01-30-2013, 07:19 AM
onli نوشته: مهر بد گرامی ،جسارتا قضاوتتان در باره ی تسیب رسانی اند به نظرم کمی سطحیست.با زنده گذاشتن این افراد ممکن است خسارت های بیشتری به جامعه بزنند واین روال متوقف نشود حتی این خطر هست که رفتارشانت به سایرسن نیز سرایت کند یا عده ای هوادار را گرد خود جمع کنند.پبنابراین این اسیب رسانی فقط به طور سطحی و گذرا کمتر است. بنابراین به نظرم با انتخاب گزاره ی دوم فقط مسئولیت اعدام وکشتار را از سر خود باز کرده و به دیگران محول کرده اید.
کاملا با شما موافقم که شایستگی قضاوت درباره ی لیاقت افراد برای زنده ماندن رانداریم واما چناچکه عرض کردم این فقط فرار از مسئولیت هاست.
شایستگی داوری درباره "زنده گذاشتن" یا "کشتن"؟
دو اینکه رویکردهای اخلاقی نباید پیچیده و سردرگم باشند، بایستی ساده و سرراست باشند. سیستم همبود
(=جامعه) که نمیتواند با هزار و یک قانون گنگ و پیچیده کار کند، بایستی همه چیز ساده و آشکار و در یک نگاه دریافتنی باشد.
onli نوشته: ولی اگر سود حاصل از حضور 5کوک جدید حتی با در نظر گزفتن انرژی که دوباره باید برای تربیت انها صرف کرد به خودی خود بیشتر از زیانی باشد که با مرگ 3کودک عاید شده است چه؟اگر میفرمایید پدر ومادر ان کودکان هرگز به ان اندازه که از دست داده اند چیزی عایدشان نمیشود،شرایطی را در نظر بگیرید که باز هم وجود 5کودک جدید اسایش و خوشی را برای تعداد بیشتری از افراد (بیشترازین فداییان:))به ارمغان می اورند.درست که باید به علاوه ی ان کودکان والدین انها نیز فداشد اما باز برایند حاصله میتواند بیشتر از این باشد
میدانم که همه ی اینها در شرایط ویژه ایجاد میشوند ولی هدف من هم همین است که این استثناهارا ببینیم. هنوز فکر میکنم راه حل این نیست که دست از اعدام ها برداریم. همچنین ما قادر به محاسبه ضرر ها و سود هایی که در این میان ایجاد میشوند به دلیل گستردگی وپیچیدگی نیستیم. بنابراین نمی توانیم حکمی صادر کنیم که چه کسی حق مرگ یا زندگی را دارد.
این از نگرشی کوتهبینانه میاید که شما بیانگارید سرمایه آغازین را "سراسر تاوان" دادهاید. شما یک میلیون دلار
از دست میدهید، یک سال دیگر یک میلیون دوباره بدست میاورید، آیا اکنون به نگر خودتان باختاتان را جبران کردهاید؟
پس این یک سالی که از دست رفت چه بود!؟
کشتن سه بچه و آوردن پنج بچه نیز بهمین اندازه خام و ساده است، شما این همه زمان و هزینه و زمان را که نمیتوانید جبران کنید،
مگر اینکه دسترسی به ماشین زمان داشته باشید و بتوانید آنتروپی جهان را هم در کنارش بکاهید، آه راستی فراموش
نکنید که توانایی جبران "احساسی" آسیبی که به این همه آدم که در بزرگ شدن 3 کودک نقش داشتهاند را هم داشته باشید!!!
دشواری شما و راسل در اینه که میاندیشید یک چیزهایی جبرانپذیر هستید، هنگامیکه این فاکتورها جبرانپذیر نیستند:
زمان
انرژی
روان (پدر و مادر، آموزگار، ..)
...
انرژی
روان (پدر و مادر، آموزگار، ..)
...
شما میتوانید در راستای تاوان اینها پیش بروید، ولی هرگز نمیتوانید لغزش خودتان را 100% جبران کنید، پس نه، 5 تا بچه که هیچ، 500 بچه هم بیاورید نمیتوانید.
دشواری دیگر اینجاست که باز شما و راسل دشواری در دریافت برگرداندن یگانهای فیزیکی به یکدیگر ندارید، هر دو بیگمان میدانید که نمیتوان بگوییم
دورای (distance) فیزیکی را به یکان گرانشیک (جرم) برد، ولی چرا به هزینههای روانی پدر و مادر که میرسد میاندیشد با آوردن بچه میتوانید اینها را هم جبران کنید؟
.Unexpected places give you unexpected returns