03-04-2013, 03:30 PM
Philo نوشته: در چنین جهانی من باز بدون پذیرش اصل عدم تناقض نمی توانم از مشاهداتم استنباطی کنم، به خصوص نمی توانم بدانم: "یکی مرده, این مرده میتواند در این جهان ١ به ٥ هم زنده باشد هم مرده, میتواند ٤ به ٥ تنها مرده باشد."، توجه دارید که چنین گزاره ای یک جور استنتاج از مشاهده است.
از طرف دیگر در جهانی که شما توصیف نمودید، {در 20 درصد مواقع "دو چیز میتوانند ٢٠% زمانها در تناقض باشند"}، یعنی {در 80 درصد مواقع "دو چیز نمی توانند در ٢٠% زمان ها در تناقض باشند"}، همچنین در این چنین جهانی، {در 20 درصد مواقع "در 20 درصد مواقع "دو چیز میتوانند ٢٠% زمانها در تناقض باشند""}، یعنی {در چنین جهانی در 80 درصد مواقع "در 20 درصد مواقع "دو چیز میتوانند ٢٠% زمانها در تناقض باشند""}، همچنین...
ننیرنگید (جر نزنید) دیگر (: گفتید مگر "بی پذیرش نبود مهاد تناقض" میشود برداشتی هم از داده کرد که نشان دادیم میشود!
اکنون میگویید بی استنتاچ مگر میشود استنتاج کرد, که خب فرنودانه روشنه نمیشود! ولی مگر استنتاج پیش از آروین میاید؟
شما نخست میآرونید (مینِـپاهید = observe) سپس هر کار دیگری که دلتان خواست با این آروین/نپاهش اتان میکند, یکی از آنها استنتاج
باشد: پس در نگاه درستتر, این فرنود است که به آروین وابستگی دارد و نه وارونهیِ آن که فرنود همیشه درست باشد و آروین ما تاییدکننده.
سرانجام و خواه ناخواه باید با همان فرنود پذیرفت که سرچشمهیِ همه شناختها به آروین میرسد و
آروین نیز هیچ ١٠٠%ای در خود ندارد و در فرجام این سرشت گمانمندی از آروین به فرنود نیز در فرایند به ارث میرسد.
پ.ن.
این هم فراموش نشود که اندیشهیِ ما در این جهان در بندِ فرنود است, همینکه میگوییم "است" داریم به یک چیز فرنودین مینِماریم, ولی با همین فرنود
میتوانیم بازنگریسته و دریابیم که هر چیزی و هتا همین "است" میتواند با بُنداشتهایی دگرسان در جهانی پندارین, بگونهای دیگر آزندیده (interpreted) شود.
.Unexpected places give you unexpected returns