12-17-2012, 07:29 PM
عنوان تاپیک گویاست، هر بحثی پیرامون دشنام/فحش/ناسزا میتواند در این تاپیک مطرح شود. :e057:
برای شروع تعریف دشنام گویی از ویکی پدیا را نقل میکنم:
دشنام گویی، فحاشی یا ناسزاگویی کاربرد واژه هایی در زبان است که معمولا به منظور خوارداشت، بی احترامی یا آزردن شخص یا پدیده ای به کار می رود ولی دشنام گویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است.
استیون پینکر در کتاب خود به نام «پنجرهای به سرشت انسان»، دشنامگویی را به پنج رده طبقهبندی میکند:
- زشتگویی، که نقطه مقابل ادب است و توجه مخاطب را به موضوعی منفی میکشاند.
- هتاکی، که برای آزردن طرف مقابل به کار میرود.
- بددهنی، که تنها برای جلب توجّه و رفتار مردوارانه بهکار میرود.
- دشنام تشدیدی، که برای شدّت بخشیدن به عبارت مورد نظر بهکار میرود، مثل «کدوم گوری بودی؟»
- تخلیه احساسات، که در مورد رخدادهایی مثل ریختن قهوه و غیره به کار میرود. مثل «اَی لعنت بر ...»
به این پنج رده میتواند ردهٔ «دشنام بدخواهانه» را نیز افزود که در جملههایی مانند «خدا ازش نگذرد!» بیان میشود.
منبع: دشنامگویی - WiKi
یک سرچ ساده در اینترنت کردم، گمان نمیرود منابع فارسی درست و حسابیِ چندانی در این باره موجود باشند. دوستانی که در این زمینه اطلاع دارند میتوانند در مورد تاریخ ناسزا، سود یا زیانهای آن، تفاوتها و شباهتهای ناسزاگویی در فرهنگهای مختلف، نظرات و عادتهای شخصی و هر چیز سودمند دیگر در اینجا بنویسند تا ما هم بهره ببریم. البته قبل از آن میتوانید مخالفت یا موافقت خود را با ناسزاگویی اعلام کنید.
این هم سخنی از صادق هدایت درباره فحش که متاسفانه نتوانستم بفهمم منبع دقیقش کدام نوشته ایشان است:
فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، بله، آدمی دق می کند. بیشتر از تعداد و نوع فحش هرزبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سر درآورد و رابطه بین شان را کشف کرد . زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد «فحش آبدار» زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!
این صفحه هم برای سرگرمی بد نیست:
فحش های +۱۸ | Facebook
برای شروع تعریف دشنام گویی از ویکی پدیا را نقل میکنم:
دشنام گویی، فحاشی یا ناسزاگویی کاربرد واژه هایی در زبان است که معمولا به منظور خوارداشت، بی احترامی یا آزردن شخص یا پدیده ای به کار می رود ولی دشنام گویی به حالت شوخی نیز یکی از کاربردهای آن است.
استیون پینکر در کتاب خود به نام «پنجرهای به سرشت انسان»، دشنامگویی را به پنج رده طبقهبندی میکند:
- زشتگویی، که نقطه مقابل ادب است و توجه مخاطب را به موضوعی منفی میکشاند.
- هتاکی، که برای آزردن طرف مقابل به کار میرود.
- بددهنی، که تنها برای جلب توجّه و رفتار مردوارانه بهکار میرود.
- دشنام تشدیدی، که برای شدّت بخشیدن به عبارت مورد نظر بهکار میرود، مثل «کدوم گوری بودی؟»
- تخلیه احساسات، که در مورد رخدادهایی مثل ریختن قهوه و غیره به کار میرود. مثل «اَی لعنت بر ...»
به این پنج رده میتواند ردهٔ «دشنام بدخواهانه» را نیز افزود که در جملههایی مانند «خدا ازش نگذرد!» بیان میشود.
منبع: دشنامگویی - WiKi
یک سرچ ساده در اینترنت کردم، گمان نمیرود منابع فارسی درست و حسابیِ چندانی در این باره موجود باشند. دوستانی که در این زمینه اطلاع دارند میتوانند در مورد تاریخ ناسزا، سود یا زیانهای آن، تفاوتها و شباهتهای ناسزاگویی در فرهنگهای مختلف، نظرات و عادتهای شخصی و هر چیز سودمند دیگر در اینجا بنویسند تا ما هم بهره ببریم. البته قبل از آن میتوانید مخالفت یا موافقت خود را با ناسزاگویی اعلام کنید.
این هم سخنی از صادق هدایت درباره فحش که متاسفانه نتوانستم بفهمم منبع دقیقش کدام نوشته ایشان است:
فحش یکی از اصول ایجاد تعادل در آدمیزاد است. اگر فحش وجود نداشته باشد، بله، آدمی دق می کند. بیشتر از تعداد و نوع فحش هرزبانی می شود از اوضاع مردمی که در یک ناحیه زندگی می کنند سر درآورد و رابطه بین شان را کشف کرد . زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد «فحش آبدار» زیاد دارد. ما که سر این ثروت عظیم نشسته ایم چرا ولخرجی نکنیم؟!
این صفحه هم برای سرگرمی بد نیست:
فحش های +۱۸ | Facebook