12-30-2012, 07:42 PM
خب اکنون که کابوس تعریف میکنیم، این هم یکی از کابوسهای زندگیم که همین دیشب دیدم
هر چند این بیشتر یک کابوس روانیکه، در خواب با یک دختر همسخن بودم ولی پیوسته میکوشیدم از نگاه کردن سرراست در چهرهاش
خودداری کنم، ولی پس از گذشت زمانی و گفتگوی پراکنده آنجا، ناگهان چشمانم به چهرهاش افتاد و دیدم که چهرهی دختر آمودهای (ترکیبی)
از چند دختری است که در زندگی عاشقشان بودهام، در حقیقت همزمان همه آنها و هیچکدامشان بود، با آرایشی نامرتب و زشت که رنگهای تند و زننده بشیوهی عجیبی درست روی چهرهاش مالهکشی شده بودند، یک چنین چیزی:
چشمان دختر با نگاه بس شکافنده و ژرفی در من خیره شده بود و من تنها چند دمی به چشمانش توانستم بنگرم و همزمان درون شدن
احساسهای گوناگون به خودم را میسُهیدم ... سپس سرم را پایین انداخته و با سدای بلند و ملودرامیکواری گفتم: «ohhhhh نــَـهـ.....»، همچین چیزی:
هر چند این بیشتر یک کابوس روانیکه، در خواب با یک دختر همسخن بودم ولی پیوسته میکوشیدم از نگاه کردن سرراست در چهرهاش
خودداری کنم، ولی پس از گذشت زمانی و گفتگوی پراکنده آنجا، ناگهان چشمانم به چهرهاش افتاد و دیدم که چهرهی دختر آمودهای (ترکیبی)
از چند دختری است که در زندگی عاشقشان بودهام، در حقیقت همزمان همه آنها و هیچکدامشان بود، با آرایشی نامرتب و زشت که رنگهای تند و زننده بشیوهی عجیبی درست روی چهرهاش مالهکشی شده بودند، یک چنین چیزی:
چشمان دختر با نگاه بس شکافنده و ژرفی در من خیره شده بود و من تنها چند دمی به چشمانش توانستم بنگرم و همزمان درون شدن
احساسهای گوناگون به خودم را میسُهیدم ... سپس سرم را پایین انداخته و با سدای بلند و ملودرامیکواری گفتم: «ohhhhh نــَـهـ.....»، همچین چیزی:
.Unexpected places give you unexpected returns