12-05-2012, 11:02 PM
Russell نوشته: چه را دریابیم؟
آن تعریفی که ما بالا آورده شد تعریف ما بود که البته در کنارش هم گفتیم که بطور خاص و ویژه بیش از بقیه دوست برای ما مهم و ارزشمند است.ولی سخنی آن تعریف دوم آنچه گفته شد نبود.قبلش گفتی که ما دین زده هستیم و تعریف ما ناموجود است و چیز ناموجود را هم نمیشود تعریف کرد (!!) و... بعد تعریف شریک تجاری را امر کردی که باید قبول کنیم که همین هست که هست !!
ما هم گفتیم تعریف اشتباهیست و خالی کردن مفهوم دوستی از معنای مورد نظرش در زبان است.خیلی سخن ساده ایست.میشود به پیتزا هم گفت چلوکباب یا به دشمن هم گفت دوست و... ولی این چیزی که ما در تعریف دوست گفتیم جزء جداناپذیر مفهوم دوستی موجود است و شریک تجاری معنایش با دوست فرق دارد.
باقی سخن هم که شوخیست نیاز به پاسخ ندارد.
اینها که باز در راستای سخنان پیش بود؟ گفتیم با تعریف شما:
دوست = کسی که ما او را برای خودش میخواهیم
سخن ما:
دوست = کسی که ما او را برای خوشی/سود/لذت/هماندیشی/... خودمان میخواهیم
اکنون برای ما بگویید که چگونه برخی چیزها/کسان را «برای خودشان» میخواهیم، برخی چیزها را نه؟
تا اینجا از هیچکدام از سخنان من نمیشد برداشت کرد که ما چیزی را برای خودش میخواهیم، تنها گفتم که
برخی چیزها را ظاهرا برای خودشان میخواهیم، هنگامیکه در واقعیت باز برای خوشی/سود/لذت/... خودمان میخواهیم.
.Unexpected places give you unexpected returns