نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خسته شده ام!
#61

Anarchy نوشته: چه جالب قبل از این برای تحقیر خداناباوران و بعضی رفتارهاشون ، از حیوانات و پستی اونها مثال میاوردید ... اینجا برای موجه سازی بچه بازی ، حیوانات شدن الگوی شما !! رد ادعای شما به این شکل هست که مغلطه "توسل به طبیعت" کردین ... یعنی میگید هر چیزی که طبیعی بود یعنی خوبه ... در این صورت در طبیعت هم موجود قوی تر ، موجود ضعیف رو تکه پاره میکنه ... چطوره چنین بلایی به سر شما بیاریم ؟ یا در مورد تجاوز .... اون هم در طبیعت هست . چطوره به خانواده شما تجاوز کنن ؟ آیا خانواده شما باید از این قاعده مستثنی باشن ؟ واقعا اگر نگذارید خانواده شما رو تکه پاره کنن یا بهشون تجاوز کنن ، نشون میدین که مریضی بیش نیستین که نیاز به درمان جدی دارین ...
منهای وجود خدا و قانون شرع من مانعی در این کار نمی بینم

جنگل قانون خود را دارد !
در نظام طبیعت ضعیف پامال است.

در ضمن در بحث دیگران دخالت نکنید، من می دانم که شما لال نیستید !
پاسخ
#62

کوشا نوشته: منهای وجود خدا و قانون شرع من مانعی در این کار نمی بینم

جنگل قانون خود را دارد !
در نظام طبیعت ضعیف پامال است.

در ضمن در بحث دیگران دخالت نکنید، من می دانم که شما لال نیستید !

زرنگی موقوف ... خدا و شرع رو چرا وارد بحث کردید ؟ شما برای توجیه یک حکم شرعی ، به قانون طبیعت استناد کردید ... گفتم این مغلطه توسل به طبیعت هست !! پس مخالفتی هم با قتل و تجاوز هم نباید داشته باشید ...

اگر بنا به شرع و خدا بود ، دیگه چرا به طبیعت آویزون شدید ؟ میگفتید چون حکم خداست پس درسته ...

بحث هم مال شما و دیگران نیست ... فورم برای بحث هست و محیط شخصی نیست . هدف من اینه که استدلال های آبکی شما رو یکی یکی رد کنم تا خیلی دور بر ندارید !!

البته با این اعتراف های صادقانه ای که میکنید ، واقعا باید به فکر درمان جدی خودتون باشید ...
پاسخ
#63

Anarchy نوشته: زرنگی موقوف ... خدا و شرع رو چرا وارد بحث کردید ؟ شما برای توجیه یک حکم شرعی ، به قانون طبیعت استناد کردید ... گفتم این مغلطه توسل به طبیعت هست !! پس مخالفتی هم با قتل و تجاوز هم نباید داشته باشید ...

شما که از درک موضوع به این راحتی عاجز هستید چرا به خود اجازه می دهید در هر بحثی دخالت کنید؟
من انسانیت انسان را به متشرع بودن او می دانم و اصلا موجودی به نام انسان منهای خدا و شرع برایم معنا و مفهومی ندارد اما کسی که مقابل من ایستاده علم گراست از نظر علمی هیچ منعی برای بارور شدن ماده بالغ نیست اگر این قانون و قاعده علمی را قبول دارد حق اعتراض به رفتاری که بر اساس این قاعده صورت گرفته را ندارد مگر اینکه با قاعده و قانونی محکمتر آن را رد کند.

امیدوارم بفهمید اما بعید می دانم.



نقل قول:بحث هم مال شما و دیگران نیست ... فورم برای بحث هست و محیط شخصی نیست . هدف من اینه که استدلال های آبکی شما رو یکی یکی رد کنم تا خیلی دور بر ندارید !!

البته با این اعتراف های صادقانه ای که میکنید ، واقعا باید به فکر درمان جدی خودتون باشید ...

[SIZE=3]شما درست می فرمایید !!!

اجازه بفرمایید اگر دیگران نیز حرفی برای گفتن دارند بیان کنند.[/SIZE]
پاسخ
#64

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
" ومن آیاته اللیل والنهار والشمس والقمر لا تسجدوا للشمس ولا للقمر واسجدوا لله الذی خلقهن إن كنتم إیاه تعبدون ( 37 ) فإن استكبروا فالذین عند ربك یسبحون له باللیل والنهار وهم لا یسأمون ( 38 ) ومن آیاته أنك ترى الأرض خاشعة فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزت وربت إن الذی أحیاها لمحیی الموتى إنه على كل شیء قدیر ( 39 )"
"هم از نشانه هایش شب هم روز هم آفتاب هم ماه نباشد پیشانی بخاک گذارید برای آفتاب هم نباشد ماه هم پیشانی بخاک گذارید برای خداوند کسی که آفریدشان اگر بودید آره ای او را بندگی می کردید 37باز اگر بخواهید بزرگ بکار برید باز کسانی نزد پروردگارت هستند پاکی گویی می گردند تا او را به شب هم روز هم آنها نباشد خسته می شوند 38 هم از نشانه هایش که می بینی زمین را آرام خشکی باز آنگدار فرود آوریم برش آب تکان خورد هم رویید چون کسی زنده کردش تا زنده کننده گر مرده است چون او بر هر چیزی خیلی تواناییست39"
Anarchy نوشته: اگر بنا به شرع و خدا بود ، دیگه چرا به طبیعت آویزون شدید ؟ میگفتید چون حکم خداست پس درسته
آویزان شدن به سرشت پیرامون جوری باشد که زندگی مان را بسامان دهد خوب است ما باید برای خداوندی که آفریدشان پیشانی بخاک گذاریم
پاسخ
#65

کوشا نوشته: اگر بتونی هدفی معقول تر از آنچه قرآن برای وجود انسان ذکر کرده (عبادت کردن برای رسیدن به رستگاری) به من معرفی کنی من همینجا کافر شدن خودم را علنا بیان می کنم و دست از تمام عقایدم می کشم.
هدف معقول؟ عبادت => رستگاری؟
خب اینکه میگی برای من از نظر عقلانی و نیز از نظر تجربی و عملی زیاد قابل درک نیست.
یعنی شاید عبادت چنین خاصیتی داشته باشه، ولی من فکر نمیکنم تنها راه رستگاری این باشه و فکر نمیکنم خدا اینقدر اصرار داشته باشه که بهش ایمان بیاریم و کونمون پاره بشه تا ما رو جهنم نندازه و حتی بهشت ببره.
بنظر من معقول تر اینه که بگیم همون نیک بودن و انصاف داشتن و راست و مردانه زندگی کردن و فهم و شعور در این حد که خیرخواه همهء موجودات باشیم و به دیگران بدی نکنیم (آنچه بر خود روا میداریم بر دیگران هم روا بداریم و آنچه بر خود روا نمیداریم بر دیگران نیز روا نداریم)، با وجود فشارها و سختی های زندگی، اونم نه بصورت مطلق که عملا بنظر من برای اکثریت انسانها امکان نداره چون هیچکس اونقدر کامل و قوی و سوپرمن نیست، به مرور موجب رشد و تعالی روحانی انسان میشه و رستگاری و خوشبختی ابدی از این راه هم قابل حصوله.
بنظر من طبیعی است و انتظار و گمان نیک از خدای قادر مطلق خیرخواه هم جز این نیست که میخواد به هر نحوی شده اون خوشبختی و لذت ابدی رو به تمام مخلوقاتش بده. منتها اینکه چرا این خوشبختی رو باید بصورت تدریجی و با رنج و زحمت و تحمل محرومیت در این مدت بدست آورد خب جواب خاصی براش ندارم اما میشه تا این حد بپذیرفت که بالاخره عقل و ظرفیت ما گنجایش نداره و لزومی نداره جواب همهء سوالات رو بدونیم تا در این باب احتیاط کنیم. اما اینکه بگی کسی بخاطر اینکه اسلام رو باور نکرده، به وجود خدا شک منطقی داشته (بر اساس هردوی عقل و تجربه)، نماز نخونده، روزه نگرفته، و خلاصه بخاطر صرف بی ایمانی و اینکه یک دین و مناسک خاص و گسترده و پیچیده و پرهزینه ای رو طبیعتا پیروی نکرده مجازات شدید میکنه و جهنم میبره و از خوشبختی نهایی و ابدی برای همیشه باز میمونه، با وجدان و عقل و تجربهء من جور در نمیاد و برام باور پذیر نیست.
من تا اون حدی که عقل و وجدان خودم میرسه میگم اگر خودم جای خدا بودم، یعنی موجودی که خودش کاملا خوشبخته و چیزی خوشبختیش رو تهدید نمیکنه، و قدرت مطلق و صفات نیک مطلق هم دارم، مهربان و خیرخواه هستم، و اونم تازه چیزی رو که بدست خودم خلق میکنم، مطمئنا هدفم جز محبت کردن و عشق ورزیدن و لذت و بهره مندی دادن به اون موجود نیست و برای رسیدن به اون هدف هیچ مانع و محدودیت و شرطی نمی شناسم! دلیلی نداره که مانع و محدودیت و شرط سختی در کار باشه! مسلما چیزی هم که خلق میکنم چون عالم و قادر مطلق هستم و از آینده هم خبر دارم، اگر قرار بود که تا ابد بدبخت باشه هرگز خلقش نمیکردم! چون این قدرت رو داشتم که خوشبختی اون موجود رو تضمین کنم، و هدفم از خلقتش برآورده بشه، خلقش کردم!
به بیان ساده، من اگر بتونم، به همه حال میدم! این ذات منه. این خوبی محضه. چیزی از این بالاتر؟ چیزی از این روشنتر؟ چیزی از این بدیهی تر؟ از بابتش هم چیزی از کسی نمیخوام که اگر میخواستم که دیگه چه ذات بخشنده و مهربان و نیکی محضی میشد؟ برای چی باید از بابتش چیزی از کسی بخوام؟
بنظر من هدف خداوند هم جز حال دادن چیزی نبوده! البته به زبان عامیانه/خودمانی. چیزی جز این هم نمیتونه باشه.
حال میگیم بالاترین درجهء این حال با تکامل تدریجی و با دخالت ارادهء خود یک موجود مختار میتونه حاصل بشه (بخاطر بدست آوردن فهم و شعور و ظرفیت اون). این نظریه ای هست که وجود داره (و البته دلیل و اثباتی هم براش سراغ ندارم، ولی بهرحال چون در واقعیت ما وجود داریم و تحت این شرایط و محدودیت و فشار و رنج هستیم، اون رو مفروض میگیرم برای بحث درمورد هدف و روش خدا). ولی این نظریه باید در عمل عملی باشه. نه اینکه اونقدر ایدئالیست و دشوار/مطلق گرا و با پافشاری محض بر روی روش «همه چیز یا هیچ چیز» باشه که اکثریت انسانها نتونن از پسش بربیان یا ازش ناامید بشن یا بهش شک کنن. عقل بنده بر اساس تجربه و وجدان شخص بنده میگه که مثلا حتی یک فردی مثل من باوجود تمام شک و اینکه دین مشخصی ندارم و نماز نمیخونم و روزه نمیگیرم و غیره، و حتی بد و بیراه و انتقادهایی که نثار دین و حتی خدا میکنم، اما چون صادق هستم و از روی غرور و خباثت نیست، و چون ذاتا آدم خوبی هستم و سعی میکنم خوب باشم و خوبتر بشم، و به دیگران ظلم و آزارم نمیرسه (تاحدی که واقعا در اراده و توان خودم بوده سعی خودم رو کردم و اکثر اطرافیان هم از من خیلی راضی هستن)، نه تنها دلیلی برای مجازات و جهنم رفتنش وجود نداره، بلکه خدا اساسا باید منو مقبول بدونه حالا بصورت حداقلی هم که شده، و پایین ترین درجات بهشت رو حداقل بهم بده، اگر هم که باز نیاز هست مراحل تکامل و رشد روحانی بیشتری رو طی کنم فرضا بخاطر اینکه هدف نهایی انسان و چیزی که خدا براش میخواد اینه که بقول معروف به درجهء کمال عرفانی برسه، پس خدا باید به من فرصت این رو بده، نه اینکه بگه نه همون یه دفه همون چند سال عمر و فرصت و شرایط همون یکی بود و دیگه تموم شد و مقدور نیست! به همین دلیل من شخصا به نظام زندگیهای چندگانه اعتقاد دارم؛ یعنی میگم اگر خدا و ماوراء و بقای پس از مرگ و بهشت و جهنم و کمال واقعی باشه، پس نظام زندگیهای چندگانه هم معقول و لازمه. من دیگه درمورد خودم که میتونم قضاوت کنم درمورد توان و صداقت و وجدان خودم آیا میتونم قضاوت کنم یا نه؟ خب من میگم برای من با این شرایط همین حد از باور/اعتقاد/ایمان/احتیاط و تلاش و تعالی مقدور بوده و نه بیشتر. بیشتر حتی اگر بشه و من تنبلی کرده باشم بازم ذاتا میبینم آدم بدی نیستم و قصد بدی نداشتم و دلیلی برای پلیدی ندارم، و به هیچ وجه انصاف نمی بینم که به جهنم برم و مجازات سختی بشم؛ چه برسه به جهنم و مجازات و بدبختی ابدی و محروم ماندن ابدی از خوشبختی!
پاسخ
#66

این چیزی که شما میگی «عبادت کردن برای رسیدن به رستگاری» و اون رو هدفی معقول برای وجود انسان میدونی، خب واسه چی فکر میکنی که تنها راه رستگاریه؟ البته باید پرسید منظور شما از رستگاری هم دقیقا چیه؟ جهنم نرفتن؟ رسیدن به درجات حداقلی بهشت؟ درجات بالاش؟ رسیدن به بالاترین درجات و کمال؟
من فکر میکنم که چون دلایلی منطقی برای تردید در تمامی این مسائل منجمله اصل وجود خدا و ماهیتش هست، بنابراین با فرض وجود خدایی که این شرایط رو خودش خلق کرده و میدونسته و از این دلایل تردید منطقی و ضعف توان انسانها اطلاع داشته، عبادت، حداقل به شکل خاص و انحصاری ادیان یا هر طوری که مد نظر شماست، لزوما تنها راه رستگاری برای همه کس نیست.
شاید شما بگی چنین دلایلی وجود ندارن، اما عقل و تجربه و وجدان من خلافش رو میگن. فکر نمیکنم که هیچ طرفی هم بتونه دیدگاه خودش رو به دیگری ثابت کنه. موضوع اینه که این فقط یک امر تئوریک و تفکر مجرد عقلانی نیست، بلکه تجربه و وجدان شخصی هم هست که لزوما قابل انتقال/اثبات به دیگران نیست؛ یعنی مثلا من خودم میدونم که توان و ظرفیتم چقدر بوده واقعا میتونستم کاری رو انجام بدم یا نه، یا واقعا میتونستم نسبت به چه چیزهایی تا چه حدی باور داشته باشم؛ شما که درون من در شرایط من نبودی اطلاع نداری نمیتونی قضاوت مطلق یا معتبرتری از من نسبت به خودم داشته باشی!

اوه راستی یه چیزی هم یادم رفت قبلا بگم. خود عبادت چطور باعث رستگاری میشه یعنی چی چرا؟ خدا که نیاز به عبادت ما نداره. بنظر من عبادت پس با همون بالا بردن ظرفیت روحانی ما و رشد روح باعث میشه که ظرفیت کسب حال بزرگی رو که خدا میخواد بهمون بده پیدا کنیم. یعنی میخوام بگم در اصل حالا چه بگی عبادتهای کلیشه ای ادیان با ظواهر خاص خودشون چه فکر و تشکر ذهنی و درونی و توجه شخصی به خدا چه انسان ماندن و نیک بودن در زندگی نسبت به دیگران با وجود فشار و سختی (حتی برای آدمی که در اصل وجود خدا هم تردید داره)، همه وسیله ای هستن برای رشد روحانی و بالا بردن ظرفیت کسب رحمت بی حد خدا. یعنی هدف خدا جز همون حال دادن چیزی نیست، که طبیعتا هدف دیگری هم بنظر من معنایی نداره برای موجودی مثل خدا (خدا میخواد که ما هم مثل خودش بی حد و حصر خوشبخت باشیم و لذت ببریم)، و عبادت و اینها فقط وسیله ای هستن که ما بتونیم ظرفیت کسب اون حال عظیم رو پیدا کنیم. وگرنه در صرف عبادت کردن که نیاز خدا نیست. حالا میگی خود عبادت لذت داره بحثی نیست شاید اینطور باشه شاید برای شما اینطور باشه شاید برای منم بتونه باشه، ولی فعلا تجربه و توان و تشخیص من اولویت رو بر چیزهای دیگری میده. اون زمان هم که آدم کامل بشه دیگه اساسا وجودش متصل دائم به خداست مثل خود خداست عین وجودش عین افکار و خیرخواهی و درک و حضورش عبادته! به این معنا عبادت دیگه شکل خاصی و ظاهری نداره.
پاسخ
#67

کوشا نوشته: شما که از درک موضوع به این راحتی عاجز هستید چرا به خود اجازه می دهید در هر بحثی دخالت کنید؟
من انسانیت انسان را به متشرع بودن او می دانم و اصلا موجودی به نام انسان منهای خدا و شرع برایم معنا و مفهومی ندارد اما کسی که مقابل من ایستاده علم گراست از نظر علمی هیچ منعی برای بارور شدن ماده بالغ نیست اگر این قانون و قاعده علمی را قبول دارد حق اعتراض به رفتاری که بر اساس این قاعده صورت گرفته را ندارد مگر اینکه با قاعده و قانونی محکمتر آن را رد کند.

امیدوارم بفهمید اما بعید می دانم.

به جای ناله کردن ، بدونید در هر حالتی شما مرتکب مغلطه توسل به طبیعت شدید : Appeal to nature - WiKi

طرف مقابل هم اگر علم گرا ( که اینجا اعلام نکرده ) باشه ، منافاتی با این حرف من نداره ... علم گرایی در حوزه شناخت هست ، اما بحث ما اینجا اخلاقی بودن و نبودن یه عمل هست !!

ضمنا ما بحثمون ماده بالغ نیست ، بلکه نوزاد شیرخواره بود ... تازه همه هم در یک سن به بلوغ جسمی نمیرسن !! به فرض هم که به بلوغ جسمی رسیده باشه ، اینکه کس دیگه ای بدون رضایت اون فرد بخواد اونو به کس دیگه واگذار کنه تا بارورش کنه فکر کنم کمی غیر اخلاقی باشه ...

اما در مورد خدا و شرع شما ، اتفاقا دستوراتی که صادر شده به راحتی احکام اخلاقی جهانشمول رو زیر پا گذاشته ...




کوشا نوشته: شما درست می فرمایید !!!

اجازه بفرمایید اگر دیگران نیز حرفی برای گفتن دارند بیان کنند.

اینجا جلوی کسی گرفته نشده ... لازم نیست هر بار اظهار فضل بفرمایید در این زمینه !!
پاسخ
#68

کوشا نوشته: روضه خواندن دردی از این نوع بحث ها دوا نمی کند

روضه خوانی که در منش شما شیعیان هست پس به ما نچسبانید!

کوشا نوشته: دلیل علمی آوردم که جنس ماده نوع انسان در نه سالگی بالغ می شود و از نظر طبیعی اگر جنس نر با او درآمیزد حامله می شود

مگر ما حیوانیم که با طبیعت مقایسه میکنید؟! اگه اینطوریه در طبیعت جنس نر اجازه ای از پدر جنس ماده نمیگیرد برای تجاوز و حامله کردن جنس ماده پس اینجا دین شما اشکال دارد!

کوشا نوشته: هر حیوان ماده ای که بالغ می شود طبیعت حتی یک لحظه هم به او اجازه تاخیر باروری را نمی دهد و بلافاصله تولید نسل را شروع می کند،
حال به چه دلیل علمی ادعا می کنید که انسان باید از این قاعده استثنا باشد؟

اگر واقعا شما فرقی بین انسان و حیوان نمیبینید پس چرا باورمند به اسلام هستید؟! قانون جنگل یعنی بی قانونی و بی قانونی یعنی هرکی هر کاری خواست میتونه بکنه و به نسبت زوری که داره زندگی بهتری داره خب پس اینجا چه نیازی به اسلام هست اگر انسان با حیوان فرقی نداره؟! انسان خودش میتونه بفهمه که مثلا دختر شما وقتی به بلوغ رسید شما رهایش می کنید و گاییدن دختر شما توسط یک انسان دیگر و حامله کردن او منعی نداره و از شما هم اجازه ای نمیخواد! چنین دنیایی مدینه فاضله شما مسلمین است؟!

البته شما مسلمین از حیوان هم کمترید چون حیوانات ملاکشان بلوغ است اما انسان های پست تر از حیوان مثل خمینی (رحمت الله علیه!) ور رفتن با دختری که به بلوغ هم نرسیده را به اذن پدرش بدون اشکال میدانند!

کوشا نوشته: اگر جواب منطقی به این سوال دادید مشخص می شود واقعا انسانی هستید که درد فهم دارید در غیر این صورت مریضی بیش نیستید که نیاز به درمان جدی دارید.

جواب منطقی به شما به اندازه کافی داده شده و کسی مریض است که میاد بچه بازی را تایید میکنه مثل پیامبر بچه بازتان!

ویرایش=یاد مختارنامه افتادم که در اون میگفت وقتی سپاه شام به مدینه رسید مردان را کشت و به زنانشان تجاوز کرد و حامله شان کرد که به همین طریق چند هزار بچه پدید آمدند. خب اگر ملاک طبیعت باشه این کار سپاه شام چه ایرادی داره؟! منتظر جوابتان هستم جناب کوشا.
پاسخ
#69

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"فأما من أوتی كتابه بیمینه فیقول هاؤم اقرءوا كتابیه ( 19 ) إنی ظننت أنی ملاق حسابیه ( 20 ) فهو فی عیشة راضیة ( 21 ) فی جنة عالیة ( 22 ) قطوفها دانیة ( 23 ) كلوا واشربوا هنیئا بما أسلفتم فی الأیام الخالیة ( 24 )"
"باز یا چه کسی گیرد نوشتارش به راستش باز می گوید آگاهیتان این بخوانید نوشتارم است 19 چون من گمان کردم که من روبرو گشته رسیدگی ام هستم 20 باز او در شادمانی خوشنود است 21در باغی بالاتر است 22 میوه هایش دسترس است23 بخورید هم بنوشید پاکیزه ای به چه گذاشتید در دوران بجاگذاری24"
kourosh_iran نوشته: این چیزی که شما میگی «عبادت کردن برای رسیدن به رستگاری» و اون رو هدفی معقول برای وجود انسان میدونی، خب واسه چی فکر میکنی که تنها راه رستگاریه؟ البته باید پرسید منظور شما از رستگاری هم دقیقا چیه؟ جهنم نرفتن؟ رسیدن به درجات حداقلی بهشت؟ درجات بالاش؟ رسیدن به بالاترین درجات و کمال؟
رفتارتان که با خداوند اینجور است با بنده هایش چه جور خواهد بود بریدن پیوند با خداوند سخت تر از بریدن با آفریده هاست
خداوندا مرا از پشت پازنندگان به خودت هم فرستاده هایت هم سپرده هایی که به من می دهی نگذار که مزد خیلی بزرگ نزد توست که افسانه سرایان خودشانند که هدفم همین است جهنم نروم بهشت بروم هم خوشنودی تو هم خوشنودی من
پاسخ
#70

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وابتلوا الیتامى حتى إذا بلغوا النكاح فإن آنستم منهم رشدا فادفعوا إلیهم أموالهم ولا تأكلوها إسرافا وبدارا أن یكبروا ومن كان غنیا فلیستعفف ومن كان فقیرا فلیأكل بالمعروف فإذا دفعتم إلیهم أموالهم فأشهدوا علیهم وكفى بالله حسیبا "
"هم بیازمایید بی پدران را تا زمانی گداری رسیدند آمیزش کردن را باز اگر دانستید ازشان پیشرفتی باز کنارگذارید سویشان دارایی هاشان را هم نباشد می خوریدش فزون کاری هم زودزود که بزرگ می شوند هم کسی بود بی نیاز باز خویشتن داری کند هم کسی بود نیازمند باز تا می خورد به شناخته گشته باز گداری کنار گذاشتید سویشان دارایی هاشان را باز گواه گیرید برشان هم بس است به خداوند رسیدگی گری "
m@hdi نوشته: البته شما مسلمین از حیوان هم کمترید چون حیوانات ملاکشان بلوغ است
من خیلی دانش در داستان های پیشین ندارم همین است که خداوند گفت آمیزش گری زمانی دارد کنون هدفتان نمی دانم پرخاش است یا راستی جویی
خداوندا مرا از پرخاشجویان مگذار
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: