11-17-2010, 08:40 PM
خُب، ...
من تا اینجا چندین نقلقول از معتبرترین منابع آکادامیک جمعآوری کردهام که تأیید کردهاند که قصص ذو-القرنین و همچنین آن داستان قرآنی که طرف با خضر میرود دنبال آب حیات، اینها عیناً کپیبرداری از افسانههای مسیحیان سریانی هستند. (یعنی این جناب خیرالماکرین با اینهمه مکرش نمیدانسته اینها افسانه هستند؟)
چندین نقلقول از مفسران کلاسیک قرآن (از طبری و جلالین گرفته تا یوسفعلی) در دست دارم که ذو-القرنین را اسکندر دانستهاند.
متن رمان اسکندر را هم دارم و داستانهای مربوطه را ترجمه و با داستان قرآن قیاس خواهم کرد.
الآن دو کار مانده است.
1- نیاز به یک تحلیل توانمند هست که ثابت کند این داستانها قبل از قرآن موجود بودهاند و بعدها به آن اضافه نشدهاند (که مالهکشان بتوانند مدعی شوند این داستانها از روی قرآن کپی-برداری شدهاند) -- که البته، کار سختی نیست.
دوم اینکه چند نقلقول معتبر نیاز دارم که شخصیت اسطورهای اسکندر تا همین قرون اخیر شخصیتِ واقعی او پنداشته میشد و این دروغ بزرگ قرنها در بین مردم رایج بوده است -- مگر در قرون اخیر.
یک پاورقی هم اضافه خواهم کرد مبنی بر اینکه تنها تعداد انگشتشماری از مفسران اسلامگرا (مثل مودودی و مکارم شیرازی و ...) ادعا کردهاند که ذو-القرنین کورش است. و حرف مفت زدهاند. کورش نه شرق و غرب عالم را فتح کرده است و نه به لقب صاحب دو شاخ مشهور بوده است و نه اصلاً در بین مردمان باستان مانند اسکندر اسطورهای و دروغین مشهور و محبوب بوده است. پس، این حرف حرفِ مفت است.
برخی هم گفتهاند منظور پادشاه یمن بوده است، برخی گفتند فلان پادشاه چین بوده است و ... اینها هم که اصلاً ارزش اعتنا ندارند.
من تا اینجا چندین نقلقول از معتبرترین منابع آکادامیک جمعآوری کردهام که تأیید کردهاند که قصص ذو-القرنین و همچنین آن داستان قرآنی که طرف با خضر میرود دنبال آب حیات، اینها عیناً کپیبرداری از افسانههای مسیحیان سریانی هستند. (یعنی این جناب خیرالماکرین با اینهمه مکرش نمیدانسته اینها افسانه هستند؟)
چندین نقلقول از مفسران کلاسیک قرآن (از طبری و جلالین گرفته تا یوسفعلی) در دست دارم که ذو-القرنین را اسکندر دانستهاند.
متن رمان اسکندر را هم دارم و داستانهای مربوطه را ترجمه و با داستان قرآن قیاس خواهم کرد.
الآن دو کار مانده است.
1- نیاز به یک تحلیل توانمند هست که ثابت کند این داستانها قبل از قرآن موجود بودهاند و بعدها به آن اضافه نشدهاند (که مالهکشان بتوانند مدعی شوند این داستانها از روی قرآن کپی-برداری شدهاند) -- که البته، کار سختی نیست.
دوم اینکه چند نقلقول معتبر نیاز دارم که شخصیت اسطورهای اسکندر تا همین قرون اخیر شخصیتِ واقعی او پنداشته میشد و این دروغ بزرگ قرنها در بین مردم رایج بوده است -- مگر در قرون اخیر.
یک پاورقی هم اضافه خواهم کرد مبنی بر اینکه تنها تعداد انگشتشماری از مفسران اسلامگرا (مثل مودودی و مکارم شیرازی و ...) ادعا کردهاند که ذو-القرنین کورش است. و حرف مفت زدهاند. کورش نه شرق و غرب عالم را فتح کرده است و نه به لقب صاحب دو شاخ مشهور بوده است و نه اصلاً در بین مردمان باستان مانند اسکندر اسطورهای و دروغین مشهور و محبوب بوده است. پس، این حرف حرفِ مفت است.
برخی هم گفتهاند منظور پادشاه یمن بوده است، برخی گفتند فلان پادشاه چین بوده است و ... اینها هم که اصلاً ارزش اعتنا ندارند.
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)