پاتوق شب نشینی -
Crusader - 05-25-2014
پس گرامی خوش آمد گویی من را هم پذیرا باشید. چند وقتی میشود دورادور با شما آشنا شدهام و تمام توپیکهای شما را با اشتیاق خواندهام.
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 05-25-2014
sonixax نوشته: سپاس امیر جان، بد نیستیم.
شما چه میکنید ؟! آن ور آب خوش میگذرد ؟!
سپاس گرامی،
خوش که میگذرد ولی به قولی «مرد را دردی اگر باشد خوش است».
Crusader نوشته: پس گرامی خوش آمد گویی من را هم پذیرا باشید. چند وقتی میشود دورادور با شما آشنا شدهام و تمام توپیکهای شما را با اشتیاق خواندهام.
درود و سپاس. بله متوجه شدهام، خوشحالم که مخاطب به نوعی «همکار» پیدا کردهام.
امیدوارم بتوانیم همفکریهای مفیدی در رابطه با خانمبازی، خصوصا «بومیسازی» مفاهیم بازی داشته باشیم. فعلا چند هفتهای من از آغوش دلبرکان ِ دلربا مرخصی گرفتهام و آمدهام بتای درونم را با پرداختن به موضوعات «والا»تر و اینها اندکی تغذیه بکنم تا جان ندهد، بعد از آن نفسی دوباره به جستارهای بازی خواهم دمید.
پاتوق شب نشینی -
Theodor Herzl - 05-25-2014
امیر گرامی این داستان شخصی که آوتار شما هست را من چند ماه پیش خوندم گریم گرفت ، کشیش کاتولیکی که در کمپ اشویتز وقتی گاردهای اس اس ۱۰ نفر را برای کشتن از طریق گرسنگی دادن انتخاب میکنند خود را بجای یکی از آن ۱۰ نفر تقدیم میکند که بمیرد چون آن شخص فریاد میزده که زن و بچه دارد و نمیخواهد بمیرد!
Maximilian Kolbe - WiKi
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 05-25-2014
Theodor Herzl نوشته: امیر گرامی این داستان شخصی که آوتار شما هست را من چند ماه پیش خوندم گریم گرفت ، کشیش کاتولیکی که در کمپ اشویتز وقتی گاردهای اس اس ۱۰ نفر را برای کشتن از طریق گرسنگی دادن انتخاب میکنند خود را بجای یکی از آن ۱۰ نفر تقدیم میکند که بمیرد چون آن شخص فریاد میزده که زن و بچه دارد و نمیخواهد بمیرد!
Maximilian Kolbe - WiKi
بله، مکسمیلیان کلب، واپسین مرد بزرگ تاریخ، آبروی ِ آن قرن بیآبرو و یادآور گوشهای از آنچه از دست دادهایم!
شاید سر فرصت در «پراکندهنویسی» به او پرداختم..
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 05-25-2014
درود به امیر بزرگوار؛ از دیدنِ دوبارهاتان بسیار خوشحال و خرسندم دوست عزیز. امیدوارم خوب و خوش باشید
:e318:.
پاتوق شب نشینی -
Ouroboros - 05-25-2014
Dariush نوشته: درود به امیر بزرگوار؛ از دیدنِ دوبارهاتان بسیار خوشحال و خرسندم دوست عزیز. امیدوارم خوب و خوش باشید:e318:.
سپاس داریوش گرامی، چه خبرها؟
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 05-25-2014
Anarchy نوشته: آلیس هم به شکل ظاهری سر گیر دادن ما به کاربر "یه نفر" و به طور کاملا ناگهانی رفت ... هیچ بحث و اتفاق حادی هم نیوفتاده بود !! به نظرم بیشتر بهانه بود ... شاید دوباره برگرده ، شاید هم خسته شده بود و خواست به زندگیش برسه !!
پاتوق شب نشینی -
یه نفر - 05-25-2014
منم به نوبه خودم خیر مقدم میگویم امیر جان
پاتوق شب نشینی -
Dariush - 05-25-2014
سلامتی و اندکی «ملال» و دلمشغولی! یک نگاهی به جستار «بازی:گفتگو» بیاندازید، خبرهایی و احتمالا تصویری نو از داریوش به دست خواهید آورد؛ داریوشِ آرامِ والامنشِ کمسخنِ گوشهگیر ِ سادهزی ِ اصالتپرستِ همیشهخسته، تبدیل به چنان جانوری شده که خود گاهی از نگریستن به پرترهاش به لرزه میافتد! از آنجا که تصور میکنم حدس میزنید منظورم چیست، از ذکرِ جزئیاتِ بیشتر نزدِ نامحرمان دوری میجویم... وانگهی، اینجا اشکِ بعضی از دوستان را در شترنگ درآوردیم و در انتظار شما بودند برای اینکه انتقامشان را بستانید...
پاتوق شب نشینی -
Russell - 05-25-2014
Dariush نوشته: سلامتی و اندکی «ملال» و دلمشغولی! یک نگاهی به جستار «بازی:گفتگو» بیاندازید، خبرهایی و احتمالا تصویری نو از داریوش به دست خواهید آورد؛ داریوشِ آرامِ والامنشِ کمسخنِ گوشهگیر ِ سادهزی ِ اصالتپرستِ همیشهخسته، تبدیل به چنان جانوری شده که خود گاهی از نگریستن به پرترهاش به لرزه میافتد! از آنجا که تصور میکنم حدس میزنید منظورم چیست، از ذکرِ جزئیاتِ بیشتر نزدِ نامحرمان دوری میجویم... وانگهی، اینجا اشکِ بعضی از دوستان را در شترنگ درآوردیم و در انتظار شما بودند برای اینکه انتقامشان را بستانید...
مثلی قدیمی هست که میگوید:«این دست اخر هست که حساب است» !!