11-09-2013, 05:33 PM
آلیس نوشته: این لذتی که گفتید برای من زمانی رخ میدهد که شبهنگام در شمال ایران*، زیر آسمان نزه و:e057:
پاکی که تاریکی بیپروای آن مغز آدمی را میدرد، روی مَرغزار و علفهای خیس سرسبز دراز
بکشم و به ستارههای سرگردانی که در سیاهی شب افسونگری میکنند، خیره خیره محو بشوم.
در این دم که بزرگی ترسناک آسمان و کیهان مرا میبلعد و پوچ میکند، احساس کرختی و نیستی
بمن دست میدهد.
مدتها طول میکشد تا در عمق خواب و تاریکی خودم را پیدا کنم، در این مدت مثل کسی که
هیپنوتیزم شده باشد با خودم حرف میزنم و مکاشفه میکنم.
* این تجربه را در کویر هم میتوان دید، ولی بوی گل و علف و رُستنیها حال و هوای سنگی را در هوا
پراکنده میکند. هرچند، در آسمان شمال اگر نزدیک شهر نباشید و آلودگی نوری هم نباشد، آسمان آن با
آسمان کویر برابری میکند.
براستی که تجربه بسیار لذت بخشیست!!!
در آسمان کویر ستاره ها بسیار شفاف تر هستند.
اما من؛
صدای امواج دریا را در ساحل...
به عنوان موسیقی زیبای طبیعت...
در پیش زمینه رهایی ام در مخمل آسمان شب را ؛
ترجیح می دهم!
و به راستی که باید در آینده؛ تلسکوپی هم بخرم!
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...