همبود کاررَها - The work-free society -
Mehrbod - 10-21-2013
Ouroboros نوشته: مزدک ارجمند، مشکل ما فهمیدن یا نفهمیدن مواضع مضحک شما نیست، پذیرفتن یا نپذیرفتن این توجیهات برای نسلکشیها و قتلعامهای میلیونی کمونیستها در قرن بیستم است. هوش کنید که ما نمیپذیریم هیچ میزانی از برابری یا توسعهی اقتصادی یا ستیز با امپریالیسم، ارزش کشتار میلیونها انسان را داشته باشد و رودهدرازیهای شما در جهت توجیه این جنایات را با حیرت و بیزاری مینگریم.
خیر, اینها سخنان مردمفریبانهیِ بهرهکشان هستند که هر اندیشهای که به مرگ و کشتار رسید, پس خودبهخود بد هم میشود.
همانجور که اگر کسی به خانهیِ شما آمده و خواست به شما و همسرتان تجاوز نموده و سر به نیست تان کند, کشتن وی
نه تنها اخلاقی است, که اگر نکشید ناداناید, بهمین سان اگر یک مشت elite بهرهکش نمیخواستند دربرابر کارِ درست (دست کشیدن
از بهرهکشی و مفتخوری) راه بیایند و به ستیز و جنگ برخاستند, پدافند از خودتان و ستیز و جنگ و نبرد با ایشان نیز شایسته و بایسته میشود.
پارسیگر
همبود کاررَها - The work-free society -
sonixax - 10-21-2013
مزدك بامداد نوشته: اینهم بیجاست. باید به آمار نگاه کرد! که در لینک زیر میتوانید نگاه کنید.
Vietnam - Wikipedia, the free encyclopedia *
فراموش نکنید که دوستان سرمایه دار آمریکایی هار شما، ویتنام را با
خاک یکسان کردند و هرچه اکنون ساخته شد، از کار سخت و قهرمانانه[1] ی
ویتنامی هاست.
یک عکس واقعی به از صد آمار ساختگی !
اینکه آمریکا ویتنام را با خاک یکسان کرد ربطی به ناتوانی کمونیسم در برابر کاپیتالیسم ندارد .
شما فرمودید که کمونیستها در جنگ ویتنام آمریکا را بردند (تنها برد تاریخیشان که میشود آن را با نبرد ماراتون مقایسه کرد :دی) ما هم عرض کردیم که این پیروزی به قیمت نابودی کامل ویتنام به دست آمده .
بعد شما فرمودید که نه خیر بعدش کمونیستها آنجا را آباد کردند ! ما هم یک مقداری از آبادیهایش را به رخ کشیدیم .
همین و بس .
همبود کاررَها - The work-free society -
kourosh_bikhoda - 10-21-2013
چین که اِنده سرمایه داری شده.
بلوک شرق که واپاشید و همه به سمت سرمایه داری و خصوصی سازی غش کردند.
روسیه که مایه دارهای جهان رو جمع کرده و صادر میکنه به کشور آرزوها (امریکای جهانخوار).
چندتا کشور چسکی شیلی و کره شمالی و کوبا میمونند تا کمونیسم رو به صورت جهانیان بزنند.
بالاخره مشخص نشد این همبود "از کار در روها" (همان کمونیست ها) آیا در جایی موفق هم بوده یا نه؟
همبود کاررَها - The work-free society -
Ouroboros - 10-21-2013
Mehrbod نوشته: خیر, اینها سخنان مردمفریبانهیِ بهرهکشان هستند که هر اندیشهای[1] که به مرگ و کشتار رسید, پس خودبهخود بد هم میشود.
همانجور که اگر کسی به خانهیِ شما آمده و خواست[2] به شما و همسرتان تجاوز نموده و سر به نیست تان کند, کشتن وی
نه تنها اخلاقی است, که اگر نکشید ناداناید, بهمین سان اگر یک مشت elite بهرهکش نمیخواستند دربرابر کارِ درست (دست کشیدن
از بهرهکشی و مفتخوری) راه بیایند و به ستیز و جنگ برخاستند, پدافند[3] از خودتان و ستیز و جنگ و نبرد با ایشان نیز شایسته[4] و بایسته[5] میشود.
لطفا نسلکشی خمرهای سرخ در کامبوج و نسلکشی هولدومور را در این پارادایم برای ما تشریح بکنید.
همبود کاررَها - The work-free society -
Mehrbod - 10-21-2013
Reactor نوشته: کارهای یَدی که در راه پیمایش پیشرفت تکنولوژی به روبات ها و کامپیوترها سپرده میشوند. الان هم بسیاری از تعدیل نیروی شرکت ها به همین دلیل است.
اما دید شما یک دید آرمانگرایانه است. ما تا رباتیک کردن دست کم اکثر کارهای سخت و یَدی هنوز راه در پیش داریم.
روشن است کارهای یدی یا همان دستی تنها زمانی به ماشین دارند سپرده میشوند که کار برای سرمایهدار سودآوری بیشتری داشته باشد (
پُرگاه ولی میبینیم سپردن کار به نیروی ارزان چین سودآورتر است, تا خودکار نمودن آن) و همچنین بریخت پراکنده انجام میپذیرد: یک چرخ آنجا باید
بارها بار از نو ساخته شود, هنگامیکه در سامانهای آژگاهیک میتوان یکبار با خودکارسازیِ یک ابزار آنرا بی patent و این بازیهایِ بسیار زمانبر, یکراست همگانی نمود.
نکتهیِ دوم, در این فرایندهایِ خودکارسازی (اتوماسیون) از سودِ سرمایهداران نه تنها هیچ به کارگر آنجا نمیرسد, که وی از کار نیز بیکار شده و گرسنه هم میماند!
Reactor نوشته: سیستم جایگزین پیشنهادی شما در زمان حال چیست؟
١- رهاندن همهیِ مردم از کار و بیگاری: هیچکس نیاز به کار در راستای برآوردن نیازهای پایهای خود نداشته باشد = دسترسی رایگان به خوراک, پوشاک, نوشاک, سرپناه و بیمهیِ درمانی برای تک تکِ مردم.
٢. گرفتن باژ هر چه بیشتر از سرمایهداران و بهرهکشان و هزینه نمودن آن در پیریزیِ زیرساختارهای هر چه بیشتر فندین و خودکارساخته (automated) + بازگردانیدن بهرهیِ این زیرساختارها/ابزارهای فرآورش به تک تکِ مردم (همگانی بودن آنها)
چنانکه گفتیم, هیچ نیازی نیست از آغاز ١٠٠% کارها به ماشینها سپرده شوند, ولی ٧٠% بهتر از ٦٩% است و ٨٠% بسیار بهتر از ٧٠% است و همینجور رو به بالا.
پارسیگر
همبود کاررَها - The work-free society -
sonixax - 10-21-2013
kourosh_bikhoda نوشته: بالاخره مشخص نشد این همبود "از کار در روها" (همان کمونیست ها) آیا در جایی موفق هم بوده یا نه؟
یک انیمیشنی هست به نام Wall-E ، قبلن هم توی همین تاپیک گفتم . دوستان وقت کردند حتمن ببینند . قشنگه .
همبود کاررَها - The work-free society -
Reactor - 10-21-2013
مزدك بامداد نوشته: سرکار بیسواد! شهرهای ایران در زمان قاجار و پس از باختن پی در پی قاجار در یورش به بدبختانی چون گرجستان و ارمنستان برای برده گیری و کنیز گیری و ... ، در برابر ارتش مدرن تر روسیه تزاری از ایران جدا شدند. پس شما چند بار ایرنگ کردید، روسیه تزاری بود و شوروی نبود، جنگهای آغازیده از سوی قاجار های ناشایست بود که باختند، نه اینکه روس آمده باشد بگیرد.! [SIZE=3]•[/SIZE] [SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
بسیار خوشحالم از اینکه شما را شاد و مسرور میبینم. امیدوارم همیشه خوشحال باشید. ظاهرا من را متهم به ناآگاهی تاریخی کرده اید. جمله ی من کوتاه و کامل بود. آیه ی قرآن نبود و نیاز به تفسیر نداشت. یعنی باید دقیقا به "روسیه تزاری" اشاره میکردم و اطلاعات حاشیه ای میدادم که درست میشد؟ روسیه ی تزاری یا شوروی! بورکینافاسو که نگفتم. حسن کچل یا کچل حسن. حالا روسیه یا شوروی یا روسیه تزاری یا هر اسمی که شما بروی آن منطقه میگذارید, فرشته شد و تاریخ درست و درمان شد و ...
همبود کاررَها - The work-free society -
Mehrbod - 10-22-2013
kourosh_bikhoda نوشته: بالاخره مشخص نشد این همبود "از کار در روها" (همان کمونیست ها) آیا در جایی موفق هم بوده یا نه؟
ما داریم دربارهیِ کاربرد «فندآوریهایِ نوین» در چیزیکه براستی ارزشمند است سخن میگوییم و آن رهانیدن آدم از کار در
برآوردن نیازهای روزانه اش میباشد.
پس روشنه از روی 'نوینی', در تاریخ بدنبال چنین چیزی نمیتوان گشت, ولی ابزارهاییکه تا به امروز بدست هومنی ساخته شدهاند نیز کارکرد شان جز این نبوده; اگر زمانی با
دست زمین را شخم میزدهاند, دیرتر گاوآهن را ساختهاند و امروز نیز در دنباله combine را ساختهاند و در همهیِ اینها از رنج و بار رنجبَر کاسته شده و به قول شما, از کار در رفته است!
کُندی این روند سودمند و هومندوستانه, بویژه امروز که ما به همهیِ فندهایِ نیازین برای خودکارسازی هر چه بیشتر همگیِ زیرساختارها
دستیافتهایم نیز باز بیشترین ریشه را از سرمایهداری میگیرد, زیرا همچنانکه در پیک پیشین گفتم, با بودن سرمایهداران فرایند خودکارسازی بهتر از این نیست:
١- تنها زمانی سرمایهداران به این روی میاورند که برایشان فرایند خودکارسازی ارزانتر از outsource نمودن کار و بهرهکشی از مردم بدبختی چون چین و هند و ... باشد.
٢- پس از خودکارسازی یک فرایند, هیچ سودی به رنجبَر نمیرسد و هتا بیکار شده و یا باید از نو برود یک چیزی بیاموزد, یا اینکه از گرسنگی جان دهد!
این دو رویکرد بروشنی هومنستیزانه هستند. یکی بهرهبرداری از بدبختی و نداری مردم
دیگر کشورهای جهان سوم است, دیگری نیز بروشنی زیرپا له نمودن بسیاری از مردم میباشد.
برای نمونه شرکتی را بیانگارید که با ساخت و برنامهریزیِ یک نرمافزار/سختافزار (OCR), بخشی از کارِ
راهیابی نامههایِ پستی که هنوز از روی لغزشهای بالای نرمافزار دستی انجام میشوند را خودکار میسازد.
پس از داشتن این نرمافزار/سختافزار, ما آنجا توانستهایم همزمان شمار بسیاری کارگر را نیز از کار
بیکار کنیم. نکتهیِ گیرا هم این باشد که اگر شما همچون نرمافزاری را نسازید, یک دیگر با کار برای سرمایهدار میسازد!
خوب این بروشنی سامانهای هومنستیز است. به کسیکه نقش مهراز نرمافزار دارد سرمایهدار پول میدهد بخشی از کار وی را خودکارسازد, پس از خودکارسازیِ
آن کارگرانی که تاکنون از این راه گذران زندگی میکردهاند (گاه ٣٠ سال و بیشتر) نون باید بیکار شده و در بازار آزاد (بخوان: جنگل) دنبال یک کار و پیشهیِ
دیگر بگردند — که اگر سالتان کمی بالا باشد میتوانید دور آنرا یک خط کلفت بکشید — و همهیِ زیان را اینجا کارگر رنجبَر داشته و همهیِ سود را سرمایهدار بهرهکش (که کار در روُی راستین باشد).
اکنون اگر ما بتوانیم همبود کاررها را آنجا داشته باشیم, چنین کارگری که از کار بیکار شده و در زندگی هیچ گناهی نکرده و
"آدم کار در رویی نبوده" (بساکه یکی مانند من آنجا با خودکارسازی کار اش او را بیکار کرده), آیا سرنوشت این آدم و هموند هومنی
نباید برای ما چون دیگر سودآوری ندارد باارزش باشد؟ و آیا میتوانیم او را بی وژداندرد از سر باز کرده و با نگرانیها و بدبختی هایش تنها بگذاریم؟
اگرنه, پس اینجا ما داریم میبینیم که روند فندآوری بجای آنکه باری را از دوش تودهیِ مردم (٩٠% و بیشتر) بردارد, به ابزاری دگریسته که برای همان ١٠% و
کمترِ سرمایهداران بهرهکش سودآوری میکند و تنها از این رهگذر, یک پسماندهای هم از پیشرفتهای و خوبیهایِ آن بریخت نایکراست به خود رنجبَران بازگردانده میشود.
در سوی دیگر, در خود فرایند «کار» نیز هیچ چیز والا و بالایی نیست و اگر تا به امروز آنرا ستودهاند و "برو کار کن مگو چیست کار"ها برایمان سرودهاند,
از اینرو بوده که اگر نمیکردهایم ناگزیر از مرگ و نیستی بودهایم و پذیرش کار و خودفریبی در زیباسازی آنرا از سر ناچاری کردهایم, نه درستیِ سخن.
امروز ولی با پیشرفت فندآوری برای نخستین بار در سرتاسر تاریخ هومنی ما این دستیافت و دگرگزین را داریم که این فرایند دشوار و ناخواستنی به نام "کار",
بویژهیِ گونهیِ سخت آن را یکبار و برای همیشه از سر باز نموده و زمان باارزش و توانمایهیِ شگرف خود امان را روی گشایش پرسمانها و دشوارهای ارزشمندتری (همچون: ستیز با بیماریها و پتیارهها, رسیدن
به نامیرایی مادی, ساخت کهکشاننوردهایِ بهتر و بهینهتر, بهکرد هوش و توان مغز آدمی, گسترش خرد و دانش هر چه بیشتر, ...) ببریم و همچنین با گرفتن پول از
آن ١٠% مفتخور بهرهکش, گرفتاریهایی که از روز یکم دامنگیر هومنی بودهاند همچون گرسنگی, نداری, مرگ و میر از سرما و گرما و نبود سرپناه و دیگریها را نیز به یاری هزینهیِ درست آن بزدائیم.
همهیِ اینها شدنی است, زمانیکه بیشینهیِ مردم دریابند:
١- کار تنها و تنها زمانی خوب است که به بهزیوی و بهزیستی هومنی بیانجامد.
٢- بهرهکشی همواره بد است, چرا که مایهیِ پدیدآمدن مفتخوری و کُندی در رسیدن به این آماج میشود.
٣- فندآوری و نوآوری باید در راستای برداشتن باری از دوش مردم به کار روند, نه بیکار ساختن و بودن فشاری بیشتر بر آنها.
٤- آز و آزمندی بد است: همهیِ دستآوردهایِ نژاد هومنی باید از مردم, برای مردم باشد. نه از مردم, برای یک مشت elite و بهرهکش آزمند.
٥- ...
پارسیگر
همبود کاررَها - The work-free society -
Ouroboros - 10-22-2013
نظرات من دربارهی موضوع:
۱. همبود کاررها هرگز کمونیستی نیست و نمیتواند باشد، معیار اصلی جامعهی کمونیستی در تقسیم برابر کار و نتایج آن نهفته است. جامعهای که قادر به حذف نیاز به کار بوده، مطلقا فاشیستی خواهد بود. یک دولت مرکزی بسیار قدرتمند که شهروندان خود را در موقعیتی نباتی نگاه میدارد تا کنترل خود بر جامعه را هرچه بیش از پیش تثبیت بکند زیرا هیچکس قادر یا حتی مایل به جلوگیری از آن نیست. تصور بکنید دولتی به شما پیشنهاد بدهد تا همهی نیازهای خود را مجانا، و به هر اندازه که خواستید(نه مثل ایدهآل ادعایی سوسیالیسم: هر اندازه که «نیاز» داشتید)میتوانید ارضا بکنید.
۲. من گمان میکنم بدترین نوع متصور جامعهی بشری، همین مُدلیست که در آن انسانها از کار کردن بینیاز شده باشند. چنان جهانی قطعا یک دیستوپیای تمام عیار از آدمهایی چاق، خرفت، خنگ، بیسواد، بیانگیزه و از هر جهت ناتوان است که لولههای متعددی به بدنشان وصل شده، و ماشینهای مختلفی در خانه تمام کارهایشان را انجام میدهند و ایشان زندگی هدونیستی مالوفی را دنبال میکنند. زندگی که همه چیز به محض آرزو کردن بلادرنگ ارضا میشود و شخص و جمع هر دو ارتباط خود با هر نوعی از مفهوم را از دست میدهند.
لحظهای به نهنگهای خشکیزی که در کنارتان قدم میزنند، آدمهای بالای صد کیلو، کسانی که هفتهبههفته از خانه بیرون نمیروند و امثالهم بنگرید و ببینید که فقط غذای بیش از حد نیاز چه بلایی بر سر جامعهی بشری آورده، و تصور بکنید سکس، خواب، تفریح، مستی، نشئگی و سرگرمی بدون محدودیت، چه در بعد زمانی، چه در بعد اقتصادی، چه در بعد فردی در اختیار انسانها قرار بگیرد.
۳. یکسری مشاغل هستند که من پیشبینی میکنم هرگز به رباتها تعلق نگیرد:
- پلیس: اگر بنا باشد رباتها به برنامهی پیشفرضی جهت آسیب نرساندن به انسانها مجهز باشند که آنها را از کتک زدن، شکنجه کردن، تحقیر کردن، ترساندن، تهدید کردن و ... انسانها باز میدارد، پلیس انسانی برای این کار همواره لازم خواهد بود!
- پزشکی: وقتی عزیزی بیمار میشود و یا میمیرد نیاز به ارتباط انسانی بالاتر میرود.
- هنرمندی: بسیار بعید است که بتوان رباتی را ساخت که قادر به بازی کردن تمام عواطف، یا پیاده کردن آنها بدون احساسس کردنشان باشد. و ساخت رباتی که احساس میکند به نوعی عملیست بیدلیل و اشتباه، ماشینی که حوصلهاش سر میرود یا عصبانی میشود چیز چندان خواستنی به نظر نمیرسد.
۴. مشاغلی که بطور قطع به رباتها تعلق خواهند گرفت:
- سکس: Sexbot، عروسکهای واقعی، پورن سه بُعدی، حسگرهای پیشرفته در سرتاسر بدن برای بازتولید لذت جنسی و ... مردان درپی افزایش مداوم نرخ دسترسی به سکس طی دویست سال اخیر هرچه بیشتر از بازار جنسی/جنسیتی خود را بیرون خواهند کشید و هرچه بیشتر از ساخت ابزارهایی برای ارضاء جنسی مستقل از زنان استقبال خواهند کرد. همین حالا، پورن خشک و خالی با همهی محدودیتهای باورنکردنی که دارد برای بسیاری مردان که قادر یا مایل به مشارکت در زنپرستی سازمانیافتهی فرهنگی/اقتصادی/قانونی نیستند روش تخلیهی معتبر و امکانپذیریست.
- وکالت: توانایی خلق ارتباط منطقی بین اجزای به ظاهر بیارتباط یک واقعه(=استدلال)برای موجودی مطلقا منطقی و دارای هوشی پیشرفته بسیار آسانتر خواهد بود. وکیل آهنین شما هرگز قانونی را فراموش نمیکند، هیچگاه بدلیل خطای انسانی آسیب نخواهید دید و همواره به بهترین وکیل دنیا، با ارزانترین هزینهی ممکن دسترسی دارید.
- آشپزی: امکان طراحی نرمافزاری که قادر به توصیف مزهها برای ربات و درصد بندی نتیجهی ترکیب این مزهها و آشپزی مبتنی بر ریاضی را داشته باشد، و پیرو آن همان تنبلی دیوانهوار انسان و اشتیاق به خوردن هرچه هست، با حداکثر سرعت ممکن باعث حذف آشپزی سنتی و برآمدن آشپزی رباتیک میشود.
همبود کاررَها - The work-free society -
مزدك بامداد - 10-22-2013
Reactor نوشته: بسیار خوشحالم از اینکه شما را شاد و مسرور میبینم. امیدوارم همیشه خوشحال باشید. ظاهرا من را متهم به ناآگاهی تاریخی کرده اید. جمله ی من کوتاه و کامل بود. آیه ی قرآن نبود و نیاز به تفسیر نداشت. یعنی باید دقیقا به "روسیه تزاری" اشاره میکردم و اطلاعات حاشیه ای میدادم که درست میشد؟ روسیه ی تزاری یا شوروی! بورکینافاسو که نگفتم. حسن کچل یا کچل حسن. حالا روسیه یا شوروی یا روسیه تزاری یا هر اسمی که شما بروی آن منطقه میگذارید, فرشته شد و تاریخ درست و درمان شد و ...
شما نمیتوانید با گفتن "روس" ، ناروایی های تزار ها و فئودالها و مفتخوران روس را
( تازه اگر براستی در باره ی ما در زمان قاجار ناروایی کرده باشند که نکرده اند)،
به شمارگاه* و گردن کمونیستهای فرمانروایی رایزنی (شوروی) بیندازید که ! به وارونه،
این لنین بود که با آمدنش، کشور ایران را که میرفت مستعمره ی روس و انگلیس شده
و از میان به دو نیم شود، از این سرنوشت ننگین رهایی بخشید و بند تزار هارا از گردن
ما برداشت! این است که میگویم نخست کمی آگاهی تاریخی گر بیاورید که سخن
بیجا نگفته باشید و داوری بیجا نداوریده.
•
*
شمارگاه = حساب/ حساب بانکی Konto/account
پارسیگر