دفترچه
صندلی داغ - Ouroboros - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای ویژه (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87)
+--- انجمن: صندلی داغ (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA)
+--- موضوع: صندلی داغ - Ouroboros (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-Ouroboros)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-23-2013

David Hume نوشته: به نظر شما مارکس به دنبال دولتی کردن همه چیز بود یا آنارشیسم؟
درود.
مارکس بی‌شک به دنبال دولت‌زدایی بود، وانگهی چند اشتباه بسیار بزرگ در کُل پروژه‌ی خود داشت، اول اینکه گمان می‌کرد تسخیر قدرت سیاسی واپسین مرحله‌ از انقلاب است و همه چیز با حاکم شدن کارگران به پایان می‌رسد. از همان روز نخست در عمل خطا بودن این فرض مشخص شد، و قدرت تازه بدست آمده‌ بلادرنگ بدل به یک نومانکلاتور جدید و قدرتمندتر از سابق شد، زیرا مهمترین وجه زندگی اجتماعی را نیز تماما در اختیار داشت. مارکسیستهای بعدی(همچون گرامشی)با مشاهده‌ی شکست تجربه‌ی اکتبر سرخورده و متحیر تلاش کردند نوعی گذار فرهنگی و اقتصادی را مقدم بر تصاحب قدرت سیاسی بدانند.

اشتباه دیگر او در تحلیل از نظام سرمایه‌داری و گنجایشهای ذاتی آن بود، خصوصا اینکه دستگاه مذکور توانایی به شراکت فراخواندن کم و بیش همه کس را در خود دارد و به چنان ارتقا کیفی سطح زندگی بطور عمومی می‌انجامد که در تناسب، زندگی کارگران قرن بیستم در کشورهای پیشرفته‌ی صنعتی از همان شاهان قرن نوزدهم مجلل‌تر و مرفه‌تر می‌شود. مارکس گمان می‌کرد لندن قرن نوزدهم با آن شرایط به راستی خشم‌آوری که کارگران و اقشار فرودست متحمل می‌شدند تازه آغاز بدبختی‌ها برای پرولتاریاست، و اوضاع هر روز از آنهم بدتر خواهد شد. این اشتباه آنقدرکه پوپر تلاش کرد بنماید مهم و کلیدی و بزرگ نبود، یعنی کُل انتقاد مارکس از سرمایه‌داری بر آن بنا نشده بود، اما همچنان پاره‌ای تعیین‌کننده از تحلیلی بود که برای پیشبینی آینده‌ی دستگاه تدارک دیده بود.

یک مورد دیگر هم نگاه هگلی بود که به مفهوم دولت داشت، و گمان می‌کرد دولت ایده‌آلی می‌تواند وجود داشته باشد که مردم را به سوی آزادی و برابری و عدالت بیشتر رهنمون بکند.

David Hume نوشته: آیا فکر می‌کنید لنین و تروتسکی به نظریه مارکس خیانت کردند با تولید چیز‌هایی‌ مثل سیستم تک حزبی که مثلا انقلاب را پیش ببرد؟

هرگز نمی‌توان گفت «خیانتی» درکار بوده و من حتی گمان نمی‌کنم انحرافی وجود داشته. تمام این دیوهایی که در قرن بیستم خودشان را مارکسیست لقب دادند و جنایات باورنکردنی بنام آن مرتکب شدند بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ کمونیسم را تشکیل می‌دهند و نشان‌دهنده‌ی اشتباهات آشکاری در محاسبات متفکران آغازین آن هستند. بدیهی‌ست که خیلی از آنها به فرمایش نوشته‌های مارکس آنچه کردند را انجام ندادند و احتمالا بخش بزرگی از ارتکاباتشان در تضاد مستقیم با آرمانها و تئوری‌های مارکس بوده، وانگهی این معنایی ندارد بجز نادیده گرفتن فاکتورهایی که به این تضادها و خطاها انجامیده. ۹۰٪ کشتارها تحت نام کمونیسم را ناسیونالیستها انجام دادند، مارکس معتقد بود ناسیونالیسم انحرافی‌ست زودگذر در تاریخ شکل‌گیری جنبش طبقه‌ی کارگر و با پیدایش نخستین جرقه‌های انقلاب تماما محو خواهد شد!

بطورکلی خیانت و انحراف و «این همان نیست» دفاعیات درستی نیستند، مسلم است که مارکس خواستار و مروج نسل‌کشی نبود، اما بخشی از نظریه‌های او این امکان را به کسان می‌داد تا بتوانند نسل‌کشی را توجیه بکنند. این ایراد تمام ایدئولوژی‌ها و افکاری‌ست که پیش از هالوکاست پدید آمده‌اند و در آنها ابزار لازم برای جلوگیری از سوء استفاده‌های احتمالی پیشبینی نشده.

David Hume نوشته: اختلاف تروتسکی با استالین بر سر چه بود؟ و چرا استالین تروتسکی را کشت؟

تروتسکی طرفدار «انقلاب مداوم»، یعنی صادر کردن انقلاب به تمام جهان بود و باور داشت نمی‌توان کشور کمونیستی مستقلی در جهان کاپیتالیستی ابداع کرد، استالین طرفدار «سوسیالسم محلی» بود و می‌گفت ابتدا باید روسیه را به مرحله‌ی صنعتی‌ رساند، از سوسیالیسم عبور داد و سپس به فکر صدور انقلاب بود. اختلافات ایدئولوژیک اما میان ایندو بیشتر بازی سیاسی بودند و مشکل اصلی بر سر تصاحب قدرت در دیکتاتوری جدید بود. استالین در بازی‌ بسیار قهارانه‌ای تروتسکی را از کمیته‌ مرکزی حزب بیرون انداخت و او هم بهت‌زده و متحیر باقی عمر را به دندان قروچه گذراند. اینجا تصویری که تروتسکیستها می‌کوشند از «رفیق پاکباخته برای خلق» ارائه بدهند کس و شعری بیش نیست، زیرا همین قهرمان بی‌بدیل خلق چهار سال پیشتر در جنگ داخلی با سفیدها متحد شده بود و آنارشیستها را تا آخرین نفر کشتار کرده بود، و به خوبی با ماهیت حقیقی نظام در حال استقرار آشنایی داشت.

کشتن او بخشی پایان از ترور تمامی عناصر نامطلوب توسط پلیس استالینی بود، که با قتل عام میلیونها نفر همراه شد، تروتسکی میان ارتشیان و مردم عادی محبوب بود و دیکتاتورهای دیوانه از هیچ چیز بیش از سیاستمداران محبوب نمی‌ترسند.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-23-2013

Anarchy نوشته: در زندگی چه چیزی بوده که آرزوی اون رو داشتی یا داری ولی بهش نرسیدی یا میدونی نمیرسی ؟

چیز خاصی نبوده. اینطورکه شما پرسیدید گمان نمی‌کنم اصلا چیزی را چنان خواسته باشم! E056:e108:
چیزها را برای مدتی می‌خواهم و اگر نشدنی باشد می‌روم سراغ «بهترین چیز بعدی».

Anarchy نوشته: یه سوال دیگه هم داشتم، در این دنیای مجازی چه کسی بیشترین تاثیر رو داشته در شکل گیری،تغییر یا اصلاح تفکراتت؟ منظور همین فورم های اینترنتی هست...

در فرومهای فارسی زبان؟ این ابراز بی‌مهابای خداناباوری و ضدیت با اسلام قطعا اثر مجاورت با مزدک است، اگرنه دین و خدا و اسلام هیچوقت برایم بطور جدی مطرح و مهم نبوده‌اند(خصوصا آنقدرکه بخواهم خود را «اسلام‌ستیز» لقب بدهم). پس باید بگویم مزدک.


صندلی داغ - Ouroboros - Anarchy - 02-23-2013

امیر جان ببخشید سوالات رو پراکنده میپرسم...ذهن آشفته ای دارم این روزها !!

1)بزرگترین ترسی که در زندگی داشتی/داری چیه؟
2)در لحظات سختی که در زندگیت داشتی/داری چه چیزی به تو انرژی میداده/میده و تو رو امیدوار نگه میداشت/میداره؟


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-23-2013

Anarchy نوشته: 1)بزرگترین ترسی که در زندگی داشتی/داری چیه؟

مُردن. چیزی هراسناک‌تر از مغاک نیستی را نمی‌توان تصور کرد.

Anarchy نوشته: 2)در لحظات سختی که در زندگیت داشتی/داری چه چیزی به تو انرژی میداده/میده و تو رو امیدوار نگه میداشت/میداره؟

لذت فائق آمدن بر آن مشکل هموراه انگیزه‌بخشی بالایی داشته و دارد. هرگاه به مسئله‌ای دشوار برمی‌خورم یا دشواری جانکاهی سر راهم قرار می‌گیرد، به لحظات پیروزی و شادکامی منتج از آن می‌اندیشم.


صندلی داغ - Ouroboros - Mehrbod - 02-23-2013

امیر جان اگر بخواهی سه پند مهادین و کلی برای زندگی بدهی, چه خواهند بود؟


صندلی داغ - Ouroboros - Theodor Herzl - 02-23-2013

Ouroboros نوشته: اینجا تصویری که تروتسکیستها می‌کوشند از «رفیق پاکباخته برای خلق» ارائه بدهند کس و شعری بیش نیست، زیرا همین قهرمان بی‌بدیل خلق چهار سال پیشتر در جنگ داخلی با سفیدها متحد شده بود و آنارشیستها را تا آخرین نفر کشتار کرده بود، و به خوبی با ماهیت حقیقی نظام در حال استقرار آشنایی داشت.
من اکثر کمونیست‌هایی‌ که دور و برم بودند همه تروتسکیست بودند تقریبا و چنان از این شخص قدیس ساختند که انگار اگر بعد از لنین او بجای استالین به قدرت میرسید ، روسیه بهشت می‌‌شد.


صندلی داغ - Ouroboros - Ouroboros - 02-23-2013

David Hume نوشته: من اکثر کمونیست‌هایی‌ که دور و برم بودند همه تروتسکیست بودند تقریبا و چنان از این شخص قدیس ساختند که انگار اگر بعد از لنین او بجای استالین به قدرت میرسید ، روسیه بهشت می‌‌شد.
اگر تروتسکی قدرت می‌گرفت احتمالا کشتارهای سیاسی خیلی کمتر می‌بودند و اقدام به صادر کردن انقلابیون به آلمان قبل از قدرت گرفتن نازیها می‌کرد. اما تصویر کردن او به عنوان فرشته‌ای که بازی را به ابلیسی باخت یکسره برآمده از خیال‌پردازی‌های رقت‌انگیز ستونهای از هم پاشیده‌ی چپ سنتی‌ست.

پ.ن: یک نگاهی به این بیاندازید: قیام کرونشتات

Mehrbod نوشته: امیر جان اگر بخواهی سه پند مهادین و کلی برای زندگی بدهی, چه خواهند بود؟

مهربد مرا از پاسخ دادن به این پرسش معاف بدار.
هیچ اعتقادی به پند و الگو و سرمشق و گزین‌گویه ندارم و اینها را اندیشه‌های چرخ‌شده برای آدمهایی که قصدشان معاف کردن مغز از کمی کند و کاو در بطن مشکلات است می‌دانم. E414


صندلی داغ - Ouroboros - Theodor Herzl - 02-23-2013

یک نکته مهم در مورد تروتسکی هم اینکه در روز‌های آخرین خود که در مکزیک زندگی‌ میکرد نظر مثبت تری نسبت به صهیونیسم پیدا کرد، و تعدادی از سوسیالیست‌های صهیونیست که به اسرائیل رفته بودند به دیدار او در مکزیک رفتند، تروتسکی گفته بود که یهودی‌ها باید از اروپا خارج بشوند و کشور خود را تاسیس کنند ، در این میان صهیونیست‌های سوسیالیست از اینکه بزرگترین سوسیالیست انقلابی جهان(که یهودی زاده هم هست) در آن زمان به جنبش آنها نظر مثبتی پیدا کرده بود بسیار خوشحال بودند.


صندلی داغ - Ouroboros - Russell - 02-23-2013

خوب امیر جان:
1-در کمدی چه سبک و چه کسانی را دوست داری؟
2-نظرت درباره اصلاح طلبان و روشنفکران دینی چیست کارنامه و آینده آنها را در ایران چطور میبینی؟
3-قلیون دوست داری/داشتی؟!!
4-نگرت درباره بازی انگلیسی در شترنگ (هر چه به ذهنت میرسد)


صندلی داغ - Ouroboros - Alice - 02-23-2013

درود بر شما ؛ نیک آمدید ! :)
:e303:


* آیا ترک ِ سیگار برایتان ساده و آسان بود یا به سختی از آن جدا شدید ؟ جدا از زیانمندی‌اش ،
در آن دوران سُهش ِ شرمندگی و یا هرگونه حس ِ بدی به خودتان داشتید ؟



* به احترام و ارج گذاری ِ بزرگ‌تر از خود و ریش‌سپیدان باورمندید ؟ رویهم ، چه افرادی را در زندگی‌تان
شایسته‌ی ارج و ارزش ِ خود میدانید ؟



* اگر دختر بودید ، چگونه پسری را «لاشی» خطاب می‌کردید ؟
مردی که هم‌خوابه ها/دلبران بسیاری می‌داشت به باورتان لاشی‌ و فرومایه بود و در
جایگاه دوستی (یا هم‌بستر شدن) برایش کمترین بها و ارزشی قائل نمیشدید ؟ :)



* تراز خنگی و حماقت مردان بیشتر است یا زنان ؟


* به چهره‌ و خوش‌رویی ِ نگاره زیرین از 1 تا 10 نمره بدهید ! (تنها به زیبایی)

[ATTACH=CONFIG]1425[/ATTACH]



* دختران کدام مرز و بوم از همه زیباترند ؟



* دیدگاهتان پیرامون «اصغر فرهادی» ؟



* پارسی سَره و پالوده توانمندتر است یا فارسی ِ آغشته به تازیک ؟



* و سرانجام چکیده‌ی نگاهتان به زندگی تنها در «یک واژه» ؛


سپاسمندم ! :)