RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
PEPE - 07-12-2025
همزمان در فورچ این را میبینی :)
نقل قول:07/09/25(Wed)
I wish I wasn't born in this 3rd world shithole. I feel so much isolation here I can't even describe. There is no one to talk to about books, most people are stuck in their colonial hangover of suppressing each other. Everyone is trying to outbeat others to get to that perfect sum of money and power. The culture is lost somewhere rotting in a place obvious to everyone but nobody cares enough to rescue it. Even when I go to book club of my university the conversations doesn't go beyond Alchemist and other pop books. There are just empty libraries here where people go not to study but the maximize their skills for next big thing that will emerge from the leftovers of new technological innovation. Families are way to exploit each other mentally, socially and sexually while thinking sticking together will preserve their heritage. All their talks are inherently without any meaning using jargons they don't believe about topics they don't care while imagining how they will win this game. I just watch smoking another ciggrate looking for something I never had
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Anarchy - 07-12-2025
(07-09-2025, 09:41 PM)Mehrbod نوشته: این دیدگاه هرگز از من نبوده و نیست
پس اینجا منظورت چی بود ؟
(09-18-2024, 10:22 PM)Mehrbod نوشته: با پیشرفت روزافزون فندآوری چنانکه میبینید شاید چند دههی دیگری هومنی از بیخ و بن نابود شده باشد و در این اندرگذر اینکه چند تن دیگر
خردگرا بشوند یا نشوند دگرسانی آنچندانی نمیآفریند.
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Anarchy - 07-12-2025
چیزی که من در بحث های دوستان نمیبینم اینه که عوامل عدم موفقیت مردم یا فعالین سیاسی در این سالهای مبارزه با جمهوری اسلامی واقعا چی بوده ؟ اول باید دلایل رو فهمید حتی اگر لازم باشه بی رحمانه خودمون رو نقد کنیم بعد ببینیم با امکانات موجود چه برنامه عملی امکان پذیره ... مثلا مهربد همون ابتدای شروع حمله اسرائیل میگفت مردم زورشون نمیرسه ... پس اسرائیل حمله کنه و دیگه کار تمومه !!
خب الان دیدی که کار تموم نشد و تحلیلت اشتباه بود . آیا بازنگری کردی در نگاهت ؟ مشکل اپوزیسیون نیم بند ما هم دقیقا تحلیل های سطحیه.
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Mehrbod - 07-12-2025
(07-12-2025, 07:58 AM)Anarchy نوشته: (07-09-2025, 09:41 PM)Mehrbod نوشته: این دیدگاه هرگز از من نبوده و نیست
پس اینجا منظورت چی بود ؟
(09-18-2024, 10:22 PM)Mehrbod نوشته: با پیشرفت روزافزون فندآوری چنانکه میبینید شاید چند دههی دیگری هومنی از بیخ و بن نابود شده باشد و در این اندرگذر اینکه چند تن دیگر
خردگرا بشوند یا نشوند دگرسانی آنچندانی نمیآفریند.
من اینجا دیدگاه را بهتر رساندهام:
(01-25-2020, 03:56 AM)Mehrbod نوشته: Thanks نوشته: مقالۀ An Introduction to Complex Systems Science and Its Application که امسال منتشر شد، تقریباً عصارهای از تمام گفتمانهای کازینسکی و طالب را دارد (بیشتر دومی را)؛ چه آنجایی که دربارۀ موفقیت بازار آزاد نسبت به کمونیسم میگوید، چه آنجایی که دربارۀ عدم قطعیت سیستمها، چه آنجایی که اعتقاد دارد سیستمها باید روند فرگشتی را الگوی بقا قرار دهند (Antifragile)، و چه آنجایی که تلویحی با گلوبایسم و متمرکز کردن سیستم در یکجا مخالفت میکند (Localism). فرقش این است که مقالات آکادمیک همان مسائل را گرچه خلاصه، اما مثل همیشه ملالآور توضیح میدهند.
@Mehrbod نظر شما چیست؟ Localism را آلترناتیو بهتری نمیدانید؟ خصوصاً اینکه دامنۀ آسیبرسانی تکنولوژی را از «جهان» به «محل» محدود میکند، سیستمی میسازد که آنچه نکشتش قویترش خواهد کرد، و یک هدف واحد و واضح است که در صورت موفقیت هم به نظر نمیرسد نیاز داشته باشد تا حزبی قدرتمند آن را کنترل کند (با در نظر گرفتن ارجاعات فصلهای آخر کتاب متأخر کازینسکی دربارۀ چگونگی موفقیت انقلابها).
نوشتار نغز و گیرایی بود. پیوند آن به گفتمان فنآوری آنچنان یکراست نبود.
اگر از گفتمان فنداوری یک چیز را گرفته باشید آن است که رویهمرفته این سیستم است که راه را میگزیند نه "یک کسانی آن بیرون".
پس گفتن اینکه چگونه فنداوری را مهار کنیم تا اندازهی بالایی بیهوده است، مانند این میماند که بخواهید سرماخوردگی را ریشهکن کنید،
نمیتوانید چون آمایش (ترکیب) های ویروسی که فرگشت بیابند بیکران اند. درست همانجور که نمیتوانید رایانه ای بدارید که ۱۰۰%
هکناپذیر باشد، چه که در این راستا فربینهای ریاضی ای هستند که میگویند چرا شدنی نیست!
به دیگر زبان، در روند پیشرفت فندآوری اگر چیزی ممکن شود، پدید نیز خواه ناخواه خواهد آمد.
در این راستا تنها کاری که شاید بتوان کرد کاهش احتمال این رویداد از دمی که "ممکن" شد به "پدیدار" است.
این چکیده ی گفتمان فنداوریست. از دیدگاه کازینسکی سخن دربارهی راستادهی به فنداوری از بیخ بیهوده است،
از دیدگاه من تا اندازه ی بالایی بیهوده است، ولی ۰ نیست و بخت بسیار اندکی آنجا هست که از این گذر رد شویم و خودمان را نیست نکنیم.
این چکیده, فرجامیابی من از آن گفتمان پایانناپذیر بوده. اگر داریم ریسک میکنیم و اگر ناچار از ریسک کردن ایم, پس
بهتر است همهی کوش و توشمان را بر این بگذاریم که بختمان برای رسیدن به آیندهی دلخواه را بالاتر برده باشیم.
همچنین:
Mehrbod نوشته: در این اندرگذر اینکه چند تن دیگر خردگرا بشوند یا نشوند دگرسانی آنچندانی نمیآفریند.
براستی خردگرا کردن و نکردن چند شمار دیگر هم سود آنچنانی ندارد, فردید این نبوده که این کار از بیخ
بیهوده است (آماج), این بوده که در همسنجی با کارهای دیگری که میتوانیم بکنیم, هوشمندانه نیست و بازدهی بالا ندارد (روش).
اگر لینک نوشته را هم بگذارید, به گمان بالا در بافتار سخنی که این را
نوشتهام فردید را بهتر رسانده بودهام, بتنهایی کسی این را بخواند میتواند
برداشت نادرست کند و بگماند که من دارم ساز نومیدی و هر چه باداباد میزنم.
---
دربارهی ایران نیز همین رویکرد پابرجاست. بخت ایران برای آزادی و پیشرفت بسیار بالاتر از چیرگی بر فندآوریست
و دربارهی روش, کسانیکه دفترچه را میخوانند و اینجا مینویسند از دید من سود بالایی دارد که به این
آینده خوشبین باشند چرا که «یک مرد جنگی به از سد هزار». هموندان اینجا بیشترشان خودآموخته و
فرهیختگانیاند که سالهای بسیاری را به خواندن و ژرفاندیشی گذراندهاند و اگر بجای نکوهش ابزارهای
نوین مانند تیکتاک, توییتر و ... نیرویشان را روی آگاهسازی بگذارند, بازدهی بسیار بالایی خواهند گرفت.
PEPE نوشته: ...
ضمنا
این جماعتی که توییت هایشان را پست می کنید دردشان چیز دیگری است و جنس توهم شان هم طور دیگر
بدبین مد نظر شما یا کرخت و خمیر در گوشه ای افتاده و یا در حال چرند گویی است که الگوریتم شبکه اجتماعی پاداشش را بدهد
برای من حداقل مدیوم فروم هنوز هم تنها محل جدی گفتگوی اینترنتی است و در مفاد اینجا نویسندگان قدیمی اش با ذهن نقاد
برتری در ترارساندن سخن خود یک مهارت آموختیست. اگر پولدار باشید, سخنتان بُرنّدگی پیدا
میکند, اگر هواداران سدهزارتایی و میلیونی داشته باشید, سخنتان بُرد پیدا میکند, ستیز با ابزارهای
نوین نامنطقیست و بهتر است کسانیکه اینجا تا این اندازه دانشآموختهاند بازی کردن با همان
"الگوریتمهای شبکههای اجتماعی" را نیز بیاموزند و بهرهبردارند تا اینکه بنکوهند و بگویند در شان ما نیست.
نیک میگویم یک زمانی هم بیگمان برخی فرهیخته فارومهای آنلاین را ریشخند میکردهاند که
اینها جای گفتگو نیست و گفتگو را باید در محفل شبانه با یک ویسکی و سیگار برگ کرد. امروز هم
تیکتاک و توییتر را ریشخند میکنند که اینها جای بچههاست و کسانیکه دنبال لایک گرفتناند, ولی
در واقعیت همهی اینها ابزاری بیش نیستند و اگر کار با هر ابزار را بیاموزیم میتوانیم آنرا برای آماج دلخواه بکار ببریم.
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Rationalist - 07-12-2025
(06-24-2025, 12:01 PM)Ouroboros نوشته: از بطالت به لذت میگریختم. مرضی گرفتم و دردمند شدم. چنگ من از آویزان شدن از لذایذ گذری برای فراموشی مغاک درون خسته شد و با ماتحت زمین خوردم! پس فهمیدم که وزن وجودشناختی درد بسیار سنگینتر از لذت و عشق و محبت هرچیز دیگری در این جهان است. درد که ورود میکند همه چیزهای دیگر به احتراماش سرپا میشوند. درد که بر در میکوبد، همه دیگر عواطف و احساسات و تجربیات مو بر تنشان راست میشود. جهانبینیای که قادر به پیشبینی و آماده سازی ذهن و وجود برای این حضور اجتنابناپذیر درد نباشد توهم است. یاد و خاطر همه لذایذ دنیا را یک سردرد بد که ول نمیکند به صندوقچه فراموشی میسپارد، چه رسد به دردهای عمیقتر و شدیدتر و واقعیتر...
پس چرا با وجود آگاهی کامل و عمیق از این موضوع و با انجام مراقبه ها و... همچنان از رنج ها فرار می کنیم؟ آیا ضرورت و جبر پشت این مقوله است؟
اساسا محکم ترین حکم های خرد و ژرف ترین آگاهی ها و پیشبینی ها چه قدر در بزنگاه دشواری زندگی «در عمل» اثرگذار می توانند باشند؟
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Rationalist - 07-12-2025
(07-12-2025, 08:44 PM)Mehrbod نوشته: هموندان اینجا بیشترشان خودآموخته و
فرهیختگانیاند که سالهای بسیاری را به خواندن و ژرفاندیشی گذراندهاند و اگر بجای نکوهش ابزارهای
نوین مانند تیکتاک, توییتر و ... نیرویشان را روی آگاهسازی بگذارند, بازدهی بسیار بالایی خواهند گرفت.
خوب دقیقا چه جور آگاه سازی ای باید انجام بدیم؟!
مثلا مردم را آگاه کنیم که اسلام اَخه؟ یا جمهوری اسلامی بده و باید سرنگون بشه؟
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
PEPE - 07-13-2025
این بخش از نوشته های امیر گرامی
نقل قول:آخوند سپر بلای سپاهیست و تا روزی که به مترسک سر جالیز آنها فحش بدهید خیالشان راحت است که سرنخ اصلی قدرت را نمیدانید کجاست و بنابراین تهدیدی برایشان نیستید... به هرحال منظور اینکه ایشان روستایی سه طبقه هستند و کینهای که از سبک زندگی طبقه متوسط شهرنشین ایران دارند از کینهای که به شهرکنشین یهودی در اسراییل دارند خیلی عمیقتر و جدیتر و شخصیتر است
که معمولا در محاسبات خیلی ها نیست ،کمیت و کیفیت عضوگیری نیروهای امنیتی،نظامی و بسیجی معمولا خارج از کلان شهرهاست
من را یاد تئوری
Bioleninism انداخت
نقل قول:In Communist countries pedigree was very important. You couldn’t get far in the party if you had any little kulak, noble or landowner ancestry. Only peasants and workers were trusted. Why? Because only peasants and workers could be trusted to be loyal. Rich people, or people with the inborn traits which lead to being rich, will always have status in any natural society. They will always do alright. That’s why they can’t be trusted; the stakes are never high for them. If anything they’d rather have more freedom to realize their talents. People of peasant stock though, they came from the dregs of society. They know very well that all they have was given to them by the party. And so they will be loyal to the death, because they know it, if the Communist regime falls, their status will fall as fast as a hammer in a well. And the same goes for everyone else, especially those ethnic minorities.
link
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
PEPE - 07-13-2025
ما دو روایت رسمی و غیر رسمی در ایران داریم ( که بازگویی روایت رسمی از حوصله بحث خارج است اما نتیجه خیال خام "مهندسی اجتماعی" حکومت است )
رسانه نقش خیلی مهمی در شکل دادن به فرهنگ خارج از روایت رسمی داشته و دارد
رادیو،روزنامه،شبکه ماهواره ای و موثرترین و اخرین اینترنت
یک عده از "کوتاه امدن" اینها در برابر ماهواره و مقایسه کردن ان طی یک ژیمناستیک ذهنی با استارلینک حرف می زنند که خنده دار است
قلع و قمع کردن اش از 88 تا به امروز به اشکال مختلف و دوران ززآ تا حمله اخیر با قطع کامل و "نت ملی"
چون این اینترنت بود که به هر کوی و برزن رسید و مردم ایران "غیر قابل پیش بینی" شدند
تماشای نمود "فرهنگ" و سبک زندگی هر استان،شهرستان،بخش و روستا از حاصل برخورد با دنیای بیرون در اینستاگرام ،تلگرام و توییتر یک سرگرمی بی پایان است
نتیجه و اصل جنس را هم در تضاد و تعامل این دو روایت مختلف به صورت "شوک فرهنگی" در اتوبوس،مترو،بازار و کلا زندگی روزمره می ببینید( شخصا تجربه دانشگاه را از همه لذت بخش تر میدانم )
این "باغ وحش انسانی" دوست داشتنی با حضور انواع شخصیت شترگاوپلنگ،لاشخور،شترمرغ،آفتاب پرست،کفتار،الاغ و باقی موجودات در این کلیله و دمنه ایرانی
اینجاست که امثال جناب مهربد راجع به "عبور از اسلام و علاقه به زبان پارسی" دچار خطای محاسباتی می شوند
چون هر گروه،دسته،قشر،قوم و جنسیتی واکنش منحصر به فرد خود به "آزادی اطلاعات" را دارد
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Ouroboros - 07-13-2025
(07-12-2025, 08:57 AM)Anarchy نوشته: چیزی که من در بحث های دوستان نمیبینم اینه که عوامل عدم موفقیت مردم یا فعالین سیاسی در این سالهای مبارزه با جمهوری اسلامی واقعا چی بوده ؟ اول باید دلایل رو فهمید حتی اگر لازم باشه بی رحمانه خودمون رو نقد کنیم بعد ببینیم با امکانات موجود چه برنامه عملی امکان پذیره ... مثلا مهربد همون ابتدای شروع حمله اسرائیل میگفت مردم زورشون نمیرسه ... پس اسرائیل حمله کنه و دیگه کار تمومه !!
خب الان دیدی که کار تموم نشد و تحلیلت اشتباه بود . آیا بازنگری کردی در نگاهت ؟ مشکل اپوزیسیون نیم بند ما هم دقیقا تحلیل های سطحیه.
سیاست عرصه جولان اذهان میانمایه است، و کنش سیاسی همیشه محکوم است به جایگزینی یک بت با بتی دیگر. برای آنکه در این عوضبدل موفق باشید باید بتوانید به طرزی ماهرانه دروغ بگویید. دروغ ماهرانه در عرصه سیاست یعنی دروغی که اولا برای مخاطب باورپذیر است، ثانیا دقیقا آن حقیقتی که او را برآشفته کرده هدف میگیرد و پنهان/انکار میکند، ثالثا وعدهای متناسب با هوسهای او مطرح میکند و رابعا کاملا آگاه است شبیه آخرین دروغی نباشد که مخاطب شنیده است. در این نیم قرن در ایران ما کسی را نداشتهایم که بتواند به خوبی ج.ا یا از آن بهتر دروغ بگوید. سیاست هنر فریب دادن خویش است به امید فریب دادن دیگران. اپوزیسیون ج.ا دروغهای خود را باور نمیکند. بنابراین نمیتواند آنها را به کسی بفروشد.
گوبینیو در سفرنامهاش مینویسد ایرانیان هر جمعه به سان مجانین به کوه و بیابان میروند تا شاید امام غایبشان بیاید و اینها بتوانند او را پیشواز کنند. بعد که جمعه غروب میشود و خبری از امامشان نمیشود با چهرههایی درهم و اخمناک به خانهها باز میگردند. برای سفرنامهنویس نژادپرست قرن نوزدهمی فرانسوی این سطح از ایمان تحتاللفظی به یک ناجی شخصی شوکه کننده است و اشاره میکند که جای تعجب نیست وقتی ملتی که خود را جدی جدی تا این حد نزدیک به آخرالزمان میبیند هیچ برنامهای برای آیندهی خود جلوتر از جمعه آینده نداشته باشد. وضع مخالفان ج.ا هم امروز شبیه منتظران ظهور در قرن نوزدهم است. نیم قرن است که این منتظران افول ،با هر تقی و توقی ندای «این دیگه آخرشه» سر میدهند و هرکس اشاره میکند «پس آن هزار بار دیگر چه» اتهام طرفداری از دژمن و خودفروختگی و آیتالله بیبیسی بودن و غیره میخورد. بعد که فصل امید گذشت و خزان شکست و دلسردی رسید با همان چهرههایی که گوبینیو توصیف میکند میروند پی باقی زندگیشان. اگرهم کسی بگوید «دیدی گفتم»، بعید نیست به او اتهام بزنند که اصلا دلیل شکست جنبش آیههای یأس او بوده!
این امید دروغین و یأس پس از آن اتفاقا شاید یکی از دلایل اصلی شکست هرباره براندازان بوده باشد. وقتی اصل رخ دادن اشتباهی را نپذیرید بدیهیست چیزی از آن یاد نخواهید گرفت. وقتی اصل امیدواری به طور عام و خاص به چیزی همچون سیاست را انکار نمیکنید، از خانه اول تکان نخواهید خورد. به طور کلی وقتی مدیریت روانشناسی جامعه اهمیت بیشتری از درک عاری از توهم از وضعیت موجود پیدا میکند استراتژی چیدن امکان ناپذیر میشود(استراتژی مستلزم درک بدون فیلتر از واقعیت است). بدون استراتژی، ابتکار عمل به طرف مقابل بخشیده میشود. به جای آنکه جمهوری اسلامی نگران مدیریت روانشناسی جامعه در مواقع بحرانی باشد، اپوزیسیون است که سعی میکند برای روحیه دادن به طرف خودی همچون ترشیدگان اینستاگرام، با انرژی مثبت و امیدواری دروغین و هورای الکی نذر کردن کاری از پیش ببرد. پیشتر گفتم که در این بلاکده مردم عادت دارند حقیقت را از لابلا و پسپشت و ورای کلمات و جملات بشنوند، نه از طریق آنها. وقتی مجری شبکه معاند کف بر دهان و عربده جویان همان حرفهای همیشگی را توی دوربین میزند(«جمهوری اسلامی شکننده است، نظام در آستانه سقوط است، روزهای آخرشان است، کار دیگر تمام شده، این دیگر آخرین بار است»....)، برای مخاطب عام یعنی در بر همان پاشنه همیشگی خواهد گشت(ج.ا سگجان، این پرتگاه را نیز مثل آن ده هزارتای دیگر پشت سر خواهد گذاشت).
اگر روزی جمهوری اسلامی به راستی سقوط بکند به شما قول میدهم هیچکس بیش از این هوراکشهای اپوزیسیونچی که نیم قرن است هر سال امسال-سال-آخرشان-است گفتهاند متحیر نخواهد شد! اصلا شوکه میشوند و احتمالا چند ماهی در بهت و بحران وجودشناختی فرو میروند! دقیقا همچون منتظران مهدی که اگر روزی امامشان روی اسبی از راه میرسید و به منتظران کنار جاده و کوی و برزن خود را معرفی میکرد، سعی میکردند او را به عنوان مدعی مهدویت گردن بزنند. دروغ جمعی صرفا زیباییشناسی ظاهری توهم جمعی را داراست، و صرف اینکه همه وانمود میکنند چیزی را باور کردهاند، به این معنی نیست که به راستی چنان است: بیخبری دیپلمات فرانسوی از سیطره رندی بر فرهنگ ایرانی. فرق بین دروغ جمعی و توهم جمعی این است که دومی نیازی به بیان ندارد عمل جمعی را تحت تاثیر قرار میدهد، حال آنکه اولی برای دوام باید هر هفته از تریبون رسمی و غیررسمی جامعه تکرار بشود تا از یاد نرود و کوچکترین تاثیری در عملکرد مردم ندارد: همه «معتقدند» این دفعه کار تمام است، ولی هنوز حسابهاشان را نقد نکردهاند، مرخصیهاشان را درخواست نکردهاند، بلیطهاشان را نخریدهاند و ساکهاشان را نبستهاند. خلاصه «جدی جدی» برای آخرالزمان حاضر نشدهاند.
فعال سیاسی به دلیل ذات این عرصه از فعالیت انسانی، پیوسته در جستوجوی دشمنی است که بیوجودش، هویت خویش را از دست میدهد. در همین تاپیک میبینید که چطور شما از طرف جوان هیجانزده اتهام دفاع از ج.ا میخورید و دشمن تلقی میشوید. مهربد آنطرف میگوید هرکس هنگام حمله دشمن خارجی به کشور ژست میهن دوستی بگیرد چون این ژست به کار ج.ا میآید شایسته تحقیر و تمسخر است. اینها صرفا اشتباهات فردی این دوستان نیستند. اینها جزئی از دلایلی هستند که امید مرا به هرگونه رستگاری جمعی و عمومی در این سرزمین از میان میبرند.
اپوزیسیون ایرانی به جای اندیشیدن، شعار میدهد و به جای گوش دادن، فریاد میکشد. هیچکس به بختیار در سال ۵۷ گوش نداد. اصل سیاسی اثبات شده در پهنا و درازای تاریخ: حکومتهایی که شایستگی آنرا دارند هیچوقت ساقط نمیشوند و ساقط شدن یک حکومت یعنی اتفاقا اصلاحپذیر و شر صغیر بوده(روسیه تزاری در برابر استالینیسم، چین امپراتوری در برابر مائو، لویی شانزدهم در برابر رژیم ترور، شاه در برابر ج.ا...).
بگذارید داستان را در یک پاراگراف برای شما خلاصه بکنم رفیق قدیمی و نازنینم: تا وقتی در فعالیت سیاسی علیه ج.ا مثل در طویله باز است و جناح مخالف کسی را از خود نمیراند با این توهم که گله گوسفندان اگر فقط بزرگتر باشد از عهده دسته گرگان برخواهد آمد، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. ایران را بمباران اتمی هم بکنند باز یک جانوری از همین جنس ج.ا خواهد بود. نسخه برای تغییر: آدم ناحسابی را از جنبش خودتان بیرون بیاندازید. ولی خب این باعث میشود مخالفان آدم کم بیاورند: برای ۹۰٪ جامعه، کنشکری سیاسی تلاشی است جهت فرار از مسئولیت فردی در پناه جمع. برای ۱۰٪ باقی مانده، ابزاری برای رسیدن به قدرت و مکنت و شهرت و...
RE: واژگشت ۲۰۲۵ -
Ouroboros - 07-13-2025
(07-13-2025, 01:42 AM)PEPE نوشته: این بخش از نوشته های امیر گرامی
نقل قول:آخوند سپر بلای سپاهیست و تا روزی که به مترسک سر جالیز آنها فحش بدهید خیالشان راحت است که سرنخ اصلی قدرت را نمیدانید کجاست و بنابراین تهدیدی برایشان نیستید... به هرحال منظور اینکه ایشان روستایی سه طبقه هستند و کینهای که از سبک زندگی طبقه متوسط شهرنشین ایران دارند از کینهای که به شهرکنشین یهودی در اسراییل دارند خیلی عمیقتر و جدیتر و شخصیتر است
که معمولا در محاسبات خیلی ها نیست ،کمیت و کیفیت عضوگیری نیروهای امنیتی،نظامی و بسیجی معمولا خارج از کلان شهرهاست
من را یاد تئوری Bioleninism انداخت
نقل قول:In Communist countries pedigree was very important. You couldn’t get far in the party if you had any little kulak, noble or landowner ancestry. Only peasants and workers were trusted. Why? Because only peasants and workers could be trusted to be loyal. Rich people, or people with the inborn traits which lead to being rich, will always have status in any natural society. They will always do alright. That’s why they can’t be trusted; the stakes are never high for them. If anything they’d rather have more freedom to realize their talents. People of peasant stock though, they came from the dregs of society. They know very well that all they have was given to them by the party. And so they will be loyal to the death, because they know it, if the Communist regime falls, their status will fall as fast as a hammer in a well. And the same goes for everyone else, especially those ethnic minorities.
link
البته بعید میدانم استراتژی آگاهانهای پشت این کارها باشد، نفرت زیستشناختیست و به صورت غریزی پرداخته میشود. در ایران و خاورمیانه این ماجرا خیلی گلدرشتتر و آشکارتر از جایی مثل اتحاد جماهیر شوروی است چون المان نژادی دارد. دهقانزادگی اینجا روی صورتتان نقش بسته و از آن گریزی نیست. احمدینژاد در سال ۲۰۰۶ گمان میکنم محبوبترین سیاستمدار در کل خاورمیانه بود،: یک شیعه ایرانی! یعنی ابطال تمام تحلیلهای آبکی ژئوپولتیک. دلیل این محبوبیت گدازادگیای بود که بر صورت او حک شده بود، ادبیات او، طرز لباس پوشیدن او، قد و قواره او... خمینی و خامنهای اگر هزار سال هم روی زمین بنشینند و لباس قرون وسطایی بپوشند باز نمیتوانند خود را جای اصل جنس جا بزنند زیرا خاستگاه راستین طبقاتی نژادی آنها بر صورتشان نقش بسته. کورکچل ترکیه و سوریه و مصر و ایران و ... حتی نیازی ندارد زبان احمدی نژاد را بفهمد تا بداند او از خودشان است. بنگرید به این چهره: