صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-23-2013
Russell نوشته: 1-در کمدی چه سبک و چه کسانی را دوست داری؟
سورئال و تاریک و امپرویزیونال و ... را بجز «کرینج» را دوست دارم، این آخری را هم بدلیل احساس همدردی که اغلب با قربانی میکنم نمیپسندم اگرنه همچنان وجوه خندهآور در آن را میفهمم.
در میان کمدینها اما انتخابهایم حتی کلیشهای تر از این خواهد بود: از قدیمیترها کروچو مارکس، مو هاوارد، چارلی چاپلین و پیتر سلر را دوست دارم و به تناوب تماشا میکنم، از جدیدترها جرج کارلین، سایمون امستل، ساشا بارون کوهن و جری استیلر را میپسندم.
Russell نوشته: 2-نظرت درباره اصلاح طلبان و روشنفکران دینی چیست کارنامه و آینده آنها را در ایران چطور میبینی؟
خیلی دیر آمدند و پیش از آنکه بتوانند کاری بکنند برچیده شدند، منظورم این نیست که «وقت کافی برای اصلاح مملکت پیدا نکردند»، بلکه آنقدر دیر آمدند که جمهوری اسلامی بالغ شده بود و توانست پیش از «گذشتن کار از کار» جلوی ضرر(=اصلاحات)را بگیرد و همان اندک آزادیهای پدید آمده را نیز محدود بکند. تجربهی خاتمی به نظام آموخت نمیتوان به مردم «اندکی» آزادی داد و دست از توی جیب آنها بیرون کشید و فقط «اندکی» از اوضاع «تنشزدایی» کرد، اگر حکومت یک گام به پس برود، ملت دو گام پیش خواهد آمد و چشیدن طعم اندکی آزادی، اشتها برای مقدار بسیار بیشتری را باز میکند. چشمداشت مردم پیش از خاتمی بیرون رفتن بچههایشان بیترس بازداشت شدن و گوش کردن به نواری بدون سر خر بود، پس از او رسیدن به آزادی بیان و نقد و مذهب و برخورداری از حزب. دستگاه خیلی زود اینرا فهمید و مانع از پیشرفت بیشتر امیدها و آرزوها شد، و تاریخ خونبار قرن بیستم اگر یک چیز را به ما آموخته باشد، اینست که انقلاب نه از دل یاس و فلاکت، که از میان امید و آرزومندی پدید میآید.
روشنفکران دینی به کلی نوع دیگری از جانور هستند، و تنها شانس بقای اسلام شیعی در ایران فردا.
Russell نوشته: 3-قلیون دوست داری/داشتی؟!!
نه هیچگاه به من «نمیساخت» و حالم را خیلی بد میکرد. اکنون هم که شدهام از آن موجوداتی که یک روز ریشخند میکردم و به راستی به سلامتی خود اهمیت میدهم، پس نهی دوبله!
Russell نوشته: 4-نگرت درباره بازی انگلیسی در شترنگ (هر چه به ذهنت میرسد)
در سطوح بالا از نظر تکنیکی حرف زیادی برای گفتن دارید، خصوصا اگر در دفاع مقابل فیل ضعیف هستید و در بازی با اسب قوی، یکی از بهترین آغازها در برابر بازیکنان دینامیک است. بستگی به بازی حریفتان هم دارد، خصوصا اگر بازیکن ضعیفتری باشد که از اعتماد بنفس کاذب رنج میبرد و علاقهی زیادی به حملههای ناگهانی دارد. وانگهی من اینرا اصلا به بازیکنی که علاقمند به مطالعهی دقیق گشایشها نیست پیشنهاد نمیکنم زیرا پتانسیل بسیار بالایی برای پیچیدهتر کردن کار در میانبازی دارد و برای تسلط کامل به آن زمان و انرژی بسیار زیادی لازم است. دهها ویرایش در خود شروع انگلیسی هست، دهها ویرایش به هنگام بیرون رفتن از آن، و هر کدام امتیازات و ضعفهای خاص خودشان را دارند، در مقابل حریف شما نیاز چندانی به آشنایی با موقعیتها ندارد و کافیست هیچ اشتباهی مرتکب نشود و در دامهای شما نیافتد. بطور کلی اگر بازی شما خوب باشد گشایش قوی و موفقیست.
صندلی داغ - Ouroboros -
undead_knight - 02-23-2013
اگر باور به وجود خدا و ابدیت(یا یکی از این دو) رو شرط وجودشون بدونیم حاضری به این باورها تن بدی؟:) (البته هزاران اما و اگر داره ولی فرض میکنیم با درجه بالایی اطمینان وجود داشته باشه)
صندلی داغ - Ouroboros -
Mehrbod - 02-24-2013
١. امیر جان کدام کشور را امروز برای زندگی از همه بهتر میدانی و چرا؟
٢. از میان این ویژگیهایِ خودت, به هر کدام از ١٠٠ چند میدهی:
منظم بودن
خودفریبی
سختکوشی
احساسات
خودشیفتگی
صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-24-2013
Alice نوشته: * آیا ترک ِ سیگار برایتان ساده و آسان بود یا به سختی از آن جدا شدید ؟ جدا از زیانمندیاش ،
در آن دوران سُهش ِ شرمندگی و یا هرگونه حس ِ بدی به خودتان داشتید ؟
نه آنرا به آسانی کنار گذاشتم، اطرافیان هم اغلب متحیر بودند زیرا من سیگاریترین سیگاری بودم که میشناختند.
راستش تماما از یک پرسش شروع شد، کسی از من پرسید چرا سیگار میکشی، و منهم در جواب گفتم زیرا از آن لذت میبرم، او دوباره پرسید اگر به راستی فقط بخاطر لذت است چرا وقتی سیگار برند خودت را نداری هر آشغالی که پیدا بکنی را آتش میکنی؟ من پاسخی برای این نداشتم، و همان دم با واقعیت اعتیادم آشنا شدم. هنگامی که به یقین فهمیدم سیگار چیزی فراتر از یک اعتیاد جسمانی نیست راستش دیگر میلی به سیگاری ماندن نداشتم.
Alice نوشته: * تراز خنگی و حماقت مردان بیشتر است یا زنان ؟
بطور متوسط زنان. اما نه بخاطر جنسیتشان، بیشتر بدلیل کارکردهای اجتماعی که باهوش بودن برای ایشان را ارزش که هیچ، حتی یک ضدارزش تلقی کرده. در غرب که حصر اجتماعی برای رشد و تحصیل زنان را برداشتهاند شعور عمومی یک زن متوسط به گمان من خیلی بالاتر از همان ِ یک مرد متوسط ایرانیست.
Alice نوشته: * به چهره و خوشرویی ِ نگاره زیرین از 1 تا 10 نمره بدهید ! (تنها به زیبایی)
7.5
منصفانه نیست این پرسش، شما از این نمره نتیجهگیریهای بسیاری خواهید کرد که احتمالا درست نخواهند بود.
Alice نوشته: * دختران کدام مرز و بوم از همه زیباترند ؟
روسیه.
Alice نوشته: * به احترام و ارج گذاری ِ بزرگتر از خود و ریشسپیدان باورمندید ؟ رویهم ، چه افرادی را در زندگیتان
شایستهی ارج و ارزش ِ خود میدانید ؟
هرگز، شدیدا هم با گرایش متاخر فرهنگی در غرب جهت جلب احترام برای گروههای اجتماعی فقط بدلیل برخورداری از یکسری ویژگیهای انتزاعی مخالفم. «به زنان احترام بگذارید»، «همجنسگرایان محترم هستند» و ... احترام در قالبهای سنتی و تعاریف کهن روشیست برای تحمیل سلسلهمراتب اجتماعی، که من برای آن ذرهای اعتبار و «احترام» قائل نیستم. اما اگرهم میبودم، تنها کسی را شایستهی برخورداری از آن میدانستم که با رساندن خدمتی برجسته به من، جامعهای که در آن زندگی میکند یا چیزی شبیه به آن، استحقاق مورد احترام قرار گرفتن را بدست آورده باشد.
بزرگترها اغلب آدمهای احمق و خرفتی هستند شدیدا در بند اندیشههای خشک و پوک خودشان، یا مفتخر به تعداد زیاد اشتباهاتی که مرتکب شدهاند.
Alice نوشته: * اگر دختر بودید ، چگونه پسری را «لاشی» خطاب میکردید ؟
مردی که همخوابه ها/دلبران بسیاری میداشت به باورتان لاشی و فرومایه بود و در
جایگاه دوستی (یا همبستر شدن) برایش کمترین بها و ارزشی قائل نمیشدید ؟ :)
بله. میل به برخورداری از شرکای جنسی متعدد در مردان بیشک ریشههای فرگشتیک دارد، همانطور اشتیاق زنان به مهار و کنترل آن میل. این تردیدهای اخیر دربارهی نقوش طبیعی نر/ماده مایهی بیزاری بینهایتی در منست زیرا بجای گمانهزنی دانشیک از درستنمایی سیاسی برآمده و بیست سال دیگر مایهی ریشخند امروزیان خواهد بود.
وانگهی اگر دختر بودم یکی دو کار را ترک میکرد، نخست دست رد به سینهی مردان زدن است که شوربختانه زنان آنرا به بدترین روش ممکن انجام میدهند(چه در غرب و چه در شرق)و توانستهاند فقط بدلیل زن بودن با این وحشیبازیها قسر در بروند. هیچ دلیلی نیست که نتوانید مثل یک انسان محترم و آدمیزاد رفتار بکنید و اگر کسی برای ابراز علاقه به سمتتان آمد مثل سگ زنجیردریده به پاچهی او دندان نگیرید، خصوصا که از توجه هر اندازه هم ناخواسته باشد زیانی به شما نمیرسد. جرئت جلو آمدن و پیشنهاد دوستی دادن برای بسیاری پسرها کار دشواریست و تنها به این دلیل که شما از قیافه و تیپ او خوشتان نمیآید دلیل کافی نیست که او را «عوضی» و «آشغال» و «کثافت» و Creep و ... بنامید.
یکی دیگر هم که ترک میکردم تلاش مداوم برای کنترل پارتنرم بود. جوامع مدرن همین ویژگی در مردان را تحت عنوان «مردسالاری» و «زنستیزی» و «خرغیرتی» و «بدوی بودن» و «خشکاندیشی» و ... محدود کردهاند و کار درستی هم بوده، هیچ انسانی حق کنترل زندگی خصوصی دیگری را ندارد، فارغ از اینکه چه اندازه او را دوست میدارید. اما طبق معمول به زنان اجازهی گریز از زیر تیغ نقد داده شده و بیشینهی دختران کنترل ِ مداوم همهی جنبههای زندگی یک مرد را(مثل تمام امتیازات دیگری که دارند)حق طبیعی خودشان تلقی میکنند. جدا از دشواریهای اخلاقی که گفتم، این تلاش مذبوحانه بهترین راه ممکن برای راندن هر مردی از یک رابطهی عاطفیست، و بطور ناخودآگاه این سیگنال را ارسال میکند که «من فتح شدهام، تماما متعلق به تو هستم، و دیگر چیزی برای کشف کردن و دریافتن و کاویدن و شیفتگی در خود ندارم». من به راستی نمیدانم این چه خورهایست که به جان دختران میافتد و نمیتوانند از دستکاری موبایل طرف یا بدل شدن به پلیس ِ نگاههای او خودداری بکنند؟ کمتر چیزی تا این حد غیرسکسیست!
Alice نوشته: * دیدگاهتان پیرامون «اصغر فرهادی» ؟
بخش قابل تاملی از فرهنگ شرقیست، که در عین ادعای برتری و سرآمدی بر تمام دیگر انواع موجود، به نحوی بیمارگونه مستحق و نیازمند تائید بیگانگان است و در صورت گرفتن مهر تائید دچار ذوقزدگی ترحمبرانگیز و شگفتیآوری میشود. در غرب اندکاندک این ویژگی ملل مسلمان را کشف میکنند و پشت هر تحریم و تهدید و تحقیری که به سوی «دولتهای» خاورمیانه میفرستند یک «ملت بزرگ» و «تاریخ پرشکوه» و «دستاوردهای سترگ برای بشریت» میچسبانند.
نقل قول: پارسی سَره و پالوده توانمندتر است یا فارسی ِ آغشته به تازیک
نمیدانم زیرا با اولی چندان که شایستهی داوری باشد آشنایی ندارم. اما به کلی با سره نویسی مخالف هستم، پیشتر هم گفتهام و افزون بر تهی کردن یک زبان از حافظهی تاریخی آن محسوب میشود، دشواریهای انتقال معنا را هم دارد و به مثابهی آموختن یک زبان جدید برای ایرانیان خواهد بود. فارسی کنونی که من آنرا استعمال میکنم گسترهی بزرگتری از مخاطب را پوشش میدهد و زبان هم در پایان روز چیزی فراتر از توانایی انتقال معنا نیست.
من از یک جنبه نیز طرفدار سرهنویسی هستم چراکه واژگان مترادف در زبانمان را افزایش خواهد داد و ما به نوعی نیازمند آنها هستیم.
Alice نوشته: * و سرانجام چکیدهی نگاهتان به زندگی تنها در «یک واژه» ؛
عشرت.
(در معنای تحتالفظی آن).
صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-24-2013
undead_knight نوشته: اگر باور به وجود خدا و ابدیت(یا یکی از این دو) رو شرط وجودشون بدونیم حاضری به این باورها تن بدی؟:) (البته هزاران اما و اگر داره ولی فرض میکنیم با درجه بالایی اطمینان وجود داشته باشه)
خودمانی عجب ذهن مریضی دارید و پرسشهای انحرافآلودی میپرسید. :e108:
احتمالا نه.
کمی بستگی دارد به این پرسش که کدام «خدا»؟ «الله اکبر» برای مثال اگر منظور باشد نه، زیرا من قادر به برآوردن خواستههای او نخواهم بود و به دوزخ او خواهم رفت و زندگی موقتی در این جهان بهتر از سپری کردن زندگی دائمی در دوزخ و آتش است. اما اگر «پدر مقدس» باشد، یا خدای کمآزارتری شبیه آن، چراکه نه؟ مرگ چنان ورطهی هراسناکیست که هرگز نتوانستهام خریداران دین را بخاطر پذیرش احمقانهترین دروغها هم سرزنش بکنم، تخطئه شاید، اما سرزنش هرگز.
صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-24-2013
Mehrbod نوشته: ١. امیر جان کدام کشور را امروز برای زندگی از همه بهتر میدانی و چرا؟
کشورهای اسکاندیناوی، بدلیل استاندارد بالای زندگی، فرهنگهای عمیقا سکولاریزه شده، دموکراسی مستقیم و بهای بالایی که جان آدمی دارد.
Mehrbod نوشته: منظم بودن
0/100
هرگز نتوانستهام به زندگیام نظم بدهم و حتی توان تلاش برای آنرا هم در خود نمیبینم. کارها آشفته اما با دقت و شاخص درستی بسیار بالایی انجام میدهم.
Mehrbod نوشته: خودفریبی
20/100
پیرامون چیزهایی که هیچ اهمیت عینی در زندگیام ندارند و دروغ گفتن دربارهی آنها میتواند تصویر ذهنی من از من را به طرزی جدی بهبود ببخشد ابایی از خودفریبی ندارم.
Mehrbod نوشته: سختکوشی
100/100
مشروط به آنکه کاری به راستی هماندازهی سودی که خواهد داشت دشوار باشد، اگرنه برای خریداری نظر مساعد کسان هرگز پای کاری که بیهوده یا کمسود باشد انرژی و زمان را تلف نخواهم کرد.
Mehrbod نوشته: احساسات
25/100
آنچناکه دلم میخواهد در برابر آنها مقاوم نیستم.
Mehrbod نوشته: خودشیفتگی
90/100
ولی این خودشیفتگی نیست اگر به راستی خودی شایستهی ستایش دارید.
صندلی داغ - Ouroboros -
Anarchy - 02-24-2013
امیر جان، با توجه به شرایط فعلی اجتماعی-سیاسی ایران، پرونده اتمی و تحریم ها، سایه جنگ احتمالی بر سر ایران و تحولات منطقه، شما چه روندی رو برای آینده ایران پیش بینی میکنی؟؟؟ آیا جمهوری اسلامی از این قماری که کرده جون سالم به در خواهد برد به نظرت یا نه؟
صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-24-2013
Anarchy نوشته: امیر جان، با توجه به شرایط فعلی اجتماعی-سیاسی ایران، پرونده اتمی و تحریم ها، سایه جنگ احتمالی بر سر ایران و تحولات منطقه، شما چه روندی رو برای آینده ایران پیش بینی میکنی؟؟؟ آیا جمهوری اسلامی از این قماری که کرده جون سالم به در خواهد برد به نظرت یا نه؟
راستش آینده را تا اندازهی زیادی غیرقابل پیشبینی میدانم، اما اگر روند کنونی رویدادها ادامه پیدا بکند جمهوری اسلامی با دردسرهای بسیار بزرگی روبرو خواهد بود. «پیروزی» نامی نیست که بتوان به نتایج طبیعی هریک از گزینههای پیش روی نظام داد. من امیدوارم از هر طریق ممکن ماجراجوییهای اتمی جمهوری اسلامی به دسترسی جانور درندهای همچون آخوند به تسلیحات هستهای منجر نشود، این به تنهایی نوشدارویی خواهد بود بر پیکر محتضر ج.ا که لاشهای در سراشیبی گور نشسته را جانی تازه خواهد بخشید.
صندلی داغ - Ouroboros -
undead_knight - 02-24-2013
Ouroboros نوشته: خودمانی عجب ذهن مریضی دارید و پرسشهای انحرافآلودی میپرسید. :e108:
احتمالا نه.
کمی بستگی دارد به این پرسش که کدام «خدا»؟ «الله اکبر» برای مثال اگر منظور باشد نه، زیرا من قادر به برآوردن خواستههای او نخواهم بود و به دوزخ او خواهم رفت و زندگی موقتی در این جهان بهتر از سپری کردن زندگی دائمی در دوزخ و آتش است. اما اگر «پدر مقدس» باشد، یا خدای کمآزارتری شبیه آن، چراکه نه؟ مرگ چنان ورطهی هراسناکیست که هرگز نتوانستهام خریداران دین را بخاطر پذیرش احمقانهترین دروغها هم سرزنش بکنم، تخطئه شاید، اما سرزنش هرگز.
از این دست پرسش ها که زیاد دارم ولی چون معمولا میدونم چه پاسخی دریافت میکنم دلیلی برای پرسیدن نمیبینم:)
از این هم شاکی هستم وقتت رو جواب دادن به اینها میگیره توی تاپیک هایی که باهات بحث دارم وقت نمیزاری:))
صندلی داغ - Ouroboros -
Ouroboros - 02-24-2013
با اجازه از راسل گرامی من در اینجا بصورت اختیاری و چند ساعتی زودتر از موعد از روی صندلی برمیخیزم، به راستی خسته شدم.
تجربهی جالبی بود برایم و برخی پرسشهای دوستان به راستی چالشبرانگیز بودند.
ممنون.