12-04-2012, 08:34 PM
Russell نوشته: یعنی چه؟!
یعنی هری پاتر را نمیتوان تعریف کرد چون وجود ندارد؟!!!!!!!!!!!
تعریف کردن که میشود، تعریف درست کردن نه.
هری پاتر هم هستی ندارد، ولی شخصیت کتابی هری پاتر هستی دارد. پس اگر هری پاتر داستانی را تعریف
کردیم، یک "تعریف درست" بوده،اگر هری پاتر را بگونهای تعریف کردیم که گویا هستی بیرونی هم دارد، یک "تعریف نادرست" کردهایم.
اینکه شما تعریف کردی: "دوستی = خواستن کسی برای خودش" ریشه در واقعیت ندارد، چون چیزی به نام "به خاطر خودش" نداریم.
همان اندازه درست است که بگوییم: "دوستی = خواستن کسی برای X".
Russell نوشته: مثلا کسی اختیار (با تعریف لیبترین) را تعریف کند و در مورد چگونگیش و خوبی و بدیش و... بحث کند خطا میکند چون مثلا بعد از بحث ممکن است معلوم شود چنین چیزی وجود خارجی ندارد
کسی که جان خود یا رفاه خودش را برای نجات دوستش (شریک تجاریش!!) هم فدا میکند نباید با این حساب وجود خارجی داشته باشد.
آری، اگر در تعریف تناقض بود (ساختار نافرنودین -> soundness) یا در واقعیت ریشه نداشت (validity) پس نادرست خواهد بود.
Russell نوشته: کسی که جان خود یا رفاه خودش را برای نجات دوستش (شریک تجاریش!!) هم فدا میکند نباید با این حساب وجود خارجی داشته باشد.
نه، سود که تنها "پول" نیست، سود میتواند "احساس خوشی" باشد. پس کسی که برای دیگران فداکاری
میکند تا پیش از مرگ احساس خوشی بسیار بالایی دارد و از دیدگاه خودش "سود" کرده است.
گاه این فداکاریها از دید ژنتیکی خواستنی هم میشوند، پس در ژن ما کد میشوند
که برای میهن یا خانواده فداکاری کنیم و سود هم میکنیم، ولی سود مرزمند زمانیک (محدود).
.Unexpected places give you unexpected returns