09-17-2012, 11:10 PM
گویا سود بردن من از واژگانی همچون “احمق” ، ”لذت” و ”سکس” در این جستار،برای برخی دوستان حساسیت ویژه ای ایجاد کرده و همچون مسلمانی که بر مقدسات و باورهای تعصب آمیزش دست گذارده می شود؛ صرفا به دنبال حمله به شخص مخالف خود می باشند. و من چرا پنهان نمایم لذت خود را از این بابت که این چنین سود بردنم از برخی واژگان، نمایانگر بهتری از باورم نسبت به جنسِ زن شده است!
همچنین برایم قابل پیش بینی بود که در این جستار واژگانی همچون ”زن ستیزی” سربرآورد و جستار به سویی کشیده شود که نه مقصود من،بلکه روان متوهم برخی از دوستان آن را به آن سو کشانده باشد.
اما آنکس که با دقت و ظرافت به هدف اساسی من از ایجاد این جستار نگریسته،با خود دریافته است که من از برای ادراک خود نسبت به زن متحیر بوده و چون برایم پذیرشش به عنوان حقیقت سخت و ناخوشایند است؛برای دوری از انتقالِ تجربیات محدودم و جلوگیری از فرافکنی، در بازنگری بیشتر دست به ایجاد چنین جستاری زده ام.
آنچه موجب گشت واژه "احمق" را برای توصیف زنان برگزینم به دلیل صفت ها و رفتارهایی است که در آنان به کرات مشاهده کرده ام و در گفتگوهایم با برخی از آنها، خودشان هم به داشتن بعضی از این ضعف ها معترف بودند که برخی از چشمگیرترین ها را در زیر مطرح نموده ام:
-ناتوانی در تصمیم گیری خردمندانه در شرایط بحرانی
-پرگویی و سخن پراکنی بیهوده
- سوء استفاده از جذابیت های جنسی شان در مقابل نیاز جنسی مردان، در حالی که حدود ۹۰٪ از لذتِ سکس به آنها تعلق دارد
- ناز و اداهای مسخره و منزجر کننده
- غالب بودن احساساتشان بر خرد و منطق
- در ارتباط عاطفی بسیار سبک مغزانه عمل می کنند
- سطحی نگر و ظاهر بین هستند
- ساده و زود باور هستند و اگر این طور نباشند، افریته هستند
- دروغ پسند هستند
- خاله زنک هستند
- در هنگام دشمنی مظلوم نمایی می کنند و از پشت خنجر می زنند؛ به طوری که یک مرد هر چه قدر هم دشمنتان باشد، هرگز چنین نمی کند!
- با آرایش ظاهر و باطن، قصد دارند حقیقت وجودی خود را متفاوت و زیبا جلوه دهند
- از گریه نه به عنوان ابراز احساسات، بلکه در بسیاری از مواقع به عنوان ابزار و سلاح استفاده می کنند
- در بسیاری از شرایط، تن به بردگی مردان می دهند.
- و ...
شاید برایتان جالب باشد که بدانید از وقتی با این نگرش با زنان رفتار نموده ام، بازتاب و نتیجه آن به طور شگفتی آوری برایم بهتر بوده و در آنان هم رضایت خاطرِ بیشتری را شاهد بوده ام.
مهربد گرامی حقوق برابر، برای دو جنس برابر می باشد؛ اگر شما براستی به برتری مردان از زنان باورمندید؛پس باید حقوق فراتری هم برای مردان درنگر داشته باشید.
راسل عزیز، اگر مرا بیماری روانی می پندارید؛بهتر است بدانید که شما نخستین فردی نیستید که چنین نگرشی نسبت به شخصیت من دارد و بی گمان آخرینش هم نخواهید بود! همان گونه که در صفحه کاربری ام در مورد خود نوشته ام، برایتان بهتر است که از من فاصله بگیرید تا به بیماری ام مبتلا نشوید.
Philo ارجمند، خودتان بدان اذعان نموده اید:استثنا. چه توضیح بیشتری می خواهید؟من هیچ گاه به ذاتی بودن حماقت و یا خردگرایی اشاره ای نداشته ام.
همچنین همان طور که گفتید انتظار نمی رود که زنان در این گفتگو شرکت کنند؛زیرا در اساس از گفتگوی منطقی فراری هستند.
Reactorگرانقدر؛ حماقت عاطفی موضوع کوچکی نیست. چه بسا زنان به خاطر آنچه عشق می خوانند دست به خودکشی و نابودی زندگی خود و حتی آنکه معشوقشان هست می زنند!
ضمن اینکه برایم پرسش برانگیز است که شما ظاهربینی زنان را نه خوب می دانید و نه بد! ظاهر بینی موجب تصمیم گیری های سطحی و غیرمنطقی می شود و این به باور من رویکردی اشتباه است.
همچنین برایم قابل پیش بینی بود که در این جستار واژگانی همچون ”زن ستیزی” سربرآورد و جستار به سویی کشیده شود که نه مقصود من،بلکه روان متوهم برخی از دوستان آن را به آن سو کشانده باشد.
اما آنکس که با دقت و ظرافت به هدف اساسی من از ایجاد این جستار نگریسته،با خود دریافته است که من از برای ادراک خود نسبت به زن متحیر بوده و چون برایم پذیرشش به عنوان حقیقت سخت و ناخوشایند است؛برای دوری از انتقالِ تجربیات محدودم و جلوگیری از فرافکنی، در بازنگری بیشتر دست به ایجاد چنین جستاری زده ام.
آنچه موجب گشت واژه "احمق" را برای توصیف زنان برگزینم به دلیل صفت ها و رفتارهایی است که در آنان به کرات مشاهده کرده ام و در گفتگوهایم با برخی از آنها، خودشان هم به داشتن بعضی از این ضعف ها معترف بودند که برخی از چشمگیرترین ها را در زیر مطرح نموده ام:
-ناتوانی در تصمیم گیری خردمندانه در شرایط بحرانی
-پرگویی و سخن پراکنی بیهوده
- سوء استفاده از جذابیت های جنسی شان در مقابل نیاز جنسی مردان، در حالی که حدود ۹۰٪ از لذتِ سکس به آنها تعلق دارد
- ناز و اداهای مسخره و منزجر کننده
- غالب بودن احساساتشان بر خرد و منطق
- در ارتباط عاطفی بسیار سبک مغزانه عمل می کنند
- سطحی نگر و ظاهر بین هستند
- ساده و زود باور هستند و اگر این طور نباشند، افریته هستند
- دروغ پسند هستند
- خاله زنک هستند
- در هنگام دشمنی مظلوم نمایی می کنند و از پشت خنجر می زنند؛ به طوری که یک مرد هر چه قدر هم دشمنتان باشد، هرگز چنین نمی کند!
- با آرایش ظاهر و باطن، قصد دارند حقیقت وجودی خود را متفاوت و زیبا جلوه دهند
- از گریه نه به عنوان ابراز احساسات، بلکه در بسیاری از مواقع به عنوان ابزار و سلاح استفاده می کنند
- در بسیاری از شرایط، تن به بردگی مردان می دهند.
- و ...
شاید برایتان جالب باشد که بدانید از وقتی با این نگرش با زنان رفتار نموده ام، بازتاب و نتیجه آن به طور شگفتی آوری برایم بهتر بوده و در آنان هم رضایت خاطرِ بیشتری را شاهد بوده ام.
مهربد گرامی حقوق برابر، برای دو جنس برابر می باشد؛ اگر شما براستی به برتری مردان از زنان باورمندید؛پس باید حقوق فراتری هم برای مردان درنگر داشته باشید.
راسل عزیز، اگر مرا بیماری روانی می پندارید؛بهتر است بدانید که شما نخستین فردی نیستید که چنین نگرشی نسبت به شخصیت من دارد و بی گمان آخرینش هم نخواهید بود! همان گونه که در صفحه کاربری ام در مورد خود نوشته ام، برایتان بهتر است که از من فاصله بگیرید تا به بیماری ام مبتلا نشوید.
Philo ارجمند، خودتان بدان اذعان نموده اید:استثنا. چه توضیح بیشتری می خواهید؟من هیچ گاه به ذاتی بودن حماقت و یا خردگرایی اشاره ای نداشته ام.
همچنین همان طور که گفتید انتظار نمی رود که زنان در این گفتگو شرکت کنند؛زیرا در اساس از گفتگوی منطقی فراری هستند.
Reactorگرانقدر؛ حماقت عاطفی موضوع کوچکی نیست. چه بسا زنان به خاطر آنچه عشق می خوانند دست به خودکشی و نابودی زندگی خود و حتی آنکه معشوقشان هست می زنند!
ضمن اینکه برایم پرسش برانگیز است که شما ظاهربینی زنان را نه خوب می دانید و نه بد! ظاهر بینی موجب تصمیم گیری های سطحی و غیرمنطقی می شود و این به باور من رویکردی اشتباه است.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...