08-24-2013, 11:17 PM
kourosh_bikhoda نوشته: بنابر این هرچه علم بزرگتر میشه فلسفه کوچکتر میشه.این نگرشی نادرست اما رایج است در موردِ فلسفه. اساسا فلسفه چنین رابطهای با علم ندارد و من اتفاقا میاندیشم که فلسفه با رشد و گسترشِ علوم هم حوزهاش گستردهتر میشود و هم نیاز به آن بیشتر احساس میشود. علم جایگاهِ شناخت است، فلسفه اما علاوه بر شناخت معنا را نیز میکاود و این کاریست که علم هرگز به آن کاری ندارد. علم میتواند چیستیِ ما را توضیح دهد، اما این فلسفه است که به کیستیِ ما میپردازد. به عنوانِ نمونه «پوچ» یا «هیچ» از نظرِ علمی تعریفی یک خطی و کاملا مشخص دارد که جای هیچ بحثی در آن نیست. اما همین یک کلمه را بدهید به یک فیلسوف همچون ویتگنشتاین یا سارتر تا یک کتاب پیراموناش بنویسد. فلسفه در مقامِ شناخت شاید حوزهاش کوچک شده باشد، اما در حوزهی معنا هرچه علم بیشتر پیش میرود، دامنهی فلسفه نیز افزایش مییابد و شاید امروز دیگر فسلسوفانی چون کانت یا ارسطو نمیبینیم، اما با دگرگون شدنِ نگاهمان به فلسفه و علم، در هر دوره نسلِ جدیدی از فلاسفه برمیآیند و فلسفیدن معنایی نو مییابد(بنا بر ضرورت)، در حالیکه علم هم معنا و هم کاربردش همیشه یگانه است؛ اینگونه میشود که شما میبینید هر دورهای فیلسوفِ خودش را دارد(یا هر فیلسوفی دورهی خودش را دارد!).
ما فلسفهی علم داریم و فلسفهی علوم هم داریم ( از قبیلِ فلسفهی تاریخ، فلسفهی مزداهیک، فلسفهی هنر و... ) ... .
کسشر هم تعاونی؟!