08-19-2012, 07:16 AM
نقل است امام و ابولاشی در حال فرار از مأموران خلیفه بودند که طبق معمول به غاری پناه بردند...
در هنگام ورود ابولاشی گفت: یبن رسولولا، چرا خداوند انقدر ماجرا رو پیچیده می کنه؟ برای گمراه کردن مأمورین چه نیازی به این عنکبوت ملعون هست؟ مگر خداوند نمیتونه کاری کنه که از اولش اصلا به فکر مأمورین نرسه این غار رو بگردن و یا از یک مسیر دیگه برن که این غار رو نبینن؟
امام فرمود: راست میگویی، همانا خداوند بر همه چیز قادر و تواناست... سپس نعلین مبارک را در آوردند و عنکبوت را کشتند...
نقل است پس از دستگیری و سپوخته شدن، امام مسموم قسم خوردند ابالاش را در اولین فرصت به دو قسمت نا مساوی تقسیم کنند.
از سری گیرهای ابوقشنگ به داستان عنکبوت
*************************************
روزی امام بر منبر مشغول سخنرانی بود که دید اصحاب افسرده و غمگینند . یک نفر از میان جمعیت پرسید : یا نقی ! آیا در اسلام شادی وجود ندارد ؟ چرا همه اش روضه و گریه ؟ امام قدری فکر کرده , سپس گفت : از جدم جعفر صادق نقل است که از سعید بن مسیب شنیدم که محمد بن جریره میگفت :
حالا همگی بیاین وسط مسط
ببینم جسد مسد کنیزارو
بکنید قفل درارو
بیارش اون ام البنینو
جا نذاری رقیه رو
جا بذاری میام و میکنم گوشای فاطی پتیاره رو آهااااا !
نقل است که امام و اصحاب تا صبح برقصیدند و می بخوردند و شادی بکردند تا سرانجام بانو سوسن امام را با خاک انداز تا منزل مشایعت کرد .
در هنگام ورود ابولاشی گفت: یبن رسولولا، چرا خداوند انقدر ماجرا رو پیچیده می کنه؟ برای گمراه کردن مأمورین چه نیازی به این عنکبوت ملعون هست؟ مگر خداوند نمیتونه کاری کنه که از اولش اصلا به فکر مأمورین نرسه این غار رو بگردن و یا از یک مسیر دیگه برن که این غار رو نبینن؟
امام فرمود: راست میگویی، همانا خداوند بر همه چیز قادر و تواناست... سپس نعلین مبارک را در آوردند و عنکبوت را کشتند...
نقل است پس از دستگیری و سپوخته شدن، امام مسموم قسم خوردند ابالاش را در اولین فرصت به دو قسمت نا مساوی تقسیم کنند.
از سری گیرهای ابوقشنگ به داستان عنکبوت
*************************************
روزی امام بر منبر مشغول سخنرانی بود که دید اصحاب افسرده و غمگینند . یک نفر از میان جمعیت پرسید : یا نقی ! آیا در اسلام شادی وجود ندارد ؟ چرا همه اش روضه و گریه ؟ امام قدری فکر کرده , سپس گفت : از جدم جعفر صادق نقل است که از سعید بن مسیب شنیدم که محمد بن جریره میگفت :
حالا همگی بیاین وسط مسط
ببینم جسد مسد کنیزارو
بکنید قفل درارو
بیارش اون ام البنینو
جا نذاری رقیه رو
جا بذاری میام و میکنم گوشای فاطی پتیاره رو آهااااا !
نقل است که امام و اصحاب تا صبح برقصیدند و می بخوردند و شادی بکردند تا سرانجام بانو سوسن امام را با خاک انداز تا منزل مشایعت کرد .
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.