پاتوق شب نشینی - نسخه قابل چاپ

+- دفترچه (https://daftarche.com)
+-- انجمن: تالارهای همگانی (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (https://daftarche.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF)
+--- موضوع: پاتوق شب نشینی (/%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%82-%D8%B4%D8%A8-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C)

---

پاتوق شب نشینی - Dariush - 07-10-2013

Alice نوشته: دوستان چه خبرها؟ :)

درود،
خبر ویژه‌ای نیست جز گرمای تابستانی و قطعی پی‌درپی برق و مهمان‌های تابستانی و...
خودت چطوری و چه خبرها؟

---

پاتوق شب نشینی - Anarchy - 07-10-2013

خبری نیست جز همونی که بوده !! این روزها که گرما من رو کلافه کرده و مدام سردرد میگیرم...

---

پاتوق شب نشینی - Dariush - 07-10-2013

Anarchy نوشته: مدام سردرد میگیرم...

آری، این سردردهای لعنتی را یادم نبود. یک چیز دیگر هم، اصلا میل به غذا خوردن پیدا نمیکنم. فکر میکنم از معجزاتِ ماه رمضان است که گاه یک روز تمام چیزی نمیخورم.

---

پاتوق شب نشینی - Nevermore - 07-10-2013

نقل قول:بدبختی ، قسط ، بدهی ، سرما پشت گرما گرما پشت سرما توی این اروپای کوفتی ، سر و صدای ساز اهل خانه توی مُخ ، نبود بازی کامپیوتری جالب انگیز ، کف کردن ، بیدار بودن تا 9 صبح از اون طرف کپیدن تا 2 بعد از ظهر .
همه چی حرف نداره جون خودم

آخ گفتی میلاد جان.:e108:
لعنتی یه بازی حسابی پیدا نمیشه.امروز پس از مدت ها رفتم بازی کنم COD black ops2 و halo 4 و dishonored رو هر سه تاش رو از وسط های بازی که سیو کرده بودم بازی کردم.لعنتی هیچ کدومشون رو بیش تر از یه ربع نتونستم تحمل کنم.بدجور رفتم تو فکر اینکه ایکس باکسم رو با یه ps3 تاخت بزنم تا بلکه قبل از خرید نسل جدید کنسول ها یه چهار تا بازی حسابی بکنم.مخصوصا خدای جنگ با سلطان کریتوس رو.نمی دونم چرا دیگه با هیلو هم حال نمی کنم.:e108:

---

پاتوق شب نشینی - Alice - 07-10-2013

sonixax نوشته: بدبختی ، قسط ، بدهی ، سرما پشت گرما گرما پشت سرما توی این اروپای کوفتی ، سر و صدای ساز اهل خانه توی مُخ ، نبود بازی کامپیوتری جالب انگیز ، کف کردن ، بیدار بودن تا 9 صبح از اون طرف کپیدن تا 2 بعد از ظهر .

اسپاگتی را شکر؛ هرچه هم بدبختی داشته باشید، در گرمای سوزناک تابستان وقتی آب بخورید «مجرم» شناخته نمی‌شوید. :)

Dariush نوشته: درود،
خبر ویژه‌ای نیست جز گرمای تابستانی و قطعی پی‌درپی برق و مهمان‌های تابستانی و...
خودت چطوری و چه خبرها؟

من هم هیچ خبری نیست؛ تنباکو و روزه‌خواری و غیره. + روزمرگی و کار و بارهای روزانه ... :)

یکی دوتا کتاب پیشنهاد بکنید متحول بشویم مثل این مهربد تا از این شرایط خلاص شویم.

---

پاتوق شب نشینی - Dariush - 07-10-2013

Alice نوشته: من هم هیچ خبری نیست؛ تنباکو و روزه‌خواری و غیره. + روزمرگی و کار و بارهای روزانه ... :)
یکی دوتا کتاب پیشنهاد بکنید متحول بشویم مثل این مهربد تا از این شرایط خلاص شویم.

کتاب که زیاد است آلیس جان، در چه زمینه‌ای میخواهی. این روزها خودم واقعا حوصله کتاب خواندن ندارم و هرچه Audio Book در سیستم‌ام داشتم گوش داده‌ام. اگر برای تحولی شبیه به تحولِ مهربد اگر بخواهی که هرگز به تو معرفی نخواهم کرد.

---

پاتوق شب نشینی - undead_knight - 07-10-2013

ماه مهمانی خدا بر همه دوستان روزه دار و روزه ندار! دفترچه ای مبارک:)))

یکی از دلایلی که با فیسبوک حال نمیکنم اینه که احساس میکنم جوش بیش از اندازه فرندلی و لوسه!این مسلمین عزیز(از هر نژادی!) هم که قوز بالا قوزند توی هر پیجی از هر موضوعی زرتی میزنند رمضان مبارک،حالت تهوع گرفتم جدا:))توی پلاس لااقل شمار آدم حسابی ها خیلی بیشتره:)

نقل قول:دوستان چه خبرها؟ :)

من که توی خونه خوردم و خوابیدم و البته یاد دوستان روزه دار رو هم زنده نگه داشتم:)))

---

پاتوق شب نشینی - Theodor Herzl - 07-10-2013

من امروز یاد اون برنامه شبکه ۲ افتادم ، یادتون هست زمان ۲۲ بهمن اینها که میشد یکی‌ با ماژیک نقاشی می‌کشید و داستان یکی‌ نقل میکرد! این رو هنوز پخش میکنند یا دیگه نیست؟

---

پاتوق شب نشینی - sonixax - 07-10-2013

nevermore نوشته: dishonored

اینو چه طوری تا وسطش رفتی ؟!

---

پاتوق شب نشینی - sonixax - 07-10-2013

Alice نوشته: اسپاگتی را شکر؛ هرچه هم بدبختی داشته باشید، در گرمای سوزناک تابستان وقتی آب بخورید «مجرم» شناخته نمی‌شوید. :)

من همون موقع اش هم که ایران بودم به ..مم هم نبود این قوانین مسخره ماه رمضان .
همیشه داشتم یه چیزی میخوردم . یه بار (خیلی تابلو) رفتم کیک و شیر کاکائو گرفتم بر خیابون راه میرفتم و میخوردم :دی
فقط هم یک بار یه دونه از این بچه بسیجی ها بهم گیر داد یکی زدم زیر گوشش رفت که فرمانده شو بیاره الان یه 9 سالی هست که رفته فرماندشونو بیاره :)))

فکر کن خداشون مهمونی میگیره بعد میگه چیزی بخوری چوب فرو میکنم بهت :)))))) شاشیدم به اون خداشون .

---