12-04-2012, 09:24 PM
Mehrbod نوشته: من که از آغاز گفتم، هیچ چیزی به خودی خود خوب نیست بجز "زیستن". پس هر چیزی که در راستای زیستن باشد خوب است.
بیشتر زمانها چیزهایی که در راستای زیستن و فرازیست ما هستند خوشیآورند، گاه هم خوشیآور نیستند مانند داروی تلخ.
پس سود هر چیز را میتوان در دو چیز دید: بالابردن شانس فرازیست (survival) + بالابردن هوتاد (کیفیت) زیستن
بهمین ریخت، بیشتر زمانها چیزهایی که برای شخص ما خوب هستند، برای ژن ما هم خوب هستند، ولی گاه اینجور نیست و وارونه.
کیفیت زندگی چه ربطی به بقا دارد؟
و اینکه بقا خوب است،چرا خوب است،مثلا اگر یک ویروس بیاید انسان را مانند دایناسورها منقرض کند و موجوداتی بعدش فرگشت یابد چه بدی دارد؟
اساسا فرگشت بخواهیم یا نخواهیم هست در زمین هم نباشد جای دیگر کار خودش را میکند و بایدی ندارد که بگوییم ما باید در خدمتش باشیم یا نباشیم.
Mehrbod نوشته: اینها هم پیوند چندانی به فرهشت جستار ندارند، شما گفتی:این بازی با کلمات است و شانه خالی کردن از بار ادعا.شما میگویی همه رفتار انسان بر اساس سود دوسویه (برای فرازیست یا هر چه) است.ما چند مثال نقض زدیم مانند کسی که شنا بلد نیست خودش را به آب میزند جان کودکی را نجات دهد و هر دو غرق میشوند،یا در بعد ژن استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری توسط انسان.
کسی که برای خودش میخواهیم = دوست
بفرمایید برای که ما چگونه کسی را برای خودش میتوانیم بخواهیم؟ اگر نمیتوانیم، پس تعریف نادرست است، اگر میتوانیم، پس نمونه برشمارید.
باز هم یادآوری میکنم:
این اشتباه بخاطر اشتباه گرفتن Psychological Alturism با Biological Alturism است.
Mehrbod نوشته: زنجیره جایی به پایان میرسد که در راستای فرازیست یا هوتاد زندگی (کیفیت زندگی) ما باشد.گفتم که چرا فرازیست و کیفیت زندگی (که از تفکیکشان هم مشخص است دو پدیده مجزا هستند) در خودشان خوب هستند و لازم به توجیه ندارند ولی دوستی لازم دارد.
اکنون چرا ما باید یکی را برای خودش بخواهیم و بگوییم دوست، ولی 6 میلیارد و خوردهای آدم دیگر را برای خودشان نخواهیم و نگوییم دوست؟
سوال خوبیست،اول باید از Egoism و Psychological Egoism که میگویی بدون دلیل درستیش را باید قبول کنیم بگذریم بعد از آن به اینکه تا چه حد دیگر دوستی وجود دارد و باید باشد بپردازیم.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound