04-14-2013, 01:24 AM
iranbanoo نوشته: خوب این نقطه ی بحث من و شما.
من هم میگویم کم اند.حتی خودم به عنوان یک زن از اینکه زنان را در عرصه های مختلف علمی و اجتماعی فعال نمیبینم آزرده ام.حتی گاهی وقتی نحوه ی اندیشیدن بعضی زنان را میبینم و در مقاپیسه با مردان قرار میدهم متعجب میشوم.
اما اختلاف من با شما این است.زنان به مرور به این ((نخواستن)) رسیده اند.در واقع با این روش که شاید شما از آن به عنوان انگلی یاد میکنید خو گرفته اند.اما این مسئله خواست ذاتی آنان نبوده.بلکه چون وظایف و نحوه ی زندگی به آنان دیکته شده(آنهم با ابزارهای قدرت که میتواند هر چیزی باشد از مذهب و سنت و فرهنگ و سیاست ) به مرور به این روش از زندگی و ابعاد آن چیره شده اند.
فرض کنید عده ای را از خانه شان دور میکنیم و به یک جزیره ی جدید میبریمشان.نه تنها روشهای زندگی در آن جزیره را خواهند آموخت که به نسل بعد از خود هم همین را انتقال خواهند داد.
پس مشکل زنانگی زنان نیست.بلکه مشکل تربیت-آموزش-فرهنگ زندگیست.جهان سوم و اول هم ندارد.اینجا از آنجا به مراتب بدتر است.اما آنجا هم مشکلات خاص خود را دارد.
به زنان دیکته نشده بانو جان.زنان اگر میخواستند خودی نشان دهند میتوانستند. خودشان اینگونه خواستهاند.دلایلِ فرگشتیک و تاریخی دارد. آنها خودشان به مرور نحوهی اندیشیدنِ خود را اینگونه کردهاند.چرا که از نظرِ آنها زهدانشان چنان برای جامعه گران بوده غیر از آن نیازی به کسبِ هیچ اعتبار دیگری نداشتهاند.(این موضوع بارها در جستارهای مربوطه توسط امیر و دیگر دوستان گفته شده). یعنی یک مرد میتواند در یک ماه 30 زن را (حداقل) حامله کند.از آنجا که جمعیت و نیروی کار در قبایل نوعی برتری به حساب میامده، این موضوع باعث میشده که مردان در قبالِ زنان ارزشِ کمتری داشته باشند.یعنی ارزشِ یک مرد برابر با ارزشِ یک زن نبوده.چرا که اگر یک مرد نباشد، مردهای دیگر میتوانند زنان را حامله کنند.اما اگر زن نباشد ، کسی نمیتواند جایش را پر کند.زنان اندک اندک با اگاهی بر این اصل به سوی زندگی انگلوار پیش رفتند و فکر میکردند همین که بتوانند بزایند کارِ دیگری لازم نیست بکنند.
پس در واقع آنها خودشان به آن جزیرهای که گفتید رفتهاند نه اینکه انها را برده باشند.
iranbanoo نوشته: متوجه نشدم !یعنی نام ببرم؟یا منظورتان این است که زنی وجود نداشته!چند مثالِ کاربردی و عینی میزنم تا ببینیم اینبار چگونه انکار میکنید:
از سالِ 1901 تا 2013 ، 492 جایزه نوبل در شاخههای فیزیک، شیمی، اقتصاد ، ادبیات و پزشکی اهدا شده است(پزشکی از سال 1968 به لیست جوایزِ نوبل افزده شدهاند و من جوایز آبکی صلح را به شمار نیاوردهام).میانِ این 492 جایزه نوبل تنها 28 بار این جایزهها به زنان داده شده. یعنی پنج درصد از کل جوایز نوبل را زنان گرفتهاند. لیستِ تمام برندگانِ جایزهی نوبل را میتوانید اینجا ببینید.لیست برندگان زن را هم میتوانید اینجا ببینید. (از آن پنج درصد هم 50 درصدش در حوزهی ادبیات بوده).
جایزه آبل که در در مورد ریاضیات است:
نقل قول:The medal has been awarded 48 times and all of the recipients have been men.در رایانه که عمرش به سد سال هم نمیرسد و در همین سد سال هم که همه میدانیم زنان هرگز چیزی مانعشان برای موفقیت در علوم نبوده ، همه بنیانگذاراناش از بیخ مرد بودهاند و نام هیچ زنی (جز همان که قبلا گفتم) در این مورد یافت نمیشود. پایه گذارانِ این علم : تورینگ، دایجسترا، ریچی، ناث (Knuth) ، بابیج و این جدیدترها تننباوم، سیلبرشاتس، استالینگز،اهو، مانو ، کورمن و... .یعنی در این علم که این همه نو و بروز است و هم اکنون به شاخههای بسیار زیادی گسترش یافته است و من کماکم 8 سالیست با آن آشنا هستم یک الگوریتم ندیدیم یک زن ابداع کند. در دانشگاهها هم باور کنید من هرگز یکبار ندیدم یک زن برنامهنویسی استاندارد کند، یک شبکه در حد Enterprise راه بیاندازد ، یک وب سایت طراحی و راهاندازی کند و... . در حالیکه بیشتر اوقات دانشجویانِ زن از شمارِ مردان بیشتر بود.همیشه هم سعی میکردند کارهای خود را بر گردنِ پسرها بیاندازند و بارها دیده شده که یک مرد هم پروژه خودش را انجام داده و هم پروژه یک دختر در حالیکه هرگز ندیدیم یک دختر پروژهی یک پسر را انجام دهد.اما در فتوشاپ و ورد و اکسل و یاهومسنجر تا دلتان بخواهد متخصص زن دیدهایم.
شما اما به اینها اکتفا نکنید ایرانبانو جان.منبعی عظیم چون اینتریت در اختیار شماست ، قدری در آن کاوش کنید تا ببینید که در همهی عرصهها این مردان بودهاند که بیشترین تاثیر را داشتهاند.از بنیانگذاران شرکتهای بزرگ گرفته تا مخترعین ، از رهبرانِ سیاسی گرفته تا فعالینِ دموکراسی. خیلی اوقات هتا این مردان هستند که برای حقوق زنان مبارزه میکنند.اما ما هیچ ندیدیم زنی که برای حقوقِ مردان فعالیت کند (در همهی این سالها یک زنِ سرشناس هم دیده نشد علیه قانونِ سربازی موضع بگیرد، اما تا دلتان بخواهد مردانی هستند که علیه حجاب مبارزه کردهاند).بالاخره ما باید چیزی را برای سنجیدن و مقایسه برگزینیم دیگر.خودتان یک چیز را پیش بکشید که زنان در آن به طور قاطع پیشرو بودهاند در همین نیم قرن گذشته در جهانِ غرب.
نقل قول:بله زیادند.اما نه در برابر جمعیت معمولی و عواماشتباه میکنید.به نظرم چندان کم نیستند.یعنی مردان زیادی نسبتِ به جمعیتِ مردان بودهاند که تاثیر درخوری در علم و دانش و کلا همهی عرصهها داشتهاند.اما عدهی بسیار قلیلی از زنان نسبت به جمعیتِ کل بودهاند که چنین تاثیری را بتوان از آنها دید.
من واقعا انتظار دارم این استدلال را نپذیرید و مبنای مقایسه تان این استدلال بی مابه نباشد!
اگر دستی در تاریخ داشته باشید خواهید دید که زنان چندان دست بازی در بیان نظراتشان نداشته اند.این یک توجیه نیست.
بلکه به آن معناست که یکی از دلایل کم بودن تعداد نخبگان و مشاهیر زن به مرد این بوده که اصولا زنان امکان نشر علوم را نداشتند.
ما نشان دادیم که در یکصد سالِ اخیر زنان همهی امکاناتی که مردان برای کسب دانش داشتند، داشتهاند . مثلا همان جایزهی نوبل که گفتم صرفا 113 سال است که اهدا میشود و از این سالها یکبار در یک اتفاق کاملا نادر به یک زن دو بار جایزه نوبل دادند.پس در یکصد سالِ اخیر تمام عرصههای دانشجویی برای زنان باز بوده اما آنها همچنان دلشان نخواسته واردش شوند.اصلا بیایید فرض کنیم که زنان مشکلاتِ بیشتری نسبت به مردان داشتهاند.با این نمیتوان آمارِ بسیار اندکی زنانِ دانشمند را توجیه کرد.چنانکه مردانِ دانشمندِ زیادی بودند که به انواع موانع و مشکلات دچار بودند اما همچنان دانش را رها نکردند.مثلا جان لاک سالها از دستِ دستگاهِ سرکوبِ آواره این کشور و آن کشور بود و همیشه خود را ناشناخته نگه میداشت که مبادا او را بکشند. یا برونو که او را سوزاندند.اسپینوزا که او را تکفیر کرده و او با تهیدستی زندگی میکرد.یا همین آبل که بسیار فقیر بود، مریض بود، بارها حقش را خوردند و او را از رسیدن به جایگاهی که شایستهاش بود بازداشتند و بیست و شش سال بیشتر زندگی نکرد چنان خدماتی برای ریاضیات از خود برجا گذاشت که شما در هر شاخهای از ریاضیات که میروید نامی از او هست. تمام تحقیق ها و دستاوردهایش را هم به خرج خودش و صرفا برای خدمت به دانش نشر میداد. خلاصه میخواهم بگویم زنان اگر هم مشکلاتی داشتند آنچنان نبوده که به هیچ جور نتوانند بر آنها فائق آیند و کاری ماندگار از خود برجای نگذارند.
نقل قول:من قبلا همک گفته ام.ملاک من فروم ها ی گفت و گو نیستند.ایرانبانو، شما بالاخره چه چیز را ملاک میگیرید؟ خودتان یک ملاک برای ما عنوان کنید.
اما در همین فضاها بنگرید که حضور زنان خود به معنای علاقه ی آنان است.گرچه شاید حضوری فعال نداشته باشند اما بسیار دیده ایم که زیر پست تنکس زده اند و این به معنای این است که اهل تحقیق و مطالعه و تعمق اند.
اینکه چرا نمیتوانند از این تریبون آزاد استفاده کنند و یا چیزی اضافه کنند هم حپبحثس است که فکر میکنم نیاز دارد بیشتر بررسی شود.
یکی از دلایلش این است که نحوه ی اندیشه زنان با مردان متفاوت است.و مسلما بیان آن نیز متفاوت گونه خواهد شد.
شاید هر دو به یک نتیجه و یافته رسیده باشند اما در بیانش متفاوت عمل میکنند.
از آنجایی که انتقال و بیان اندیشه ی مردانه معیار محسوب میشود ممکن است هر نوع غیر از آن انحراف از معیار است و ممکن است با تمسخر و نادیده انگاشته شدن رو به رو گردد.
این انتقاد به جاییست که زنان باید و باید و باید بدون در نظر گرفتن چنین مشکلی خواسته های خود را بیان کنند و به نشر عقاید و ایده های خود بپردازند اما این مستلزم آمادگی آنان و مساعدت مردان هم هست.
امیدوارم منظورم را در یافته باشید
بقیه چیزهایی هم که گفتید وارد نیستند.تنکس و حضور و این چیزها، هیچ چیزی را نمیرساند.
کسشر هم تعاونی؟!