01-30-2013, 11:09 AM
undead_knight نوشته: خب دقیقا نکته اینجاست که این اخلاقیات بدیهی نیستند.
با ارزش بودن کیفیت زندگی فقط برای اشخاص بدیهیه(چون اشخاصی که مشکل ژنتیکی ندارند به طور طبیعی به دنبال حفظ و بقا خودشون هستند با افزایش کیفیت زندگی شانس باقی ژن هاشون بالاتر میره)ولی برای اینکه ثابت کنیم کیفیت زندگی دیگران هم مهمه نیاز به یک استدلال جداگانه داریم :)
ببین این مارپیچ های حیات مثل هر چیز این دنیا بی معنی و بی هدف هستند
با این تعریف، چه چیزی "بُنداشتیک" هست؟ برای نمونه، آبی بودن آسمان بنداشتیکه، یا تنها برای ما آدمها بنداشتیکه؟
undead_knight نوشته: اگر موجود خودآگاهی وجود نداشته باشه،چطور اینها میتونند ارزش داشته باشند؟
این ارزشها برای "ادمهای خودآگاه" هستند آندد جان! کسی که خودآگاه نیست اخلاقیات میخواهد چکار؟
undead_knight نوشته: اگر منظور فقط ژن های انسان باشه،بازهم باید تعریف رو محدود تر کرد.
اگر ژن های انسان رو هم در نظر بگیریم فقط بخشی هایی که منجر به خوداگاه شدن انسان شدند اهمیت دارند،بنابراین باقی ژن ها اهمیتی ندارند(البته در واقعیت مسلما هیچ ژن یا حتی گروهی از ژن ها رو نمیشه مهم دونست)به هر حال اگر همه زن های انسان مهم باشند ممکن ژن هایی داشته باشیم که منجر به وحشی شدن، غیر منطقی شدن،مرگ و... انسان ها بشند،پس اینها هم از دایره ژن های مطلوب خارج میشند:)
بعید میدونم بدون وارد کردن خودآگاهی بشه از این روند معیوب خارج شد:)
فَردید تنها نژآد آدم + بهزیوی آدمه، اگر با جانداران نیک و خوب برخورد میکنیم، برای اینکه که در برآیند هماگ
باز داریم در راستای ژن خودمان پیش میرویم، اگرنه جانوران و جاندارانی که برای ما سودی نداشته باشند
و هتا آسیبرسان باشند، روشنه و بُنداشته که نگه داشتنشون "اخلاقی" نیست. نگهداشتن ویروس hepatitis اخلاقی نیست!
ارزشهای نامبرده بر پایهی مهاد فرابرنهادگی (supervenience) بدست میایند، ریزگان با اندرکنش با یکدیگر
راژمان (râžmân = system) های پیچیدهتری را پدید میآورند که هوتادینوار (qualitatively) از ریزگان سازندهی خود دگرسان میباشند.
نمونهای که پیشتر نامبردهایم، یک میلیون مولکول آب تنها یک میلیون مولکول آب هستند، ولی زمانیکه با
یکدیگر میاندرکنند به چیزی آبگون بنام آب میرسیم که هوتادینوار دگرسان از آب است و ویژگیهایی دارد که تنها و تنها روی آب کارساز هستند.
بهمین ریخت، زمانیکه به چهار تریلیون یاخته پروانهی اندرکنش با یکدیگر میدهیم، به چیزی به نام "آدم"
میرسیم که از یاختگان خود فراتر رفته: با برنهادن (رویهم گذاشنت) به چیزی فراتر میرسید —> فرابرنهادگی
باز بهمینسان، زمانیکه به چند هزار و فراتر پروانهی اندرکنش میدهیم، به چیزی بنام "بشریت" میرسیم که ویژگیهایی دارد که تنها در تراز بشریت کار میکنند، یکی از آنها اخلاقیات فرازیستی باشد.
اخلاقیات فرازیستی برای آدمی که تک و تنها در یک آبخوست دورافتاده بی هیچ جک و جانوری میزیود هستش ندارد، برای یاختگان همین آدم نیز هستش ندارد.
.Unexpected places give you unexpected returns