04-11-2013, 08:23 PM
روزی سربازان گمنام معتصم عباسی به خانه ی امام نقی یورش بردند و امام معصوم را که مشغول نوشیدن آب انگور بود بازداشت کردند
سپس دستان حضرت را بستند و به او چشمبند زدند. ولی چون امام از خود مقاومت زیادی نشان می داد چند ضربه تازیانه به او زده و به زور سوار شترش کردند و آنگاه به سمت زندان حرکت کردند.
در زندان بازجوها از امام خاستند که با آن ها همکاری کند و محل اختفای ابولاشی و ابوکافر را لو بدهد. همچنین او را تهدید کردند که اگر بار دیگر به مقدسات عباسیون توهین کند او را از سقف آویزان کرده و تخم های او را خواهند کشید !
امام که ترسیده بود و جانش را در خطر می دید و البته به اصول تقیه آشنایی کامل داشت داوطلبانه توبه نامه ای نوشت و ضمن ابراز انزجار از نقویون و اظهار ندامت از کارهای گذشته ی خود از معتصم عباسی که خود را نماینده ی خدا بر روی زمین می دانست طلب بخشش کرد.
ولی بلافاصله پس از آزادی دوباره به کمپین نقویون پیوست و شب ها به کوچه های سامرا می رفت و با اسپری بر روی دیوارها می نوشت:دیکتاتور حیا کن ، نقویون رو رها کن!
امسال سال خونه ، معتصم سرنگونه !
سپس دستان حضرت را بستند و به او چشمبند زدند. ولی چون امام از خود مقاومت زیادی نشان می داد چند ضربه تازیانه به او زده و به زور سوار شترش کردند و آنگاه به سمت زندان حرکت کردند.
در زندان بازجوها از امام خاستند که با آن ها همکاری کند و محل اختفای ابولاشی و ابوکافر را لو بدهد. همچنین او را تهدید کردند که اگر بار دیگر به مقدسات عباسیون توهین کند او را از سقف آویزان کرده و تخم های او را خواهند کشید !
امام که ترسیده بود و جانش را در خطر می دید و البته به اصول تقیه آشنایی کامل داشت داوطلبانه توبه نامه ای نوشت و ضمن ابراز انزجار از نقویون و اظهار ندامت از کارهای گذشته ی خود از معتصم عباسی که خود را نماینده ی خدا بر روی زمین می دانست طلب بخشش کرد.
ولی بلافاصله پس از آزادی دوباره به کمپین نقویون پیوست و شب ها به کوچه های سامرا می رفت و با اسپری بر روی دیوارها می نوشت:دیکتاتور حیا کن ، نقویون رو رها کن!
امسال سال خونه ، معتصم سرنگونه !
یک روزی ملت ما آزاد می شود و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب می شود بر زور و ستم و قلدری!
"فریدون فرخزاد"