدن کنونی، کالبدِ یک شخصِ فلج و یا حافظهی یک ابررایانه) شما همینکه خودآگاهی و حافظه (البته بدونِ حافظه، خودآگاهی بیمعناست و من تنها به جهتِ تاکید گفتم)داشته باشید، هویت خواهید داشت.
3-هویت در خالصترین فرماش، همانطور که شما گفتید، یک ابزار است. ابزاریست برای تمایز. ابزاری که با آن من «خود» را به خودم میشناسانم و همچنین میتوانم بینِ خودم و شما تمایز قائل شوم. بنابراین شما وقتی از هویتِ یک مربع سخن میگویید، نامفهوم است. چرا که هویت اساسا ابزاریست برای ایجادِ تمایز میانِ نمونههایِ موجودِ یک شئی. برای مربع ما تنها کمیتها را در اختیار داریم و اگر تمامِ کمیتهای دو مربع برابر باشند(مثلا طولِ اضلاع)، آن دو هیچ فرقی با هم خواهند داشت و برابر خواهند بود. در حالیکه دو انسانی که از هر نظر به هم شباهت داشته باشند (وزن، قد، چهره و...) بازهم تفاوتها در ابعادِ مختلفِ خودشناسانهشان، پرشمار خواهند بود.
ادامه خواهد داشت...
کسشر هم تعاونی؟!