03-17-2013, 01:06 PM
نقل قول:پرسشی که ذهن مرا درگیر کرده اینست که چگونه نهیلیسم به خود کشی منجر می شود؟مگر نه اینکه دلیل اصلی بی معنایی زندگی مرگ است؟چگونه یک انسان پس از اینکه با مرگ مواجه می شود و زندگی را بی ارزش می بینید به این نتیجه می رسد که خود را در دامان مرگ قرار دهد و دست به خودکشی بزند؟خب منطقی ترین واکنش در برابر بی ارزش بودن زندگی خودکشیه!:))چرا؟چون اگر ما زندگی رو بی ارزش ببینیم و از اونجایی که مرگ رو هم یک حقیقت میدونیم بنابراین دو راه بیشتر نداریم یا اینکه یک چیز بی ارزش(زندگی) رو ادامه بدیم و دچار خودفریبی بشیم یا اینکه دست به خودکشی بزنیم.(البته اینجا تقریبا اکثر نهیلیست ها حتی بزرگترین اندیشمندانشون رو هم میشه دچار درصدی از خودفریبی دونست و اینکه از نهیلیسم انحراف دارند)
البته نهیلیسم معانی زیادی داره مخصوصا اصطلاحی ولی با واکاوی نهیلیسم میبینم مفاهیم ریشه ایش بسیار تاریخی تر از نهیلیسم مدرن هستند:)
نقل قول:نهیلیسم تقریبا در اکثر تعاریف معنا و ارزش وجود رو زیر سوال میبره(و یا جنبه هایی از وجود).خب هر چند مفهوم نهیلیسم و شناخت اون به چند صد سال اخیر بر میگرده ولی رگه هایی از افکار نهیلیستی رو در ایدولوژی های دیگه هم میشه دید.پیشرفت نهیلیسم به عنوان یک مفهوم از زمانی شروع میشه که نهیلیسم خودش رو به رسمیت میشناسه و بی معنایی و بی ارزش بودن جهان رو صریحا ابراز میکنه در صورتی که نهیلیسم در اشکال قدیمی بیشتر به صورت غیر مستقیم به این موضوع میپردازه. اولین و مهمترین سوال در اینجا اینه که چرا وجود از نظر یک متفکر نهیلیست بی معنا و بی ارزشه؟برای این سوال باید کمی به عقب برگشت،برای قضاوت هر چیزی انسان ها از یک مدل بهره گیری میکنند.یعنی وقتی گفته میشه چیزی "خوب" یا"بد"هست شخص با رجوع به یک مفهوم یا چیز و مبنا دادن اون برای مقایسه به این نتیجه میرسه(و فکر نمیکنم هیچ راه ممکن دیگه ای برای قضاوت وجود داشته باشه)خب برای متفکر نهیلیستی که وجود رو به طور تمام فاقد ارزش و معنا میدونه آیا مبنایی وجود داره؟این به معنا هست که شخص "وجود فعلی" رو بی ارزش و بی معنا میدونه نه "وجودی که در ذهن خودش داره" مگرنه مبنایی برای این اظهار نظر وجود نداره. پس با این دید نهیلیسم "وجودی که هست" رو با "وجودی که باید باشه" قضاوت میکنه(بنابراین حالا گسترش مفهوم نهیلیسم به موارد که ظاهرا نهیلیستی نیستند واضح تر میشه) به عنوان مثال ادیان فکر میکنند که با نهیلیسم مبارزه میکنند به این خاطر که به جهان یک حس جهت دار بودن میدند، ولی آیا واقعا اینطوره؟ در واقع اونها با دادن یک معنی وهمی به زندگی باعث رد معنای واقعی اون میشند(و وجودی که هست رو به وجودی که باید باشه ارجاع میدند)
نقل قول:استرینردر جایی میگه:"خداناباوران ما،مردمان دینداری هستند!در تمام طول تاریخ هیچ دینی جز باور به ابدیت وجود نداشته است و این باور یک فریب است.تنها حقیقت یگانگیست،دشمن ابدیت و دشمن همه چیز،که میلش برای چیرگی را به پیش نمی راند"خب البته نکته مهمی این وسط هست نهیلیسم زندگی رو بی معنا میبینه و بعد به خاطر این بی معنا بودن اون رو بی ارزش هم میبینه.خب در مورد این بی معنا بودن آبزوردیسم هم همین نطر رو داره ولی زندگی رو ارزشمند میبینه.یعنی ارزش رو به معنا گره نمیزنه.
این جمله برای روشن تر کردن مسیر لازم بود،یعنی باور به ابدیت یا یک چیز ابدی(بر خلاف نسبیت)به نوعی حالت دینی هم داره و طبق پست قبلی رگه هایی از نهیلیسم رو در خودش پرورش میده.
نقل قول:پرسش دیگر این که چرا هر کجا نام نهیلیسم می آید حرف ای از نیچه می شود؟من تاکنون سه کتاب چنین گفت زرتشت،فراسوی نیک و بد و غروب بت ها را از نیچه خوانده ام و جز اینکه "زندگی را در آغوش بگیر" آموزه ای دیگر از او که به خودکشی و پوچ گرایی منجر شود ندیده ام.خب حالا به تعریفی که ارائه دادم شاید بشه منظور از نهیلیست رو درک کرد:)البته در هر حال متود نیچه خیلی بیشتر از دستاورداش ارزش داره و متاخران این متود رو نادیده گرفتند یعنی متود نیچه چندان نهیلیستی نیست.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-