03-17-2013, 02:58 AM
undead_knight نوشته: راستش من تهوع سارتر رو نخوندم تا با بیگانه مقایسش کنم ولی به همون اندازه که بیگانه ساده و همه فهم نوشته شده دو کتاب شدیدا فلسفی کامو(یاغی و افسانه سسیفس) پیچیده و عمیق به مفهوم آبزوردیسم(و به تبع اون نهیلیسم) پرداخته.هیچکدام به اندازه تهوع سارتر غامض و پیچیده نیستند . چنان که خواننده گاهی به راستی دچار تهوع میشود .پیشنهاد هم نمیشود خواندنش جز برای کسانی که از استعارههای مبهم و نامفهم و همچنین نگاه تلخ و گزنده لذت میبرند (چند مقاله و کتاب خوب در تفسیر و توضیح این کتاب دیدهام که اگر یافتم میآورمشان). وگرنه فقط برای اینکه بخوانیدش تا خوانده باشیدش، باید قدری مازوخیسم داشته باشید . اصولا زمانی که ادبیات با فلسفه آمیزش میکند، چه ادبیات فلسفی زاده شود و چه فلسفه ادبی زاده شود، شما جز سردرد چیزی نصیبتان نمیشود (اگرچه من به فلسفه ادبی تقریبا علاقه دارم) . در نظر داشته باشید که سارتر خیلی بیشتر از کامو فیلسوف است و اساسا کسی کامو را به عنوان فیلسوف نمیشناسد . پس سارتر خیلی بیشتر از کامو به مفاهیم، عبارات و استعارههای فلسفی چنگ میزند . چرا که هدفی فلسفی دارد . کامو اما در سطحی که بتواند رمان را خود را فلسفی بیان کند ، فیلسوف است! اگرچه در بین آثارش ، نوشتههای فلسفی هم به چشم میخورند ، اما همچنان خیلی بیشتر از اینکه فیلسوف باشد، یک رماننویس است.
undead_knight نوشته: خلاصه ترین چیزی که در مورد این دو کتاب میشه گفت اینکه هردو به مرگ به عنوان مهمترین مسئله فلسفی نگاه میکنند در سسیفس تاکید بر روی بررسی خودکشی و ارزش زندگی خود هست و در یاغی روی انگیزه های دیگرکشی و ارزش زندگی دیگران بحث میشه.بله، بهر صورت شما هیچ جوری نمیتوانید با موضوع مرگ مواجه شوید جز اینکه یک نگاه فلسفی داشته باشید . این دو کتاب هم به این دلهرهانگیزترین موضوع فلسفی (در واقع مادر تمام فلسفه ها همانا مرگ است )میپردازند که در نوع خودش بسیار عالمانه هستند . اما آنموقع که از کتابهای کامو لذت میبردم از بیگانه بیشتر لذت میبردم . شاید به خاطر اینکه جوانتر بودم و کمتر در اندیشه و هراس از مرگ (البته الان هم جوانم، بانوان دچار سوتفاهم نشوند!!!). یک چیز دیگر آنکه به نظرم سیزیف جالبتر است و بعد از بیگانه از همه بیشتر این یکی را دوست داشتم . بهرحال به عنوان کسی که با نیهیلیسم دسته و پنجه نرم میکرد، از اینکه خود و همهی آدمیان را در معرض خودکشی قرار دهم باید لذت میبردم. علاوه بر آن سیزیف نوعی ارتباط پنهانی و ویژه با اندیشههای پیشینِ من در مورد تناسخ داشت .
کسشر هم تعاونی؟!