نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شکوه روزی که علم ما را قادر به درک آغازین لحظات کیهان کرد
#11

Mehrbod نوشته: پرسش به اینکه چرا جهان آماسیده, مانند پرسش به اینه که چرا آب با داغی میجوشد یا چرا هوای سرد به ابرها خورد می‌بارد; قانون مادی آن چرایی
که شما دوست دارید — آفریدگار بیکار نشسته به این میگوید بجوش, به آن میگوید ببار و پس از مرگ به ما حوری میدهد — را شوربختانه درسته, ندارد.
!!!!
اینکه چرا در زمان ده به توان منفی سی و پنچ ثانیه هستی ده به توان پنجاه بار گنده شده یا به قول شما آماسیده واقعا قابل قیاس با فهم چرایی جوش آمدن آب در درمای صد درجه است ؟؟؟؟؟

اگر با این قیاس قانع شده و مشکل به همین راحتی برایتان حل می شود، خوش به حالتان !!


نقل قول:اینجور نیست, هر نرم‌افزار برای روان شدن زمان می‌برد و این فرایند از بیخ و بن از راهِ جنبش الکترون‌ها (ریزگان
پیامرسان) شدنی است, بی الکترون و بی پردازشگر مادّین (= cpu, ram) نرم‌افزاری هم در کار نیست.
اولا یک مثال بود برای نزدیک شدن موضوع به ذهن
ثانیا هنگام نوشتن برنامه و نرم افزار هیچ فاصله طولی و عرضی بین نقطه آ و نقطه ب وجود ندارد و تنها چند کد این فاصله را برای نرم افزار تعریف کرده و ما آن را روی صفحه نمایش توهم می کنیم.


نقل قول:دریافت شما از شناخت‌شناسی و فرایند بُندارش (axiomatizing) درست نیست, قانون‌هایِ درون یک سامانه هم همواره در بیرون از آن سامانه کارگر نیستند,
برای اینکه بهتر بهوشید, یک نرم‌افزار یک جهان مجازی است که در آن قانون‌هایِ دیگری فرمانروا هستند تا آنچه بیرون, درست مانند
یک بازیِ رایانه‌این که بازیکن میتواند هزاربار بمیرد, ولی در جهان بیرون یکبار بیشتر نه. از دیدگاه ساده‌انگارانه باز هم
درسته, ما اینجا به پادستیز برخورده‌ایم, یکی میتواند همزمان یکجا پیوسته بمیرد و بزوید, ولی دگرجا نه!
درون و بیرونی در هستی قابل فرض نیست هستی تنها هستی است و بس طبق فرض شما ماده تنها قابلیت چینش و دگرش های گونه گون دارد و بر اساس همین فرض است که وجود جهان دیگر و آخرت را منکرید.
قیاستان هم خیلی خیلی مع الفارق است، یک بازیکن رایانه ای اصلا زنده نیست که بخواهد هزاران بار بمیرد!
همانطور که اشاره شد در هستی ما دو چیز نداریم صحبت بر سر هستی و کرانه هستی است که تنها می توان یک مرز فرضی و ذهنی میان آنها کشید.
اگر قبول کنید که محیط هستی موجود با محیطی که تورم در آن رخ داده متفاوت است خوبخود خود را خلع سلاح کرده و پذیرفته اید که غیر از عالم ماده عالم دیگری (هر اسمی مایلید روی آن بگذارید) نیز موجود است.



نقل قول:شما آزادید خودبفریبید و با پنداره‌هایِ حوری و جویِ انگبین خودارضایی کنید, ولی فرنودسار به ما چیز دیگری میگوید.
یکبار دیگر دو عدد ده به توان منفی سی و پنج و ده به توان پنجاه را به دستگاه فکرتان بسپارید تا قدری آنها را با پیش فرض های یک انسان مادی نشخوار کند اگر چاره ای جز خود فریبی پیدا کردید بگویید تا من نیز از دست از خود فریبی بردارم.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#12

کوشا نوشته: !!!!
اینکه چرا در زمان ده به توان منفی سی و پنچ ثانیه هستی ده به توان پنجاه بار گنده شده یا به قول شما آماسیده واقعا قابل قیاس با فهم چرایی جوش آمدن آب در درمای صد درجه است ؟؟؟؟؟

اگر با این قیاس قانع شده و مشکل به همین راحتی برایتان حل می شود، خوش به حالتان !!


این چراها پاسخ به «علت غایی» که شما دنبال اش میگردید (یا میخواهد آن لاماها رد کنید)
نیست, جوشش آب و آماسش کیهان فرایند‌هایِ مادی هستند و پیرویِ قانون‌ها مادی و چرایِ ویژه‌ای ندارند.




کوشا نوشته: اولا یک مثال بود برای نزدیک شدن موضوع به ذهن
ثانیا هنگام نوشتن برنامه و نرم افزار هیچ فاصله طولی و عرضی بین نقطه آ و نقطه ب وجود ندارد و تنها چند کد این فاصله را برای نرم افزار تعریف کرده و ما آن را روی صفحه نمایش توهم می کنیم.

این هم یک مشت واژه‌یِ بی سر و ته و بی معنا بود. دو خط کُدی که میگویید را بنویسید ببینیم چه "توهمی" میزنیم 39



کوشا نوشته: درون و بیرونی در هستی قابل فرض نیست هستی تنها هستی است و بس طبق فرض شما ماده تنها قابلیت چینش و دگرش های گونه گون دارد و بر اساس همین فرض است که وجود جهان دیگر و آخرت را منکرید.
قیاستان هم خیلی خیلی مع الفارق است، یک بازیکن رایانه ای اصلا زنده نیست که بخواهد هزاران بار بمیرد!
همانطور که اشاره شد در هستی ما دو چیز نداریم صحبت بر سر هستی و کرانه هستی است که تنها می توان یک مرز فرضی و ذهنی میان آنها کشید.
اگر قبول کنید که محیط هستی موجود با محیطی که تورم در آن رخ داده متفاوت است خوبخود خود را خلع سلاح کرده و پذیرفته اید که غیر از عالم ماده عالم دیگری (هر اسمی مایلید روی آن بگذارید) نیز موجود است.

این‌ها سامه‌هایِ افزوده‌یِ بیخودی هستند که یک بازیکن زنده باشد یا نباشد. نمونه‌یِ من بسیار ساده و گویا بود, ما میتوانیم (و کرده‌ایم)
هماکنون در همین جهان کنونی یک جهان مجازی بسازیم که قانون‌هایِ دیگری در آن فرمانروا باشند (ولی قانون‌هایِ جهان ما بر خود آن فرمانروا).

زنده بودن و نبودن agent‌هایِ درون این جهان مجازی هم پیوندی به نمونه ندارند,
اگر agent به اندازه‌یِ بسنده هوشمند باشد (turing test را رد کند) زنده هم به شمار خواهد رفت.





کوشا نوشته: یکبار دیگر دو عدد ده به توان منفی سی و پنج و ده به توان پنجاه را به دستگاه فکرتان بسپارید تا قدری آنها را با پیش فرض های یک انسان مادی نشخوار کند اگر چاره ای جز خود فریبی پیدا کردید بگویید تا من نیز از دست از خود فریبی بردارم.

هر چه برای شما دریافت اش سخت بود که برای دیگران هم سخت نیست.

این هم گونه‌ای ابزار شارلاتانیسم است که واژه‌هایِ غُلمبه سلمبه پرانیده و با گیجاندن
خواننده به او چیزیکه دوست داریم (بودن آفریدگار و حوری و بهشت و سهم امام و ...) را بپذیرانیم.


پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#13

Mehrbod نوشته: این چراها پاسخ به «علت» که شما دنبال اش میگردید (یا میخواهد آن لاماها رد کنید)
نیست, جوشش آب و آماسش کیهان فرایند‌هایِ مادی هستند و پیرویِ قانون‌ها مادی و چرایِ ویژه‌ای ندارند.
این "لاماها رد کردن" یعنی چه؟
همین قانون مادی که فرمودید چرایی هر پدیده است، علت غایی را نمی دانم از کجا استخراج کردید؟


نقل قول:این هم یک مشت واژه‌یِ بی سر و ته و بی معنا بود. دو خط کُدی که میگویید را بنویسید ببینیم چه "توهمی" میزنیم 39
بی سر و ته؟؟!!!
لازم نیست من چیزی بنویسم، دیگران انواع و اقسام آن را نوشته اند
کافی است مثلا بازی فیفا دو هزار و چند را ران کرده و یک شوت بلند از این سر زمین به سر دیگرش بزنید و توپ را از نقطه آ به نقطه ب بفرستید؛ سه چهار ثانیه ای زمان جهت طی این مسافت فرضی نیاز است بدون اینکه چنین مسافت و فاصله ای در کدهای برنامه موجود باشد و این تنها توهم ماست که توپ از یک نقطه به نقطه دیگر سیرکرده است.


نقل قول:این‌ها سامه‌هایِ افزوده‌یِ بیخودی هستند که یک بازیکن زنده باشد یا نباشد. نمونه‌یِ من بسیار ساده و گویا بود, ما میتوانیم (و کرده‌ایم)
هماکنون در همین جهان کنونی یک جهان مجازی بسازیم که قانون‌هایِ دیگری در آن فرمانروا باشند (ولی قانون‌هایِ جهان ما بر خود آن فرمانروا).

شما که عینا مدعای مرا تکرار و تایید کردید !
بله می توان در دنیای مجازی خود ساخته به جای آب اسید نوشید و کاملا سیراب شد و آب را درون باک وسیله نقلیه ریخت و با سرعت مافوق نور فاصله میلیاردها کیلومتری بین کهکشانها را پیمود.

شما از کجا می دانید که این جهان "جهان ما" است؟
اگر اکنون ما می توانیم جهانی مجازی برای خود ساخته و قوانین مطلوبمان را بر آن جاری کنیم، از کجا معلوم که قبل از ما دیگری این کار را نکرده و جهان مجازی خود را ساخته و قوانینش را بر آن حاکم نکرده باشد؟
و ما در حال بازی کردن نقش هایمان طبق قانون سازنده این دنیای مجازی نباشیم؟

اگر باد غرور و نخوت جلوی چشم را نگرفته و ما را کور نکرده باشد به راحتی می توانیم تصور کنیم که این سازنده احتمالی می تواند با یک شیفت دلیت این "جهان ما" را در آنی و کمتر از آنی از صفحه دسکتاپ رایانه شخصی اش حذف و برای همیشه آن را محو کند !
کما اینکه روز اول این کار را کرده و در آنی و کمتر از آنی (ده به توان منفی سی و پنج، و ده به توان پنجاه) این دنیای مجازی را ایجاد کرده.


نقل قول:هر چه برای شما دریافت اش سخت بود که برای دیگران هم سخت نیست.
دیدید که فهمش سخت نیست و به راحتی قابل تصور است اما به دنبال فهم چرایی و قانون آن هستم.

نقل قول:این هم گونه‌ای ابزار شارلاتانیسم است که واژه‌هایِ غُلمبه سلمبه پرانیده و با گیجاندن
خواننده به او چیزیکه دوست داریم (بودن آفریدگار و حوری و بهشت و سهم امام و ...) را بپذیرانیم.
شما می دانید علت اینکه در بین بیخدایان انسان موقر و متین و با حوصله کمتر پیدا می شود چیست؟ چرا این دسته از موجودات نمی توانند مطلب خود را بدون چاشنی توهین و تهمت و تمسخر به طرف مقابلشان منتقل کنند؟ !!

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#14

کوشا نوشته: این "لاماها رد کردن" یعنی چه؟
همین قانون مادی که فرمودید چرایی هر پدیده است، علت غایی را نمی دانم از کجا استخراج کردید؟

[/SIZE

پس اگر تنها همین "قـانون مادی" است, میبینیم که چرا ندارد. چرا دو الکترون همدیگر را میرانند؟ چرا مولکول‌هایِ آب با داغ شدن میجوشند؟

این چراها و چرا جهان اینجور آماسیده و ... پاسخ اشان به خدا نمیرسد, به همان قانونمندی مادی میرسد و بس.



کوشا نوشته: [SIZE=3]بی سر و ته؟؟!!!
لازم نیست من چیزی بنویسم، دیگران انواع و اقسام آن را نوشته اند
کافی است مثلا بازی فیفا دو هزار و چند را ران کرده و یک شوت بلند از این سر زمین به سر دیگرش بزنید و توپ را از نقطه آ به نقطه ب بفرستید؛ سه چهار ثانیه ای زمان جهت طی این مسافت فرضی نیاز است بدون اینکه چنین مسافت و فاصله ای در کدهای برنامه موجود باشد و این تنها توهم ماست که توپ از یک نقطه به نقطه دیگر سیرکرده است.

سپاس, برای همین خواستم نمونه بیاورید که نمونه‌آوری همه چیز را به ساده‌ترین چهره‌یِ خود میکاهد.

در همین بازیِ فیفا و زمانیکه در کُد نرم‌افزار آمده توپ از را تیل A به تیل B بفرست, پردازشگر رایانه‌یِ شما در برخ‌ ای از ثانیه می‌نیازد
که جابجایی مختصات توپ را بپردازشد, این زمان آن اندازه کوتاه است که از دیدگاه یک هومن 0 میاید, ولی هرگز 0 نیست.

برای اینکه دریافت بهتری داشته باشید, بیانگارید ما در نرم‌افزار یک ورتنده به نام a با مقدار 0 کران‌نموده‌ایم, زمانیکه به این ورتنده ١٠٠ را می‌افزاییم,
در پشتِ زمینه به همچو چیزی در زبان ماشین رخ‌میدهد:
کد:
>>> code = compile('a = 0; a += 100', '<string>', 'exec')
>>> dis.disassemble(code)
  1           0 LOAD_CONST               0 (0)
              3 STORE_NAME               0 (a)
              6 LOAD_NAME                0 (a)
              9 LOAD_CONST               1 (100)
             12 INPLACE_ADD          
             13 STORE_NAME               0 (a)
             16 LOAD_CONST               2 (None)
             19 RETURN_VALUE        
>>>

هر کدام از این رَج‌ها برای "روان" شدن یا اجرا شدن می‌نیازند که به پردازشگر رایانه خورانده شوند. پردازشگر چنانکه از نام آن برمیاید
تنها instruction‌ها یا دستورکارها را یکنواخت و پشت سر هم بی اینکه بداند چه میکنند یا چه آماجی را می‌دنبالند, می‌پردازشد و خود این
فرایند پردازش ازراهِ دادوستد الکترونها (پایین و بالا بردن ولتاژ انباره‌ها) انجام‌پذیر میشود; پس اگر نیک بنگرید, این رویداد (افزایش a از 0 به
١٠٠) گرچه در جایی بجز نرم‌افزار نیست و گرچه بسیار تند انجام می‌پذیرد, ولی همچنان زمان خُردی میبرد و بی‌درنگ نیست.

هر آینه, با برگشت به نمونه‌یِ من میتوانید ببینید که در بازی و جهان مجازی با این ورتنده‌ها میتوان قانون‌هایِ نویی برساخت که تنها در نرم‌افزار فرمانروا
هستند ولی در جهان راستین نه, نمونه‌وار در همان بازیِ فیفا میتوان قانونِ گرانش را جوری ساخت که پرواز شدنی باشد و بازیکن‌ها بتوانند بپروازند.



کوشا نوشته: شما که عینا مدعای مرا تکرار و تایید کردید !
بله می توان در دنیای مجازی خود ساخته به جای آب اسید نوشید و کاملا سیراب شد و آب را درون باک وسیله نقلیه ریخت و با سرعت مافوق نور فاصله میلیاردها کیلومتری بین کهکشانها را پیمود.

شما از کجا می دانید که این جهان "جهان ما" است؟
اگر اکنون ما می توانیم جهانی مجازی برای خود ساخته و قوانین مطلوبمان را بر آن جاری کنیم، از کجا معلوم که قبل از ما دیگری این کار را نکرده و جهان مجازی خود را ساخته و قوانینش را بر آن حاکم نکرده باشد؟
و ما در حال بازی کردن نقش هایمان طبق قانون سازنده این دنیای مجازی نباشیم؟

درسته ما ١٠٠% نمیدانیم, ولی ١٠٠% هم نمیدانیم فردا خورشید در میاید یا نمیاید و تاکنون کسی از روی نداشتِ این دلاستواری به گرفتاری نیافتاده.
هیچکدام اینها نیز مایه‌یِ اینکه این در میان به یک چیز خنده‌دارتر و کم گرایند‌تر چون هستومندی خدا (آنهم از جنس پوزخندآورِ الله) بباوریم, نمیشوند.





کوشا نوشته: اگر باد غرور و نخوت جلوی چشم را نگرفته و ما را کور نکرده باشد به راحتی می توانیم تصور کنیم که این سازنده احتمالی می تواند با یک شیفت دلیت این "جهان ما" را در آنی و کمتر از آنی از صفحه دسکتاپ رایانه شخصی اش حذف و برای همیشه آن را محو کند !
کما اینکه روز اول این کار را کرده و در آنی و کمتر از آنی (ده به توان منفی سی و پنج، و ده به توان پنجاه) این دنیای مجازی را ایجاد کرده.

بجای ترسیدن از آفریدگار بیمغزی که روشن نیست از این بازی‌ها؟ دنبال چه آماجی است, بهتر است خود امان را نگران
چیزهایی بکنیم که بساویدنی و مِهند‌تر هستند, مانند کودنی مسلمانان انتحاری یا بمب اتم در دست احمدی‌نژاد یا نابودی بشر ازراهِ فندآوری.





پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#15

بحث با این جناب کوشا بی‌ فایده است مهربد گرامی‌ ، ایشان فکر می‌کند که جهان برای عصمت فاطمه دختر ممد آفریده شده است و هرچه وراجی می‌کند می‌‌خواهد به این نتیجه برسد! :e530:

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#16

Theodor Herzl نوشته: بحث با این جناب کوشا بی‌ فایده است مهربد گرامی‌ ، ایشان فکر می‌کند که جهان برای عصمت فاطمه دختر ممد آفریده شده است و هرچه وراجی می‌کند می‌‌خواهد به این نتیجه برسد! :e530:

من که پاسخ میدهم, به هر روی بجز ایشان چند تایی خواننده‌یِ دیگر هم میخوانند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#17

Mehrbod نوشته: پس اگر تنها همین "قـانون مادی" است, میبینیم که چرا ندارد. چرا دو الکترون همدیگر را میرانند؟ چرا مولکول‌هایِ آب با داغ شدن میجوشند؟

این چراها و چرا جهان اینجور آماسیده و ... پاسخ اشان به خدا نمیرسد, به همان قانونمندی مادی میرسد و بس.
عجب !
یعنی هر چه در عالم ماده واقع شود طبق قانون مخصوص به خود است، ما در باره این قانون چیزی بدانیم یا ندانیم، اگر چنین است دلیل این همه تلاش و کوشش انسان برای کشف علت پدیده ها چیست، یعنی از نظر شما این همه دانشمند مغز خر تناول کرده اند که خود را این همه به زحمت می اندازند تا چیزی را کشف کنند که از اول معلوم است؛ از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است !!!
سوال اصلی همین است طبق کدام قانون هستی در این زمان تقریبا صفر این مقدار حجیم و متورم شده است؟


نقل قول:سپاس, برای همین خواستم نمونه بیاورید که نمونه‌آوری همه چیز را به ساده‌ترین چهره‌یِ خود میکاهد.

در همین بازیِ فیفا و زمانیکه در کُد نرم‌افزار آمده توپ از را تیل A به تیل B بفرست, پردازشگر رایانه‌یِ شما در برخ‌ ای از ثانیه می‌نیازد
که جابجایی مختصات توپ را بپردازشد, این زمان آن اندازه کوتاه است که از دیدگاه یک هومن 0 میاید, ولی هرگز 0 نیست.
بله توالی اجرای کدها زمان بر است اما فاصله طولی و عرضی طی شده و زمانی که جهت حرکت توپ از نقطه آ به نقطه به لازم است و آن را در روی صفحه نمایش توهم می کنیم در بین کدها لحاظ نشده است (دقت کنید عین این فاصله و عین این زمان نه کدی که حاصل عملکرد آن نمایش فاصله و طی شدن زمان در روی صفحه نمایش است).
علاوه بر اینکه خودتان اقرار کردید که فاصله و زمان اجرا شدن کدها نزدیک به صفر است اما صفر نیست در حالیکه فاصله و زمان توهمی بسیار بیش از این مقدار است پس مشکل همچنان به حال خود باقی است.

جالب است که در مورد متورم شدن هستی نیز همین قاعده جاری است یعنی در زمان نزدیک به صفر (ده به توان منفی سی و پنج ثانیه) فاصله های میلیارد میلیارد کیلومتری ایجاد شده است.


نقل قول:درسته ما ١٠٠% نمیدانیم, ولی ١٠٠% هم نمیدانیم فردا خورشید در میاید یا نمیاید و تاکنون کسی از روی نداشتِ این دلاستواری به گرفتاری نیافتاده.
هیچکدام اینها نیز مایه‌یِ اینکه این در میان به یک چیز خنده‌دارتر و کم گرایند‌تر چون هستومندی خدا (آنهم از جنس پوزخندآورِ الله) بباوریم, نمیشوند.
درست نیست
ما می دانیم فردا و فرداهای دیگر طبق قانونی که بر حرکات ستاره ها و سیارات جاری است خورشید طلوع خواهد کرد اما اکنون با پدیده ای مواجه شده ایم که با هیچکدام از قوانینی که قبلا کشف کرده ایم همخوانی ندارد و اینکه بخواهیم با توجیه "هر پدیده مادی قانون مخصوص به خود را دارد" پس این پدیده هم حتما قانونی دارد، به آرامی از کنار موضوع رد شویم، این نوع توجیه همان نسخه بدل خدای حفره هاست و این بسیار خنده آور تر از ملتزم شدن به قانون علیت است.

در ضمن اگر کلماتی مثل خدا ،الله و مانند آن موجب حساسیت شما و کهیر زدنتان می شود می توانید کلمه دیگری به بکار ببرید، مهم این است که اگر ایجاد دنیایی مجازی با قوانین خاص به خود توسط ما نه تنها قابل پذیرش بلکه قابل تحقق است و تحقق هم یافته است، بپذیریم امکان دارد که ما نیز اکنون در یکی از همین دنیاهای مجازی در حال زندگی هستیم با لحاظ اینکه هستی ما با همه طول و عرض وسیعی که دارد در مقایسه با بینهایت وسعتی معادل صفر دارد پس اصلا جای تعجب نخواهد بود که همه این وسعت دهشتناک مانند دانه ارزنی در کف دست خالق آن باشد کما اینکه برنامه های مجازی نوشته شده توسط ما تقریبا چنین خاصیتی دارد.
نقل قول:بجای ترسیدن از آفریدگار بیمغزی که روشن نیست از این بازی‌ها؟ دنبال چه آماجی است, بهتر است خود امان را نگران
چیزهایی بکنیم که بساویدنی و مِهند‌تر هستند, مانند کودنی مسلمانان انتحاری یا بمب اتم در دست احمدی‌نژاد یا نابودی بشر ازراهِ فندآوری.
یعنی به صرف اینکه توان توجیه و فهم کلیت هستی را نداریم، کلاه را تا زیر زانویمان پایین بکشیم و به آنچه در زیر کلاه در حال اتفاق است مشغول شویم!
این بی مغزی و کم خردی است یا تلاش برای فهم هر چند ناقص این کلیت؟ مگر زیر کلاه چه اتفاق مهمی غیر از خوردن و تناسلیدن و مردن وجود دارد که ارزش نگرانی داشته باشد ؟

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#18

Theodor Herzl نوشته: بحث با این جناب کوشا بی‌ فایده است مهربد گرامی‌ ، ایشان فکر می‌کند که جهان برای عصمت فاطمه دختر ممد آفریده شده است و هرچه وراجی می‌کند می‌‌خواهد به این نتیجه برسد! :e530:

مه فشاند نور و سگ عوعو کند

هر کسی بر طینت خود می تند

انتظاری بیش از لودگی و مسخره کردن از امثال شما نیست چرا که

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ
#19

کوشا نوشته: عجب !
یعنی هر چه در عالم ماده واقع شود طبق قانون مخصوص به خود است، ما در باره این قانون چیزی بدانیم یا ندانیم، اگر چنین است دلیل این همه تلاش و کوشش انسان برای کشف علت پدیده ها چیست، یعنی از نظر شما این همه دانشمند مغز خر تناول کرده اند که خود را این همه به زحمت می اندازند تا چیزی را کشف کنند که از اول معلوم است؛ از کرامات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است !!!
سوال اصلی همین است طبق کدام قانون هستی در این زمان تقریبا صفر این مقدار حجیم و متورم شده است؟

کنجکاوی برای شناخت جهان هستی از نیاز آدمی برخاسته. همانجور که شناخت ماه‌هایِ سال و چراییِ بارش باران یا گردش خورشید و ماه به نیاکان
ما در زمانبندی و کشت و کشاورزی اشان یاری میرسانیده, امروز هم شناختِ پدید‌هایِ پیچیده‌تر در راستای فرازیست و والایش کیفیت زندگی ما کاربرد دارند.

پس این کنجکاوی سرشتین از روی نیازی راستین و کارکردپذیر فرگشته ‌و برخاسته, نه اینکه خدادادین و فطری و این پرت و پلاهایِ دیگر باشد.




کوشا نوشته: [/SIZE]بله توالی اجرای کدها زمان بر است اما فاصله طولی و عرضی طی شده و زمانی که جهت حرکت توپ از نقطه آ به نقطه به لازم است و آن را در روی صفحه نمایش توهم می کنیم در بین کدها لحاظ نشده است (دقت کنید عین این فاصله و عین این زمان نه کدی که حاصل عملکرد آن نمایش فاصله و طی شدن زمان در روی صفحه نمایش است).
علاوه بر اینکه خودتان اقرار کردید که فاصله و زمان اجرا شدن کدها نزدیک به صفر است اما صفر نیست در حالیکه فاصله و زمان توهمی بسیار بیش از این مقدار است پس مشکل همچنان به حال خود باقی است.

جالب است که در مورد متورم شدن هستی نیز همین قاعده جاری است یعنی در زمان نزدیک به صفر (ده به توان منفی سی و پنج ثانیه) فاصله های میلیارد میلیارد کیلومتری ایجاد شده است.

اگر می‌پذیرید هنگامیکه ورتنده‌یِ a از ٠ به ١٠٠ می‌دگرد زمان میبرد, چگونه نمی‌پذیرید جابه‌جایی توپ (که نماینده‌یِ a باشد) روی نمایشگر از ٠ به ١٠٠ زمانبر نیست؟

همانندیِ جهان ما به جهان‌هایِ مجازی هم همانندیِ زیبایی‌ست, ولی باز به هیچ روی خدا و آفریدگار نمیرسد.
مگر ما "آفریدگار" هستیم که باشنده‌هایِ مجازی همچون فوتبالیست‌هایِ فیفا ساخته‌ایم؟




کوشا نوشته: درست نیست
ما می دانیم فردا و فرداهای دیگر طبق قانونی که بر حرکات ستاره ها و سیارات جاری است خورشید طلوع خواهد کرد اما اکنون با پدیده ای مواجه شده ایم که با هیچکدام از قوانینی که قبلا کشف کرده ایم همخوانی ندارد و اینکه بخواهیم با توجیه "هر پدیده مادی قانون مخصوص به خود را دارد" پس این پدیده هم حتما قانونی دارد، به آرامی از کنار موضوع رد شویم، این نوع توجیه همان نسخه بدل خدای حفره هاست و این بسیار خنده آور تر از ملتزم شدن به قانون علیت است.

= خدایِ سوراخ‌ها.

یک زمانی هم ما نمیدانستیم چرا باران میبارد و میگفتند کار خداست, امروزه خداباوران هم پابه‌پا
فرگشته‌اند و این سوراخ‌هایِ دانش را جاهایِ دیگر میجویند: نمیدانید پیش از مهبانگ چه بوده؟ پس خدا هست!




کوشا نوشته: در ضمن اگر کلماتی مثل خدا ،الله و مانند آن موجب حساسیت شما و کهیر زدنتان می شود می توانید کلمه دیگری به بکار ببرید، مهم این است که اگر ایجاد دنیایی مجازی با قوانین خاص به خود توسط ما نه تنها قابل پذیرش بلکه قابل تحقق است و تحقق هم یافته است، بپذیریم امکان دارد که ما نیز اکنون در یکی از همین دنیاهای مجازی در حال زندگی هستیم با لحاظ اینکه هستی ما با همه طول و عرض وسیعی که دارد در مقایسه با بینهایت وسعتی معادل صفر دارد پس اصلا جای تعجب نخواهد بود که همه این وسعت دهشتناک مانند دانه ارزنی در کف دست خالق آن باشد کما اینکه برنامه های مجازی نوشته شده توسط ما تقریبا چنین خاصیتی دارد.[/SIZE]

هتّا همین جهان مجازی که گفتیم هم آفرینش نیست و سازش است. پس هتّا اگر جهان خود ما هم جهانی مجازی اندر جهانی دیگر
باشد شناخت کنونی ما میگوید باشندگان آن جهان بیرونی نیز آفریدگار و خدا نیستند و بساکه در بهترین چهره‌یِ خود, ساختگار‌ اند, همچون ما!

به زبانیکه شما هم دریافت کنید:
آفریدگار = خالق
ساختگار = صانع





کوشا نوشته: یعنی به صرف اینکه توان توجیه و فهم کلیت هستی را نداریم، کلاه را تا زیر زانویمان پایین بکشیم و به آنچه در زیر کلاه در حال اتفاق است مشغول شویم!
این بی مغزی و کم خردی است یا تلاش برای فهم هر چند ناقص این کلیت؟ مگر زیر کلاه چه اتفاق مهمی غیر از خوردن و تناسلیدن و مردن وجود دارد که ارزش نگرانی داشته باشد ؟

نه بساکه بوراونه. ما میگوییم بجای فانتزی‌پروری و خودارضایی با فرایافت‌هایِ نباشنده‌یِ آفریدگار و حوری و بهشت و
این پرت و پلاهایِ هذیان‌گونه, بکوشیم با کاربرد خرد و دانش در همین جهان پردیسی زمینی (بجایِ بهشتی آسمانی) پدید‌بیاوریم.

نخستین گام برای رسیدن به این نیز خرافه‌زدایی و دورریختن باورهای کودکانه و دل‌خوش‌کنکی است که بالا گفتیم.


پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#20

Mehrbod نوشته: کنجکاوی برای شناخت جهان هستی از نیاز آدمی برخاسته. همانجور که شناخت ماه‌هایِ سال و چراییِ بارش باران یا گردش خورشید و ماه به نیاکان
ما در زمانبندی و کشت و کشاورزی اشان یاری میرسانیده, امروز هم شناختِ پدید‌هایِ پیچیده‌تر در راستای فرازیست و والایش کیفیت زندگی ما کاربرد دارند.

پس این کنجکاوی سرشتین از روی نیازی راستین و کارکردپذیر فرگشته ‌و برخاسته, نه اینکه خدادادین و فطری و این پرت و پلاهایِ دیگر باشد.
چه نیازی بالاتر از رها شدن دور باطل تولد و مرگ و رنج زندگی
فعلا هم قید خدا و آفریدگار و ... را بزنید و بیشتر روی موجودی که کدهای یک دنیای مجازی را به دلخواه خود نوشته است تمرکز کنید.
با این کشف جدید و گنجیده نشدن آن در دایره قوانین شناخته شده قبلی، چنین فرضیه ای خیلی به ذهن نزدیک شده است.


نقل قول:اگر می‌پذیرید هنگامیکه ورتنده‌یِ a از ٠ به ١٠٠ می‌دگرد زمان میبرد, چگونه نمی‌پذیرید جابه‌جایی توپ (که نماینده‌یِ a باشد) روی نمایشگر از ٠ به ١٠٠ زمانبر نیست؟
فکر کنم اشتباه نوشته باشید، من عکس این مطلب را می گویم؛ حرکت مجازی توپ روی صفحه نمایش زمان بر است و ما این طی شدن زمان و مسافت توهمی را کاملا رویت و فهم می کنیم در حالیکه در پشت صحنه این حرکت یعنی کدها، معادل چنین مسافت و زمانی کاملا روشن است که موجود نیست، هست؟
نقل قول:همانندیِ جهان ما به جهان‌هایِ مجازی هم همانندیِ زیبایی‌ست, ولی باز به هیچ روی خدا و آفریدگار نمیرسد.
مگر ما "آفریدگار" هستیم که باشنده‌هایِ مجازی همچون فوتبالیست‌هایِ فیفا ساخته‌ایم؟

همانطور که قبلا اشاره کردم ظاهرا شما روی کلمه خدا و آفریدگار و صانع و ... حساس هستید؛ چرا ما آفریدگار و صانع و خالق نباشیم هر صنعتی صانعی دارد، نویسنده هر برنامه مجازی و غیر مجازی خالق آن است، این بدیهیات که نیاز به بحث ندارد !

نقل قول:= خدایِ سوراخ‌ها.

یک زمانی هم ما نمیدانستیم چرا باران میبارد و میگفتند کار خداست, امروزه خداباوران هم پابه‌پا
فرگشته‌اند و این سوراخ‌هایِ دانش را جاهایِ دیگر میجویند: نمیدانید پیش از مهبانگ چه بوده؟ پس خدا هست!

خداباوران هنوز هم می گویند کار خداست،
مگر حرکت توپ به سمت دروازه و گل شدن آن کار نویسنده کدهای بازی نیست؟


نقل قول:هتّا همین جهان مجازی که گفتیم هم آفرینش نیست و سازش است. پس هتّا اگر جهان خود ما هم جهانی مجازی اندر جهانی دیگر
باشد شناخت کنونی ما میگوید باشندگان آن جهان بیرونی نیز آفریدگار و خدا نیستند و بساکه در بهترین چهره‌یِ خود, ساختگار‌ اند, همچون ما!
من روی الفاظ حساسیتی ندارم، شما بگو ساختگار !
همانطور که سازنده یک بازی رایانه ای بعد از کشته شدن غول هر مرحله قدرت بیشتری به کارکتر بازی داده و امتیازهای او را افزایش می دهد
سازنده دنیای مجازی ما هم این کار را کرده و برای عبور از هر مرحله امتیازات خاصی در نظر گرفته است.

نقل قول:به زبانیکه شما هم دریافت کنید:
آفریدگار = خالق
ساختگار = صانع
همه این کلمات مترداف و یک معنا دارند.


نقل قول:نه بساکه بوراونه. ما میگوییم بجای فانتزی‌پروری و خودارضایی با فرایافت‌هایِ نباشنده‌یِ آفریدگار و حوری و بهشت و
این پرت و پلاهایِ هذیان‌گونه, بکوشیم با کاربرد خرد و دانش در همین جهان پردیسی زمینی (بجایِ بهشتی آسمانی) پدید‌بیاوریم.

نخستین گام برای رسیدن به این نیز خرافه‌زدایی و دورریختن باورهای کودکانه و دل‌خوش‌کنکی است که بالا گفتیم.
اوج فانتزی !!!
دنیای مجازی ما بر اساس قوانین شناخته شده حاکم بر آن ظریفت پردیس شدن را ندارد
خیلی ها به این هوس و توهم روزگار گذراندند اما
جز بالش سرد خاک نصیب دیگری نبردند،
حال فرض کنید روی زمین به این ظرفیت رسیدیم با عوامل خارج از زمین چه می توانیم بکنیم؟
یک ریگ آسمانی اگر نابودی کامل زمین را رقم نزند به راحتی می تواند همه چیز را به وضعیت هزاران سال قبل برگرداند.

ما در عالمي زندگي مي‌كنيم كه جلوه‌گاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديده‌هاي عالم تا كوچك‌ترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستي‌شناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهاده‌اند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازي‌هاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: