03-08-2013, 10:43 AM
دو تا چیزدیگر :
خوب این خودش دو بخش دارد، یکی این که یک کشور نیرومند باید از افراد نیرومند نیز ساخته شده، و نیروی افراد نیز به بازو نبوده بلکه به پول آن ها بستگی دارد. ولی در ایران به طور سنتی هیچ حکومتی در هیچ دوره ای از تاریخ در پی پولدار ساختن همه افراد جامعه نبوده است و بالاخره گوشه ای از کار می لنگیده. اگر امروز نسبت به کشورهای دربدر افریقا یا جایی مانند افغانستان که نزدیک چهل پنجاه سال است در حال جنگ می باشند ایران رفاه نسبی دیده می شود تنها به دلیل پول نفت است. ولی در کل مردم جامعه ما به سوی فقر و نداری می روند. بخش دوم می شود زنان، فقر و نداری که در همبودگاه ما به سبب سیستم حکومت تحمیل شده خمیرمایه ای شده تا دیدگاه به زنان دگرگون شود. برای همین نیروی کار بزرگتری در دست است (مردان + زنان) که می توان آن را برای بالا بردن تولید ناخالص به کار گرفت، اگر حکومتی ملی سر کار بیایید.
برای نمونه به این ها بنگرید
دانش و فن - BBC فارسی - خروج دختران تحصیلکرده از ایران؛ چرا؟
و روشن است که یکی از دلیل ها پایین بودن درآمد خانواده و گیرایی داشتن درآمد برای زنان بوده که خانواده را ناچار ساخته دختر یا دختران خود را وادار به رفتن به دانشگاه کنند. از طرفی دگرگونی نیز هست نقش مرد دگرگون می شود نقش زن نیز هم چنین
دوم، شیعه از زمانی که حسن خلافت را واگذار کرد خویش را از حکومت کنار کشیده اند. شاید اگر حسین به یک پیروزی کوچک هم دست می یافت اوضاع این چنین نبود. ولی چنین رخ نداده است. گمان کنم رضا نیز به سختی ولیعهدی را پذیرفته! اگر نادرست نگویم، یک دگرگونی بنیادی با نظام شیعه ایرانی به وجود آمده ولی اندازه آن و پذیرش آن از سوی همه آیت الله نیز مهم است که این رخ نداده است دست کم کسانی مانند آیت الله سیستانی. یا برادر حسن نصرالله، هر دو مرده اند ولی دیدگاه های آنان هنوز هوادارانی داشته و خواهد داشت
دشواری هم که درباره اسراییل دیده می شود (از دیدگاه کشورهای تندروی اسلامی منطقه) چنین است که کشورهای از یک سو نمی توانند اسراییل را پذیرفته چون از آغاز استراتژی خود را بر از میان بردن اسراییل گذاشته و از سوی توان از میان بردن آن را ندارند بر همین پایه، تنها می توانند استراتژی میان مدت برای خویش برگزینند. بهر حال روزگار این کشورها خنده دار است. به نگر می رسد که این بازی تنها برنده اش در دراز زمان امریکا خواهد بود. این کشور گام های نخستین را برای بی نیازی از نفت برداشته و اگر بحران مالی اروپا غربی هم نبود آن هم در این راه گام می گذاشتند. کلنگ مرگ اهمیت تنگه هرمز را به زمین زده و در چند سال آینده این تنگه تنها برای جنوب شرقی آسیا اهمیت خواهد داشت.
پس ایران در آینده با چهار تا دشواری ژئوپلتیکی دست به گریبان خواهد بود (البته در گفتگوی این تاپیک)
1- شیعه گری و جنگ سنی و شیعه
2- دگرگونی های اجتماعی
3- وجود اسراییل
4- کاسته شدن از اهمیت تنگه هرمز و کاسته شدن از تقاضای غرب برای نفت که این آخری سراسر جهان را تحت تاثیر خواهد گذاشت. برای نمونه اقتصادهای در حال ظهور که برزیل از میان آن ها است نیز تقاضای روزافزونی به نفت خواهند داشت.
خوب این خودش دو بخش دارد، یکی این که یک کشور نیرومند باید از افراد نیرومند نیز ساخته شده، و نیروی افراد نیز به بازو نبوده بلکه به پول آن ها بستگی دارد. ولی در ایران به طور سنتی هیچ حکومتی در هیچ دوره ای از تاریخ در پی پولدار ساختن همه افراد جامعه نبوده است و بالاخره گوشه ای از کار می لنگیده. اگر امروز نسبت به کشورهای دربدر افریقا یا جایی مانند افغانستان که نزدیک چهل پنجاه سال است در حال جنگ می باشند ایران رفاه نسبی دیده می شود تنها به دلیل پول نفت است. ولی در کل مردم جامعه ما به سوی فقر و نداری می روند. بخش دوم می شود زنان، فقر و نداری که در همبودگاه ما به سبب سیستم حکومت تحمیل شده خمیرمایه ای شده تا دیدگاه به زنان دگرگون شود. برای همین نیروی کار بزرگتری در دست است (مردان + زنان) که می توان آن را برای بالا بردن تولید ناخالص به کار گرفت، اگر حکومتی ملی سر کار بیایید.
برای نمونه به این ها بنگرید
دانش و فن - BBC فارسی - خروج دختران تحصیلکرده از ایران؛ چرا؟
نقل قول:حضور دختران در دانشگاه، نوعی تهدید برای خانواده در بدنه مدیریتی کشور گروهی بر این اعتقادند که دانشگاه و تحصیلات عالی برای دختران تهدید کننده کیان خانواده و اشاعه دهنده مفسدههای فراوان در جامعه است. زیادهخواهی، تنوع طلبی، استقلال طلبی، عدم تمکین از سنتها، و ارتباطات آزادانه در سطح جامعه حاصل تحصیل دختران در دانشگاههاست که مستقیم یا غیر مستقیم کانون خانواده را نشانه گرفته است.”
دختران رقیب پسران در بازار کار نکته دیگری که برای محدود کردن حضور دختران در دانشگاهها به آن اشاره میشود، رقابت بر سر اشغال مشاغلی است که بطور سنتی بعنوان فرصتهای شغلی مردانه محسوب میشدند."
و روشن است که یکی از دلیل ها پایین بودن درآمد خانواده و گیرایی داشتن درآمد برای زنان بوده که خانواده را ناچار ساخته دختر یا دختران خود را وادار به رفتن به دانشگاه کنند. از طرفی دگرگونی نیز هست نقش مرد دگرگون می شود نقش زن نیز هم چنین
دوم، شیعه از زمانی که حسن خلافت را واگذار کرد خویش را از حکومت کنار کشیده اند. شاید اگر حسین به یک پیروزی کوچک هم دست می یافت اوضاع این چنین نبود. ولی چنین رخ نداده است. گمان کنم رضا نیز به سختی ولیعهدی را پذیرفته! اگر نادرست نگویم، یک دگرگونی بنیادی با نظام شیعه ایرانی به وجود آمده ولی اندازه آن و پذیرش آن از سوی همه آیت الله نیز مهم است که این رخ نداده است دست کم کسانی مانند آیت الله سیستانی. یا برادر حسن نصرالله، هر دو مرده اند ولی دیدگاه های آنان هنوز هوادارانی داشته و خواهد داشت
دشواری هم که درباره اسراییل دیده می شود (از دیدگاه کشورهای تندروی اسلامی منطقه) چنین است که کشورهای از یک سو نمی توانند اسراییل را پذیرفته چون از آغاز استراتژی خود را بر از میان بردن اسراییل گذاشته و از سوی توان از میان بردن آن را ندارند بر همین پایه، تنها می توانند استراتژی میان مدت برای خویش برگزینند. بهر حال روزگار این کشورها خنده دار است. به نگر می رسد که این بازی تنها برنده اش در دراز زمان امریکا خواهد بود. این کشور گام های نخستین را برای بی نیازی از نفت برداشته و اگر بحران مالی اروپا غربی هم نبود آن هم در این راه گام می گذاشتند. کلنگ مرگ اهمیت تنگه هرمز را به زمین زده و در چند سال آینده این تنگه تنها برای جنوب شرقی آسیا اهمیت خواهد داشت.
پس ایران در آینده با چهار تا دشواری ژئوپلتیکی دست به گریبان خواهد بود (البته در گفتگوی این تاپیک)
1- شیعه گری و جنگ سنی و شیعه
2- دگرگونی های اجتماعی
3- وجود اسراییل
4- کاسته شدن از اهمیت تنگه هرمز و کاسته شدن از تقاضای غرب برای نفت که این آخری سراسر جهان را تحت تاثیر خواهد گذاشت. برای نمونه اقتصادهای در حال ظهور که برزیل از میان آن ها است نیز تقاضای روزافزونی به نفت خواهند داشت.