08-24-2013, 08:09 PM
Rationalist نوشته: پس در این تعریف؛ چگونه و چه طور در واژگانی همچون "دانستن" ۱ و "تفکر" ؛ پیشتر مفاهیمی ادراک شده را در نگر گرفته ایم؟به طوری که از مفاهیم آنها
در جهت تعریف فلسفه به طور مقدم تری سود برده ایم!
آیا منظورتون اینه که خودِ دانستن و خودِ تفکر چه هستند؟ و نیاز به تفلسف این زمینه هست؟ در حالیکه فلسفه خودش وابسته به اینهاست؟
Rationalist نوشته: پس هنگامی که ما به طور بنیادی؛ واقعیت پیده ها را درک می نماییم از فلسفه جدا می شوند و در حیطه "دانش" قرار می گیرند؟
بله. تاریخ فلسفه رو نگاه کنید مشخص است. برای نمونه تا همین چند صد سال پیش اتم جزء دارایی های فکری و فلسفه ی یک فیلسوف بود. ولی اکنون در آزمایشگاه ها با میکروسکوپ و وسایل علمی مورد بررسیه. خیلی چیزها قبلن در حیطه فلسفه بودند ولی امروز با یک ابزار یا روش علمی سر و کار دارند.
Rationalist نوشته: ولی اگر برای بازنگری بنیادی جهت شک و نقد آن پیده ها خردورزی نماییم؛ چونان است که دوباره از فلسفه سود برده ایم؟
ممکنه اینطور باشه. ممکنه هوز کسانی باشند که درباره اتم بخوان فلسفه ببافند. ولی این چیزی رو عوض نمیکنه. علم و دانش راه خودش رو طی میکنه. بازنگری و شک و نقد هم در علم روش و دستور خودش رو داره و این امر شدنیه بدون اینکه تداخلی در تعاریف راسل از "علم" و "فلسفه" بوجود بیاد.
توجه بفرمایید که زنده یاد شهید راسل یک ریاضی دان و فیلسوف بود. وی خودش به طور زیبایی ماهیت علم رو در آثار و تراوشات ذهنی خودش تشریح کرده. وی به نظر من شاید لایق ترین فیلسوف باشه که میتونه درباره علم هم نظر بده. حتی شاید هم رده یا بالاتر از کارل پوپر!
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی