Anarchy نوشته: به طور کلی یونان پرستی و پروژه بزرگ کردن یونان باستان ، مورد علاقه دو گروه هست . یکی غربی ها که میخوان تاریخ نداشته خودشون رو یه جوری سر و سامون بدن یکی هم اسلامیست های عزیز که به شکل تاکتیکی برای اینکه با ملی گرایی ایرانی مقابله کنن ، میچسبن به یونان باستان ... یک قلم سرچ کنید و ببینید در این یونان باستان چه شکنجه ای رواج داشته :
با سلام از وقتی اینجا آمده ام صفات گوناگونی را به من نسبت داده اند و انگ های عجیبی به بنده زده اند. اینهم آخریش (البته امیدوارم) اسلامیستی که سعی دارد با ملی گرایی ایرانی مقابله کند!
عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو
این شعر شعار زندگی من است تا دنیا و آدمها را سیاه یا سفید نبینم! قربان دوست دارید به یونان باستان فحش و ناسزا بگویم و آنها را بربر بنامم؟ دوست دارید فلاسفه ی عالیقدر ، هندسه دان های بی نظیر و پزشکان نامی یونان را هیچ بدانم؟ آیا این انصاف است؟ اگر اینکار را بکنم ملی گرا خواهم بود؟ ایران و دانشمندانش و بخصوص عرفایش در دنیا بی نظیرند و برای اثبات بزرگیشان نیازی به تحقیر دیگران نیست!
در باب نبوغ و دانش و خرد و البته پاکی و انسانیت بزرگمهر وزیر انوشیروان هرچه بگویم باز کم است. انگار ایشان به علوم غریبه هم وارد بوده است. و اینکه انوشیروان را چقدر می ستایم که بزرگترین دانشمند و عارف عصرش که در آنزمان در دنیا نظیر نداشت را وزیر خود کرد. حتماً این داستان را شنیده اید که روزی انوشیروان دانشمندان و حکمای بزرگ جهان را به بارگاهش دعوت کرد و از آنها سوالی پرسید "بزرگترین بدبختی چیست؟"
فیلسوف یونانی گفت «پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد»، دانشمند هندی گفت «بیماریهای جسمی که با دردهای روحی فزون گردد»، بزرگمهر گفت که «آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکردهباشد، این بدترین بدبختی هاست.» این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوفهای خارجی نمایان شد.
راستش را بخواهید من اهل مرزبندی کردن و جدا کردن آدم ها از هم نیستم . همیشه دوست دارم مشترکات را پیدا کنم و تقویت کنم. وقتی با ایرانی ها هستم از بزرگان و نام آوران ایرانی می گویم وقتی با مذهبی ها (هر مذهبی اسلام ، یهود و..) از بزرگان دینی و مذهبی . خلاصه در روابطم سعی دارم فقط به اشتراکات فکر کنم و در برابر تفاوت ها بی تفاوت باشم. عرفای بزرگ ایرانی در دنیا بی نظیرند و همه بزرگان دنیای باستان و مدرن یک طرف، عرفای ایرانی هم یکطرف . کسانی که به علم عشق رسیدند.
ابوالحسن خرقانی یکی از بزرگترین عرفای ایران بر سر در خانقاهش این را نوشته بود:
هرکس به این سرای در آمد او را نان دهید و از ایمانش مپرسید
چرا آنکس که در بارگاه خدا به جان ارزد در سرای ما به نان ارزد
این حرف خرقانی هم سرلوحه ی زندگی من است و ای کاش همه به این حرف واقعا عمل کنند.:e01d: