04-24-2013, 08:16 AM
folaani نوشته: درواقع، من فکر میکنم از بقیه دقیقتر و منصف تر و صادق تر باشم.
در آن جستار در موردِ پدیدهای که هیچ دلیل و مدرکی برای اثباتِ وجودش کافی باشد سوال کردید و آنگاه که دوستان علارغم اصلِ نفی تا اثباتِ وجود، به شما دلایلِ متعددی را نشان دادند که چنین چیزی نمیتواند حقیقت داشته باشد،شما اما با اصرار کار را به جایی رساندید که عملا پذیرشِ آن را بر خود بس دشوار کردید و بعد از موضوعِ اصلی منحرف شده و از ما خواستید در موردِ یک ویدیو آماتوری توضیح بدهیم که هیچجا و در هیچ محفلی آن را جدی نمیگیرند و در موردش بحث نمیکنند چرا که ممکن است هر چیزی، از جلوههای تصویری گرفته تا بخشی از عملیاتِ مانورِ ارتشِ یک کشور باشد. از این نوع ویدیوها و عکسها، در اینترنت شاید به شمارِ چندصدهزار نیز رسیده باشد. کسی جز آنها که نیاز به سرگرمی دارند یا آنها که به چیزهای اسرارآمیز مثلِ مثلثِ برمودا علاقه دارند ، این ویدیوها را جدی نمیگیرد. ذهن باز داشتن، به معنای پذیرش هر چیزی که نیست. دروغ و شایعه عوامپسند یا پذیرشِ وجودِ چیزی اگر دلیلی بر نبودش نباشد، را اگر بباوریم، اسممان را آدمی با ذهنِ باز نمیگذارند. ذهنِ بازِ خردگرا (Rationalist Open Mind) دو اصلِ اساسی دارد (که البته صفتِ «باز» در این عبارت، زائد است چرا که ذهنِ خردگرا مسلما باز نیز خواهد بود) :
1- هر آنچه که علم و خرد برای اثباتش دلایلِ کافی و لازم را در اختیار دارد، پذیرفته میشود.
2- هر آنچه که علم و خرد برای اثباتش دلایلِ کافی و لازم را در اختیار ندارد، پذیرفته نمیشود.
پس شما اگر ذهنِ باز خردگرایی دارید ، اگر بگویید من به حسِ ششم هم اعتقاد دارم یا رویای صادقه واقعیت دارد و... آنوقت نباید اعتراض کنید چرا به این حرف میخندید یا مرا به ریشخند گرفتهاید. چرا که مثل این است که شخصی بیاید و با صدای بلند در میدانِ شهر بگوید من لال هستم. خرد تنها و تنها خودش را قبول دارد و شما اگر خرد را میپذیرید دیگر در کنارش نمیتوانید رویای صادقه و حسِ ششم و حسِ شصت و ششم را هم بپذیرید. وقتی میگویید خرد را میپذیرم، در واقع برای شناختِ خود مرز تعیین میکنید. مرزی که بسیار دقیق و مشخص است. خرافات و شایعات و شبه علم و ... اما هیچ مرزی ندارند .ابزارهایشان نیز دقیق و قطعی (Deterministic) نیستند اما متد و بیانِ مستقل و مشخصی نسبت خرد و علم دارد که ایندو را کاملا از یکدیگر متمایز میکند. مثلا در موردِ همان هارپ، ذهن خردگرا متدش این است که در ابتدا اصل را بر نبودنش میگذارد، سپس مدارک و شواهدِ موجود را بررسی میکند، در صورتی که برای اثباتش کافی بودند و کاملا موثق و قابل اتکاء بودند، آنگاه تغییر حالت میدهد به پذیرفته شده، اما اگر دلایل کافی نبود یا موثق نبود، همان اصلِ نفی وجود بر جای خود استوار خواهد بود اما رویکرد تغییر میکند به یافتن شواهدِ لازم برای اثباتِ عدم وجودِ آن . اگرچه نیازی به این کار نیست و همینکه دلیلی برای پذیرشِ وجودِ هارپ نباشد، ذهنِ خردگرا آنرا ناموجود در نظر خواهد گرفت. اما برای اینکه آخرین پتک نیز بر سرِ ادعا فرود آید، این یک آپشن را هم بررسی میکنیم اما اگر «عدم» قابل بررسی نباشد، هارپ نیز میرود در کنارِ هری پاتر و دراکولا و دیگران دوستان . این کاری بود که دوستان در آن جستار کردند اما شما نپذیرفتید و اصرار کردید که بیاییم بیشتر رویش بحث کنیم. ماوراءالطبیعه و شبه علم اما متدش چیست؟ با دیدنِ اولین مدرک، ادعا را عرضه کرده و اصل را وجودش میگذارد، سپس میرود برای محکمتر کردنِ اثباتِ خودش، مدارک دیگری میجوید. به دنبالِ مدارکِ مخالف معمولا نمیرود و اگر رفت و چیزی نیافت، دیگر کاملا و صد در صد مطمئن میشود که هارپ وجود دارد. اگر کسی به او بگوید چرا فکر میکنی هارپ وجود دارد ؟ میگوید هیچ مدرکی برای نبودنش نیست و تازه این چند مدرک(ناموثق و ناکافی) را هم دارم!
مثلا شما پس از توضحیاتی که من دادم که «علم برای همه چیز توضیح داردف تنها به زمان نیاز دارد» شما چنین گفتید:
folaani نوشته: اینی که گفتی تغییری در اصل قضیه نمیده و حرف منم این نبود.وقتی جایی توضیح علمی وجود ندارد، همچنان دلیلی برای پذیرفتنِ توضیح غیر علمی مخصوصا حسِ ششم و رویا و الهام که همه را علم مردود دانسته، وجود ندارد.بماند که معمولا خیلی کم پیش میآید که علم توضیح نداشته باشد. فرض کنید یک تئوری علمی ارائه شده که فعلا قابل آزمایش نیست یعنی امکاناتش نیست و تا آزمایش نشود، نمیتوان از صحتش اطمینان داشت . حال در صورتی که ما نتوانیم از این متد علمی(آزمایش) استفاده کنیم، باید خواب کسی که دیشب دیده و میگوید در آن فهمیده این تئوری درست است را قبول کنیم؟
من گفتم وقتی عقل و علم جوابی ندارن.
وقتی نیست نیست دیگه.
حالا شما میتونی 100% کورکورانه و رندوم در این موارد عمل کنی، یا اینکه به احساس و ندای درونی خودت هم توجه کنی. بهرحال ندای درونی یک احتمال خیلی کم هم که شده داره که واقعیتی داشته باشه.
درواقع ما در این حالت هزینهء خاصی نمیپردازیم یا از علم و خرد دور نمیشیم، بلکه بنظر بنده شرط عقل و احتیاطه.
ضمنا من خودم در زندگیم تجربه های متعددی داشتم از اینکه الهام و حس ششم و رویاهای صادقه که آینده رو پیشبینی میکنن وجود دارن.
شما اما با تمامِ تعریفها و تمجیدهایی که خود از خود کرده و میکنید و پپسیهایی که برای خودتان پشتِ هم باز کردهاید، در عمل و رفتار، عکسش را نشان دادهاید ( تعریف از خود معمولا آنجا که شخص واقعا آن خصلت را داشته باشد ، نیک است، اما اگر پوشالی باشد بس مضحک میشود).
کسشر هم تعاونی؟!