12-13-2010, 12:10 AM
مهربد نوشته: بیخود است. چرا بیخود است؟ به این دو فرنود: 1. سختافزار بهتر دستکم تندتر همان نرمافزار را پردازش میکند و هوده فرق خواهد کرد. 2. سختافزار بهتر اشتباه محاسبات کمتری خواهد داشت، هنگامیکه سختافزار دیگر اشتباه محاسبات بیشتر و صرفا crash های بیشتری خواهد داشت. دشواری دیگر شما اینجاست که گمان میکنید یک Neural Network مانند CPU کامپیوتر کار میکند، هنگامیکه در یک نورال نتورک، سختافزار و نرمافزار در یکدیگر تنیده شدهاند و دگرگونی در یکی، به دگرگونی در دیگری میانجامد.
حرفتان اشتباه در حد تیم ملی است ، سخت افزار قوی تر تنها در سرعت اجرای نرم افزار تاثیر دارد ، اشتباه محاسباتی هم که اصولن حرف خنده داری است و فرقی در عملکرد نرم افزار ندارد .
در مورد شبکه عصبی هم ما گمان نمیکنیم ، برای درک بهتر مثال میزنیم ، چرا که خود شما فرض میکنید بزرگتر بودن جسم پینه ای = نورون های بیشتر ! که اشتباه است .
مهربد نوشته: نخست آنکه پیشتر سخنی از "تعمیم جزء به کل" نبود. دو اینکه این شما هستید که دارید با نام بردن از چندی از بانوان مشاهیر تعمیم "جزء به کل" میکنید. من به سادگی برای شما آمار آوردم که شمار زنان در رشتههای مذکور در برابر مردان بسیار بسیار کمتر است و این میتواند تعمیم کل به جزء باشد، ولی هیچگاه جزء به کل نخواهد بود.
خیر ، بنده گفتم شمار سرشناسان زنان در این علوم در مقابل سرشناسان مرد در همان علوم تقریبن برابری میکند و این شما بودید که به کل مردان عالم از ابتدا تا کنون تعمیم دادید بدون در نظر گرفتن شرایط و هنوز هم دارید سفسطه میکنید که چون شمار مردان بیشتر بوده و هست پس مردان در این زمینه بهترند که سفسطه آماریست .
مهربد نوشته: اینکه من چه گمان میکنم با آنچه شما باید بگویید پیوندی ندارد. گفتید فلان بانو در ساختن بمب اتم نقش بسیار مهمی داشتند، ما هم بسیار ساده پرسیدیم که چه نقشی داشتند. اکنون هم که به سفسته پرداختن به سخنگو رسیدهاید و همچنان از نقش بانوان! میگویید!!
ما به شخص خاصی اشاره نکرده ایم ، بلکه گفته ایم مخترع بمب اتم زن بوده و حرف خود را نیز اثبات کرده ایم ، شما هم که پاسش دادید به آینشتاین بیچاره !!!
مهربد نوشته: این پیوندهایی که میدهید را خودتان هم میخوانید؟ Corpus callosum تنها یک لایه محافظ است؟ خیر دوست گرامی، مهر ورزیده چیزی که به ما ریفرنس میدهید را نخست خودتان نگاهی بیاندازید: The corpus callosum (Latin: tough body), also known as the colossal commissure, is a wide, flat bundle of neural fibers beneath the cortex in the eutherian brain at the longitudinal fissure. It connects the left and right cerebral hemispheres and facilitates interhemispheric communication. http://en.wikipedia.org/wiki/Corpus_callosum این هم ریفرنس نخستین شما از ویکیپدیای پارسی که همان بالا را کوتاه بازگردانی کرده است: به طور کلی در یک شخص سالم، مغز به صورت یک کل به هم پیوسته عمل میکند و اطلاعات یک نیمکره از راه جسم پینهای به نیم کره دیگر انتقال مییابد. البنه این ارتباط هرچند در پردازش اطلاعات بسیار مفید است؛ http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%...8C%D8%A7%DB%8C
ای کاش تمامش را مینوشتید :
نقل قول:لذا در برخی بیماران، جراحان اقدام به قطع جسم پینهای می کنند. این افراد را «دو پاره مخ» مینامند.همان طور که هزار بار برایتان گفتم ارتباط بین دو نیمکره مغز به شمار نورون هایی که آنها را به هم مرتبط میکنند ربط دارد نه گندگی و کوچکی ! مثال مانیتور را دوباره برای شما یاد آور میشود .
مهربد نوشته: درست بخوانید, نخست از ایشان برای اثبات داو خود ریفرنس خواستیم و سپس، ریفرنس برای اثبات سخن خود آوردیم.
مطالعه بفرماید : http://anthropology.ir/node/1625
برای دوستان تنها نتیجه گیری مقاله و منابعش را مینویسم :
نقل قول:[HIGLIGHT]اما واقعیت این است:
تاکنون هیچ تفاوت جنسی و جنسیتی در مغز انسان ها یافته نشده است.[/HIGLIGHT]
منابع:
1. Fausto Sterling, Anne, Sexing The Body (gender politics and the construction of sexuality), New York, Published by Basic Books, First Edition 2000
2. Najmabadi, Afsaneh, Woman with Mustaches and Men without Beards, university of California press, 2005
3. فوکو، میشل، 1384، اراده به دانستن، ترجمه ی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشر نی، 1385
مهربد نوشته: میگویید دگرگونی در نورونها در رفتار فرد تاثیرگذار نیست، بلکه تغییر دادههای ذخیره شده بر روی آنها تاثیر گذار است؟ آیا دگرگونی در دادههای ذخیره شده بدون دگرگونی در نورونها شدنی است؟آری
مهربد نوشته: جدای از آن, دوست گرامی میخواهید بگویید داشتن یک bus در کامپیوتری که دادهها را با شتاب 800 MHz در ثانیه از خود واگذر میکند، با سیستمی که bus آن دادهها را با شتاب 333 MHz واگذری میکند دگرسانی ندارد؟در عملکرد نرم افزار ، خیر . یک نرم افزار مثلن ماشین حساب بر روی هر سخت افزاری که قابل اجرا باشد یک کار انجام میدهد . درکش نباید برایتان زیاد سخت باشد !
مهربد نوشته: از سوی دیگر، شما همچنان دارید کامپیوتر را سراسر با مغز و نورونها اشتباه میگیرد. نورونها و شبکههای نورونی هر کدام خود در جایگاه یک CPU کار میکنند و مغز آدم CPU یا هسته مرکزی ندارد که شما فکر کنید قرار است دادهها از جایی به جای دیگر برای پردازش جابهجا شوند!!مگر ما چنین ادعایی کردیم ؟ در ضمن اکنون واحد های پردازش پوزیترونی ساخته شده که دقیقن مانند مغر انسان عمل میکنند .
مهربد نوشته: هر نورون در جایگاه یک پردازشگر به شمار میرود. برای نمونه جشم آدمی گویا 9 لایه شبکه نورونی گوناگون دارد که هر کدام بخشی از ویژگیهای نور مانند تاریکی یا روشنی، رنگ، فاصله و .. را پردازش کرده و دادههای پردازش شده را به لایه پسین خود واگذاری میکنند و همه این دادهها در cortex بینایی تجزیه و تحلیل نهایی شده و فرایند دیدن رخ میدهد.بهتر است بگویید آنچه که چشم پردازش کرد ، دست آخر برای پردازش نهایی به مغز فرستاده میشود و مانند این را میتوان در دیوایس های اکسترنال که پردازنده های جدا دارند دید !
مهربد نوشته: خیر، ما میگوییم در چند هزار سال گذشته اگر زنان و مردان براستی برابر بودند میبایستی همبودهایی نیز میدیدیم و همچنان ببینیم که نقش زنان و مردان آن سراسر جابهجا شده باشد، که البته نمیبینیم. درباره دین باوران و ناباوران نیز همینگونه است، اگر در تاریخ نگاه کنید همبودهای بیدین گرفته تا شبهکمونیستی مانند مزدکیسم را نیز حتی خواهید دید و اینگونه که نبوده که همواره 15% جهان را مسلمانان تشکیل داده باشند. به بیان دیگر، دین و عقاید در تاریخ پایین و بالا و دگرگون شده و میشوند، ولی نقش زنان و مردان به این سختی پابرجا مانده است. پس همچنان، اگر داو و ادعای اینکه زنان و مردان براستی در انگیزهها و سرشت خود یکی هستند را دارید، بفرمایید برای ما دادههای آماری که استدلال شما را تایید میکنند را بیاورید.
باز هم دارید مغلطه آماری میکنید ، شما به دون در نظر گرفتن شرایط و آنچه گذشته یکضرب نتیجه گیری میکنید که 100% اشتباه است .
مهربد نوشته: شیوه کارکرد مغز جانداران به طور کلی با یکدیگر فرق ندارد، استدلال شما برای این گفته چیست؟ از سوی دیگر، شما از چه متد decode ای سخن میرانید؟
ما در کلیات بحث نمیکنیم ، وگرنه تا حالا 100 بار بحثمان تمام شده بود رفته بود پی کارش .
مهربد نوشته: آموزههای نرم یا آنچه که از پیرامون گرفته میشوند با آموزههای سوخته (directives) که در ژن hard-code شدهاند دگرگونی دارند. سخن من در اینجا نه از وجود آموزههای نرم, که از آموزههای hard-coded میباشد. یکی از این آموزهها همان «انگیزش به سکس» و دگرسانی (تفاوت) ژرف آن در نر و ماده میباشد که به آن نیز خواهیم پرداخت.
همان طور که پیشتر برایتان چندین بار گفتم اگر کودکی در شرایط ایزوله از جامعه و هنجار های آن پرورش دهید رفتارش نیز دگرگون میشود در تمام ابعاد و ربطی به جنسیتش ندارد .
مهربد نوشته: شما همچنان متوجه نشدهاید، شمار زنان زیادتر شده است، ولی شمار زنان خلاق و کسانی که براستی در این عرصهها پیشرو بودهاند دگرگونی چندانی پیدا نکرده است. روشن است که در آینده شمار این زنان بیشتر نیز خواهد شد ولی این تفاوتی در کیفیت کاری آنان نخواهد داد، چرا که چنانکه پیشتر گفتیم, زنان و مردان در روند فرگشت هدفهای گوناگونی یافتهاند و مغز و آناتومی و همه چیز آنان برای چیزهای متفاوتی بهینه شده است.
شما تکلیفتان را روشن کنید ، آنجایی که به ضررتان است زنان خلاق و مشاهیرشان را با کل مردان قیاس میکنید ، جایی که به نفعتان است میگویید شمارشان کمتر است !!!!!!!!!!!!!
مهربد نوشته: و این شمار بیشتر نیز خواهد شد، ولی همچنان تفاوتی در متفاوت بودن ایندو نخواهد داد. به بیان دیگر، در همبود امروزین ما در تلاش هستیم که تفاوت میان زن و مرد را به صفر نزدیک کنیم و همه افزارهای نرم که بالا از آن سخن گفتیم, در پی رسیدن به این امر میباشند. افزارهای نرم که همان هنجار و آموزش و پروش میباشند، میتوانند تا اندازه بسیار زیادی و در بسیاری از مسائل و دشواریها بر غرایز درونی ما پیروز شوند. برای نمونه ما توانستهایم غرایز کشتن، تجاوز به دیگران و یا نژادپرست نبودن (که همگی طبیعی و در سرشت آدمی میباشند) را تا اندازه بسیار خوبی با هنجارهای همبودین (اجتماعی) بپوشانیم و تحت کنترل در بیاوریم. درباره زنان نیز همینگونه میباشد.
پیشتر به شما نشان دادیم که هیچ تفاوتی بین مغز زن و مرد بر حسب جنسیت نیست ، پس تمام اینهایی که نوشتید پوچ میشود .
مهربد نوشته: خیر، پیرامون و محیط زندگی البته تاثیر گذار است، ولی انگیزههایی که در ژن کد شدهاند نیز تاثیرگذار میباشند.پاسخ داده شده .
مهربد نوشته: خیر، یک آدم زمانی که به جهان میآید یک مغز خالی نیست که منتظر پر شدن باشد، بلکه همزمان با زایش خود دادههای بسیاری که در ژن وی hard-code شدهاند را نیز با خود میآورد. این غرایز و این directive ها با فرمان دادن به سلولهای جنین و با کنش گرفتن از پیرامون خود شخصیت کودک و جوان فردا را ریخت میدهند.
مگر ما گفتیم مغز خالی است ؟ مطالب را درست بخوانید .
مهربد نوشته: برداشت شما از آنچه زن و مرد میتوانستند باشند البته زیباست, که هر دو بدون هیچ انگیزشهای متفاوتی و تنها در جایگاه ماشینهای یادگیرندهای باشند که از پیرامون خود همه چیز را فرا بگیرند.
این برداشت ما نیست ، یک حقیقت است که شما به دلایلی مایل به پذیرفتنش نیستید .
مهربد نوشته: ولی در روند فرگشت اینگونه نبوده است و زنان و مردان با اهداف و انگیزههای متفاوتی به جهان میآیند.این هم پاسخ داده شده ، با تکرار یک مطلب به اشکال گوناگون چیزی را ثابت نمینید .
مهربد نوشته: زنبورهای عسل: همه زنبورهای عسل ماده هستند (بدون داشتن توانایی زایش). یک ملکه داریم (با توانایی زایش). نقش نرها که در یک زمان کوتاه به آنها پروانه (اجازه) رشد داده میشود این است که ملکه را باردار کنند، بدینگونه که ملکه در یک روز از پیش مشخص شده از کندو به آسمان پرواز کرده و همه نرها برای رسیدن به ملکه و باردار کردن او دست به رقابت با یکدیگر میزنند. زنبور عسل نری که از همه بهتر پرواز کند (به بیانی، ژنهای بهتری داشته باشد) به ملکه رسیده و پاداش خود که سکس باشد را از او میگیرد و پس از آن، بدست نیش ملکه کشته میشود.
اصولن مقایسه توانایی های ذهنی و امر پردازش داده در موجودات ، با توانایی های جنسی مانند قدرت بدنی و توانایی تولید مثل و ... کار اشتباهی است . چرا که میتوان در توانایی های جسمی تغییرات ایجاد کرد حالا یا با ورزش یا با عمل جراحی و قرص و ...
مهربد نوشته: پ.ن. نگفتید که ایا زنان در سکس به اندازه مردان انگیزه برای همخوابی دارند یا خیر؟
گفتیم ، یک دور دیگر مطالعه کنید .
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری