نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات دوران مدرسه و دانشگاه
#61

من هیچ وقت جرات تقلب نداشتم و همچنین وقتی معلم سر کلاس بود شیطونی نمی کردم به خاطر همین خاطره بد ندارم
اما وقتی معلم نبود کلاس رو بهم می ریختم یادش به خیر دوران خوبی داشتیم
پاسخ
#62

ما رو ببین با کیا اومدیم 13 بدر

همه بچه مثبت E415
پاسخ
#63

mamad1 نوشته: ما رو ببین با کیا اومدیم 13 بدر

همه بچه مثبت E415


ممد جان خود من خیلی خیلی شیطون بودم ... به مظلومیت الانم نیگا نکن !E409
پاسخ
#64

blackswan نوشته: ممد جان خود من خیلی خیلی شیطون بودم ... به مظلومیت الانم نیگ نکن !

خیلی هم خوب پس خاطره هاتو بگو بشنویم بابا جان
پاسخ
#65

خاطرات بد مال دوران ابتدایی بود .به خاطر سن کممون و بی توجهی پدر و مادرها جرات اعتراض نداشتیم وقتی تنبیه بدنیمون می کردند
الان که فکر می کنم خیلی مواقع حرصم در میاد که چرا هیشکی صداش در نمی اومد اخه به خاطر هیچی کتک می زدند
مگه تو کشورهای غربی جرات دارند به بچه مردم بگند بالا چشمت ابروه بچهمردم که سهله بچه خودشون رو هم تنبیه بدنی نمی کنند
یادمه کلاس دوم سوم ابتدایی بودم یه مبصر داشتیم که اسم بدها (یعنی اونایی که شلوغ می کردند ) رو رو تخته سیاه می نوشت فکر کنم دهه شصتیها یادشون باشه این مبصر بی انصاف ما فقط برای اینکه تخته رو پر اسم کنه چه اونایی که ساکت بودند چه اونایی که شلوع می کردند رو می نوشت یه بار ناظم اومد همه اسمهایی که رو تخته بود رو صدا کرد تا نفری یکی دو تا چوب بزنه کف دستشون منم جزو اونا بودم اسم یکی از بچه های خیلی شیطون و شلوغ کلاس رو گفت از قضا اون دختر اون روز غایب بود اما اسمش رو تخته بود اون جا بود که مبصر ضایع شد و ناظم دو تا چوب زد کف دست خودش اخ دلمون خنک شد اما چه فایده ما هم چوبمون رو خورده بودیمE415
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: