[Nikzad Mehrazmanesh]

رای می‌دهید یا نه و چرا؟

من رای میدهم تا شاید اوضاع با سرعت کمتری بدتر بشود

[Soheil]

دوستان حالا که هستید، یک اعلان موضعی بکنید:
رای می‌دهید یا نه و چرا؟

درود
خوبی؟

من هم طرفدار رای دادن هستم. طرفداران تحریم نتوانسته اند دلیل قانع کننده ای بیاورند. کشور ما نیاز به ثبات در یک دوره طولانی مدت دارد تا حکومت و مردم اصلاح شوند. اصلاح طلبان و اصولگراهای کمتر تندرو برای تحقق این امر(ثبات) کافی هستند.
حال خودم ممکن است رای ندهم یا با اکراه رای بدهم. چون واقعا از نظر احساسی برام خوشایند نیست. ناخواسته حس بدی بهم میده.

[Anarchy]

دوستان حالا که هستید، یک اعلان موضعی بکنید:
رای می‌دهید یا نه و چرا؟

من که سال هاست رای نمیدم . واقعا رای دادن ما چه فایده ای داره ؟ نظام به نظر من هماهنگ تر از هر زمان دیگه ای داره عمل میکنه و همه جناح ها به خوبی با هم در تعامل هستن ... بقیه مسائل نمایش و بازی هست !!

نقل قولی هم بکنیم از کژدم عزیز :

اهمیت هیاهوی انتخابات در ایران در رسانه های غرب

آیا تا کنون به اینکه چرا BBC و وبسایت «رادیو فردا» بخش ویژهٔ «روز شمار انتخابات در ایران» براه انداخته اند؛ فکر کرده اید؟ آیا این مراسم تکراری و نمایشی و مهندسی شده برای آنها اهمیت دارد؟ ... آیا آنها نمیدانند که این انتخابات تقلّبی نیز تکرار چندبارهٔ پروژه های انتخاباتی پیشین رژیم انگلهای صفوی است؟ آیا آنها نمیدانند که «سگ زرد برادر شغال است؟».... لذا اگر مراسم مهندسی شدهٔ انتخابات چند روز آینده اهمیت دارد؛ «اهمیت آن» در چیست؟
آیا به خاطر پخش «آش نذری دموکراسی» است؟ و یا اینکه میخواهند ببینند که «ساکنین ایران» چگونه موجوداتی هستند؟
من فکر میکنم که اهمیت این انتخابات مهندسی شده برای غرب در این نیست که اگر اصلاح طلبان قلّابی به «طویلهٔ شورای اسلامی» راه یابند؛ نان غرب در روغن فرو خواهد رفت؛ (آنچه که انگل فرزانه مدعی آن است). بلکه مسئلهٔ آنها این است که بدانند: ساکنین ایران تا چه حدّی خاک بر سر هستند؟ تا بتوانند استراتژیهای آیندهٔ خود را بر روی این «دانش مردم شناسی» بنا کنند.
رادیو «اروپای آزاد» که رادیو فردا بخش فارسی زبان آن است؛ شبکهٔ بسیار گسترده ای است و اگر شما اهل «بورکینافاسو» و یا «آنگولا» بودید؛ میدیدید که به این دو زبان هم رادیوها و وبسایتهایی دارد و تمامی تلاشش این است که به شما بگوید: «تو خیلی مهم هستی و کشور تو در نقشهٔ ژئو پولیتیک بسار گرانقدر است».
تو خودت چه فکر میکنی؟ آیا فکر میکنی که «ایران» همان اهمیتی را دارد که مثلاً در ۴۰ سال پیش داشت؟ اگر اینگونه فکر میکنی؛ باید «تغار حماقت» را سر کشیده باشی.
میدانی چرا؟ .... برای اینکه در زمان رضا شاه اگر کسی مدرسهٔ ابتدایی را تمام میکرد «باسواد» به حساب می آمد؛ ... در زمان محمد رضا پهلوی اگر کسی دیپلم و یا فوق دیپلم و یا لیسانس میگرفت؛ آدم حساب می شد. امّا اکنون کسانی با درجهٔ «دکترا» در خیابانها «کُس کشی» میکنند. .... فکر میکنم که «۲ زاریت» باید جا افتاده باشد.
ایران و ساکنین ایران در عرصهٔ بین المللی؛ هیچ «پُخی» به حساب نمی آیند و از آنها به عنوان «مزدوران منطقه ای» (بخوان کُس کشها) و «مشتریان خاک بر سر شیفتهٔ تولیدات تکنولوژی دیگران» استفاده میشود.
برای غرب هیچ فرقی ندارد که تو زیر کدامین بته به عمل آمده ای؟ همانقدر که «مشتری» باشی برایشان کافی است...... همانقدر که به سازهای سیاسی منطقه ای و جهانی آنها برقصی و گور خودت و فرزندانت را بکنی؛ برایشان کافی است.
اگر «چه گوارا» باشی؛ برای مشتریانت «تی شرت با تصویر چه گوارا» تولید میکنند و صدها میلیون دلار پول در می آورند.
آیا فکر میکنی که اگر «اکبر گنجی»؛ «اسهال قلم» میگیرد و در وبسایت رادیو فردا «ضارپ و ضورپ» مقاله های انتخاباتی مینویسد؛ به این خاطر است که او را «روشن فکر دینی» به حساب می آورند؟ ... نه داداش .... او فقط یک «دستمال مستراح» است که به صورت ادواری استفاده میشود؛ تا تو را در «اندر خم کوچهٔ انتخاب میان مادر قحبه ها و مادر جنده ها» نگهدارد.
به خودت نگاه کُن که چقدر تو را «ذلیل» به حساب می آورند که «خرید ایر باس» و «صادرات زعفران» را «افتخار ملّی» بدانی.
به جایی رسیده ای که «رهبر انگل فرزانه ات» فکر میکند که اگر زیر سایهٔ پشم خایه های «آقای پوتین» در اطراف دمشق بجنگد؛ بهتر از آن است که در «کرمانشاه» و «همدان» بجنگد...
امّا این «کُس کش فرزانه» نمیگوید که : دمشق کجا ..... کویر تازه متولّد آذربایجان کجا؟ .... میتوانی بفهمی که فاصله از کجا تا به کجاست؟

آیا میدانی که چقدر به «هیکل خودت ریده ای»؟ و هنوز هم انتظار داری که وقتی نام تو می آید؛ حتماً با نام «کوروش» شناخته شوی؟


کژدم

[Mehrbod]

من که سال هاست رای نمیدم . واقعا رای دادن ما چه فایده ای داره ؟ نظام به نظر من هماهنگ تر از هر زمان دیگه ای داره عمل میکنه و همه جناح ها به خوبی با هم در تعامل هستن ... بقیه مسائل نمایش و بازی هست !!

گیریم که رای شما را هم میشمردند. ١:٧٠٠٠٠٠٠٠ اهمیّتی دارد؟

[sonixax]

همین چند روز پیش دوستم تعریف میکرد که یکی از دوستاش با خانواده قاچاقی رفته بودند به آلمان. اونجا باز سوار کشتی(یا قایق) شده بودند و میخواستند برگردند(به یونان؟) که در راه کُشتنشون! پسره و خواهراش هم دکترا و فوق لیسانس بودن! و بیکار!
من داستان رو دقیق نمیدونم و اینکه کسی با کشتی از المان بخواد بره به یونان هم یکم نامعقوله اگه به نقشه نگاه کنید. پس شاید این اطلاعات دقیق نباشه.
ولی خوب چیزی که هست اینکه فک کنم آلمان قبولشون نکرده و اینها هم مجبور شدن برگردن و بعد معلوم نیست کی اینها رو تو راه کشته.

به نظرم کار خطرناکیه قاچاقی رفتن. هم از لحاظ خطر جانی و هم از لحاظ عدم پذیرش توسط کشورهای مورد نظر. پس قبل از هر کاری بررسی و تحقیق کنید.
طرف دکترا داشته و به امید چند سال زندگی بهتر، این همه سختی رو متحمل شده ولی همین که اونجا رسیده مرده!

گزینه ای که ممکنه بخوای در نظر بگیری اخذ پناهندگی از طریق قانونی هست. در موردش تحقیق کن.

1 - کی کشتتشون ؟
2 - کدوم گاگولی با قایق از آلمان میره یونان ؟ حتا از یونان به آلمان هم هیچ بنی بشری با قایق نمیره چون نمیشه!!! نهایت نهایتش کشتی هست که توی کشتی نمیشه کسی رو کُشت! راهش این طوریه که اول باید طرف خودش رو از طریق کشتی به یکی از بنادر ایتالیا برسونه و از اونجا زمینی به بقیه سفرش ادامه بده. فرض کنیم که طرف خواسته از آلمان از راه دریایی غیر قانونی بیاد! باید برعکس همین راه رو بره یعنی اول زمینی بره ایتالیا و بعدش از اونجا سوار کشتی شه بره یونان! از خود آلمان مستقیم نمیشه سوار کشتی شد رفت یونان (غیر قانونی).
3 - اخذ پناهندگی در هر صورت از طریق قانونی انجام میشه! رسیدن به اینجا هست که میتونه از طریق غیر قانونی یا قانونی باشه. حالا :

• اگر از طریق قانونی بیاید شانس اخذ پناهندگی بسیار کم میشه مگر اینکه بتونید یک دلیل خیلی خیلی خیلی خیلی قوی ارایه بدید که چه طور به شکل قانونی رسیدید اینجا و در عین حال شایستگی دریافت اقامت از طریق پناهندگی رو هم دارید.
  
• اگر از طریق غیر قانونی بیاید فقط باید ثابت کنید سر راه از کشور امن ثالث رد نشدید! (که معمولن نمیتونید!) ولی اگر دولت آلمان هم نتونه ثابت کنه که رد شدید (که در صورت نداشتن رد پا در کشور امن ثالث نمیتونه) دادگاه رای رو به نفع شما میده.
  

4 - به نظر من دوستتون یا خالی بسته خواسته شما رو بترسونه! یا داستان چیز دیگه ای بوده و خودشون هم اطلاع درست و درمونی ازش ندارند. مثلن شاید طرف داشته از ترکیه میرفته یونان که از اونجا بیاد آلمان وسط راه توی دریا غرق شده! (که این میشه و زیاد هم اتفاق میوفته)

[sonixax]

دوستان حالا که هستید، یک اعلان موضعی بکنید:
رای می‌دهید یا نه و چرا؟

معلومه که نه داریوش جان! آدم باید دیگر مشکل مغزی داشته باشد که با دیدن تمام این اتفاقها باز برود رای بدهد!

من هم طرفدار رای دادن هستم. طرفداران تحریم نتوانسته اند دلیل قانع کننده ای بیاورند. کشور ما نیاز به ثبات در یک دوره طولانی مدت دارد تا حکومت و مردم اصلاح شوند. اصلاح طلبان و اصولگراهای کمتر تندرو برای تحقق این امر(ثبات) کافی هستند.
حال خودم ممکن است رای ندهم یا با اکراه رای بدهم. چون واقعا از نظر احساسی برام خوشایند نیست. ناخواسته حس بدی بهم میده.

چه دلیلی قانع کننده تر از اینکه رای شما صاف به زباله دانی فرستاده میشود + اینکه شما باید به کسانی رای بدهید که قبلن وفاداریشون رو به قوانین و وضعیت جاری و سیاستهای بیت رهبری و سپاه و ... اثبات کردند ؟

نظر من رو میخواید رای دادن در سیستمی که تک تک کاندیداها دستچین میشند و به فرض هم که که یکی دو تا از زیر دستشون در رفت تا یک کاری بکنند چوب توی ماتحتشون فرو میره و عملن بعد از اون شرایط بد تر میشه و تازه این نمایندگان انتخابی دلقکی بیش نیستند و قوانین رو نهایتن شورای نگهبانه که باید تائید کنه، مصداق بارز عینی و صد در صدی حماقت و بلاهت هستش.

36 ساله که رای دادن مدام امتحان شده و هر بار شرایط بدتر و بدتر تر شده! چرا یک بار هم تحریم سراسری امتحان نشه ؟ تا حرف تحریم میشه از نوچه ها و نوکران حکومت بگیر تا گنده ها و روئسا همشون میریزند بهم انگار آب ریختی توی لونه موریانه!!! اگر واقعن تحریم بی تاثیره و رای دادن بهتره چرا حکومت این همه از تحریم انتخابات توسط مردم ترس داره ؟ دلیلش روشنه چون میدونه دست کم در سیاست خارجی دیگه نمیتونه فیلم بازی کنه و مشروعیت برای خودش بخره و مشروعیت بین المللیش از بین میره و فشار بهش تا مرز فروپاشی کامل زیاد و زیاد تر میشه.

[sonixax]

من رای میدهم تا شاید اوضاع با سرعت کمتری بدتر بشود

مطمئن باشید رای دادن (نه شما یک نفر) با سرعت بسیار بیشتری اوضاع را خراب میکند!
هر چه به یک دیکتاتور بیشتر میدان بدهید، دیکتاتور تر میشود!
مشارکت وسیع مردمی در سال 88 اوضاع را یک شبه هزار برابر بدتر کرد.
بخش بسیار بزرگی از آنچه که مردم امروز از آن نالان هستند در دوران خاتمی! که با مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، انتصاب شده بود رقم خورد!
هر چه میزان مشارکت در انتخابات بیشتر باشد و برنده با درصد بزرگتری انتخاب شود، دست حکومت هم برای اجرای سیاستهای خودش بازتره! چرا ؟ چون میگه این گُهی هست که خودتون بهش رای دادید بالای 60% :)))

[sonixax]

گیریم که رای شما را هم میشمردند. ١:٧٠٠٠٠٠٠٠ اهمیّتی دارد؟

گیریم که 100% آرا هم شمارده میشد!
آخرش که چه ؟ یکی گُهی بدتر از گُه قبلی بالا خواهد آمد.
حتا اگر مدرن ترین و پیشرفته ترین خانه را هم روی لجنزار بسازی، باز هم بوی گُه میدهد، کار درست باشی و خوب ایزوله اش کنی از تو بوی گُه ندهد از بیرون میدهد! خلاصه بوی گُه میدهد.
با شرکت در انتخابات نمایشی که داری وسط لجنزار میرینی! و بر وسعتش و بوی گندش اضافه میکنی.

[Mehrbod]

گیریم که 100% آرا هم شمارده میشد!
آخرش که چه ؟ یکی گُهی بدتر از گُه قبلی بالا خواهد آمد.
حتا اگر مدرن ترین و پیشرفته ترین خانه را هم روی لجنزار بسازی، باز هم بوی گُه میدهد.
با شرکت در انتخابات نمایشی که داری وسط لجنزار میرینی! و بر وسعتش و بوی گندش اضافه میکنی.

خواه ایران خواه غرب, مردم‌سالاری / democracy چیزی بجز نمایشی سرگرم
کننده نیست; یک دانه رای در برابر میلیون‌ها رای دیگر چه ارزشی دارد؟ هیچ.

[Mehrbod]

Not Acceptable!

در مردمسالاری کشوری با ١٠٠ میلیون شهروند بزرگسال, رآی هر کس به اندازه‌یِ ١٠٠ میلیونوم, یا 1:100000000 ارزش و توان ِ راستابخشی دارد.

به دیگر زبان, در اینجا نیز میتوان این الگو را نگریست که هر چه یک گروه بزرگتر, سامانمندتر و
پیشرفته‌تر میشود, بهمان فراخور از آزادی و توان کس در راستادهی به سرنوشت اش کاسته میگردد.

...
اگر از این دیدگاه بنگریم، میبینیم که گرچه رآی ما در میان سد میلیون ، یکی است ولی همه نیز درست
همین یک رای را دارند ...

=> اشکالی ندارد, بجایش همه‌امان به یک اندازه ناتوان‌ایم.