Transcendence نوشته: هر اخلاقی که خلاف بی قیدی باشد،گونه ای ستم بر ((طبیعت)) و حتی ((خرد)) است.
فریدریش_نیچه
فراسوی_نیک_و_بد
به یک کودک ٥ ساله روبروی چشمان شما دارد تجاوز میشود. اینجا داشتن "قید" در این است که بروید جلو و از او دفاع کنید.
آیا اینجا, دفاع از این کودک, ستم بر "طبیعت" یا "خرد" است؟
بروشنی,
نه.
در حقیقت, اینجا بیقیدی همان رفتار خردستیز و طبیعتگریز میباشد.
--
از دیدگاه جهانبینی, نگرشهایِ نیچه فرآمد و سرکشیدگیای از زندگی در اجتماع مُدرنی میباشد
که کس روزبهروز وابستهتر به سیستم اجتماعی خود میشده است. فرنمونهیِ (quintessence) او که «ابرمرد»
باشد را میتوانید پندارههایی مالیخولیایی بیانگارید که نیچه خواسته باشد
فردیت از دست رفته را از اجتماع بازپسبگیرد.
نکتهای که همواره در مدرنیت جابجا میگیرند همین است که چون امروزه بیشتر از هر زمان دیگری در گوش کس میگویند "تو آزادی" و "تو مهمی", پس او
براستی هم
آزاد و مهم است, هنگامیکه
در کنش در هیچ بازهای بیشتر از امروز در تاریخ کس به گروه اجتماعی خود وابسته و پس ناآزاد نبوده است.
امروزه فردیت کس در برابر ابرسازوارههایِ گوناگونی چون دولتها, شرکتها و ابرشرکتهای چند-ملّیتی چیزی جز
یک شوخی تلخندآور نیست, جوریکه کس هتّا برای انجام کوچکترین کارها نیز نیاز به سر و کلّه زدن با بیشمار دیوانسالار (بوروکرات) را دارد و
سرنوشت او رویهمرفته در دستان کسانیست که او کوچکترین نزدیکی فیزیکی — و پس کنترلی — روی آنان ندارد. اینکه کس چه کارهایی میتواند
بکند
چگونه این کارها را میتواند بکند, برای این کارها چه دستمزدی میتواند میگیرد, چگونه و چه گواهینامهای میتواند بگیدر, با چه تُندایی خودروی خود را میتواند
براند, چگونه و با چه کسی و با چه سنی و با چه شرایطی میتواند همبستر شود و .. و .. و.. تک تک اینها امروز قانون دارد و این قانونها, ضوابطها
و پروتوکلها را دیوانسالاران ناشناسی و دور از دسترسی پی ریخته و مینویسند و قانون میکنند که کس روی آنان توان تاثیرگذاری ناچیزی, اگر نه هیچ, دارد.
پس,
فردیت در جهان امروز, ادّعایی پوچ و پوک است. ازینرو, نوشتههایِ نیچه را, بویژه بخشهایِ وابسته به رویاپردازی پیرامون
«ابرمردی» را میتوانید کوششهای نومیدانه از این دست ببینید که خواسته باشد از
اینجور "قید و بندها" خودش را رهانده باشد و
به فردیت راستین دست یافته باشد, که هر آینه, تا اندازهای هم کار میکند. یعنی امروز اگر دریافتید که چه اندازه در بند شدهاید, تا اندازهای
میتوانید خودتان را از این بندهایِ گوناگون نجات بدهد و دستکم از شکستن این قانون و آن قانون دیگر دچار کم کم وجدان
دردی نشوید; ولی, کارآمدی اینها هم اندک و هم گذراست و این آزادیهای اندک هم تنها تا زمانی میپایند که تکنولوژی
پیشرفتهتر نشده باشد و برای نمونه هنوز نتوانسته باشند مغز و اندیشههایِ شما را بخوانند و یا بدلخواه, دستکاری و رونویسی نمایند.