11-14-2010, 11:50 AM
به نظر من قبل از صحبت در مورد واجب الوجود بايد بدونيم وجود در واجب الوجود به چه معناست؟ اين بحث وجود شناسي است كه يه بحث گسترده فلسفيه هميشه بيشتر فيلسوف ها اعتقاد دارند وجود بديهي است و نيازي به توضيح ندارد ولي خنده داره هميشه توي كتاباشون يه فصل كامل به اين وجود بديهي اختصاص مي دن و خنده دار تر اينكه هر كدوم از فلاسفه وجود بديهي رو يه جور تعريف مي كنن(اخه چيزي كه بديهي اين همه دعوا داره؟)به هر حال اصلي ترين تقسيم بندي در مورد وجود اينه وجود دو نوعه وجود ذهني و وجود عيني حالا وجود در واجب الوجود ذهنيه يا عيني؟ اگر عينيه خب پس واجب الوجود هر چيزي كه مي بينيم هست و ما فقط جهان ماده رو مي بينيم پس با اين برهان ثابت كرديم جهان واجبه چون جهان عيني وجود داره و وجودش واجبه اگر منظور خداباور اينكه جهان ماده همون خداست خدا پدرش رو بيامرزه ما هم همينو مي گيم جهان ماده همون خداست كه پيغمبر هم نمي فرسته!ولي اگه منظور وجود در واجب الوجود وجود ذهني است پس خدا وجود داره مباركه ولي وجود ذهني داره يعني خدا فقط يه تخيل و خيال باطل است و ما هم همينو مي گيم فرق ما با خداباورها اينكه اونا قبول دارن خدا ذهنيه و تخيلي است ولي مي پرستنش ولي ما هر چيز تخيلي و ذهني رو نمي پرستيم خدا وجود داره وجودش هم واجبه ولي اگه وجودش عينيه پس خدا همون جهان ماديه اگه وجودش ذهنيه خيلي چيزها هست كه تو ذهنمون وجود دارن مثلا اژدهاي سه سر سيمرغ ققنوس تكشاخ صورتي بالدار گرگينه ها خوناشام ها شياطين و و و و تا دلت بخواد از اين موجودات ذهني هست اگه وجود خدا همون وجود يه اژدها يا اسب تكشاخه من با خداباور موافقم! اگه وجود خدا همون وجود جهان ماده هست من باز هم با خداباور موافقم! به هر حال به قول راسل اينكه ادم فقط احساس كنه براهين وجودي فاسد و مغلطه اميز هستند راحت تر تا اينكه دقيقا نشون بديم اين مغلطه در كجا صورت گرفته!